«پوپی گرسنه است» از مجموعه کتاب «لئو و پوپی» است. پوپی گرسنه است اما غذا نمیخورد. لئو از عروسکش، پوپی، عصبانی میشود. او یه یاد رفتار مادرش با خودش میافتد و تلاش میکند تا راهی پیدا بکند و به پوپی غذا بدهد.
پوپی، عروسک لئو است. او گرسنه است. لئو او را روی صندلی مخصوص غذا خوردن مینشاند و به او یک تکه نان و سیب میدهد. اما پوپی غذا نمیخواهد. این موضوع لئو را عصبانی میکند. مادر میگوید که شاید او کیک میخواهد و به لئو و پوپی کیک میدهد. اما باز هم پوپی نمیخواهد چیزی بخورد. لئو مانند مادرش رفتار میکند، یک لقمه برای لئو و یک لقمه برای پوپی. لئو همه کیک را میخورد. سیب چی؟ برای کدامشان است؟ لئو سیب را هم میخورد. او با خودش فکر میکند که به من چه؟ اگر پوپی گرسنه بود، میتواند نان بخورد.
داستان «پوپی گرسنه است» داستانی کوتاه و قابل درک برای کودک، درباره غذا نخوردن یا بدغذایی است که در آن کودک خودش را به جای مادر یا بزرگتر عروسکش، میگذارد. وقتی عروسک چیزی نخورد، اول او را باز خواست میکند و بعد، راه حلی مانند رفتار مادرش به ذهنش میرسد. البته در نهایت هم، همه خوراکیها را خودش میخورد. در این داستان، کودک میآموزد که خودش مسئله را حل بکند و از رفتار و تجربه دیگران، کمک بگیرد. همچنین، مسئولیتپذیری را تمرین میکند. این گونه که مسئول عروسک خود است و البته، مسئول غذا خوردن خود. تصاویر کتاب ساده و با جزئیات کم است، برای همین کودک در این گروه سنی ارتباط بهتری با کتاب میگیرد.
کتاب «پوپی گرسنه است» یکی از کتابهای مجموعه کتاب «لئو و پوپی» است. این مجموعه کتاب درباره مهارتهای زندگی، در خردسالان است. لئو عروسکی دارد که همهجا با اوست. او ماجراهای بسیار را همراه پوپی تجربه میکند. این کتابها، داستانهای ساده و مرتبط با رویدادهای زندگی خردسالان، مانند خرید کفش، رو به رو شدن با باران و رعد و برق، بیماری، رفتن به پارک و غیره است.
دیگر کتابهای مجموعه کتاب «لئو و پوپی» توسط نویسندگان و تصویرگران مختلف پدید آمده است:
«قایم موشک با پدر» برای زمانی است که پدر به خانه بر میگردد. لئو قایم میشود و پدر همه جا را دنبال او میگردد. او را زیر میز مییابد و بیرونش میکشد و بعد او را روی دوشش میگذارد. لئو هم کلی پدر را قلقلک میدهد. تصویرگر این کتاب «هلن اسکن بری»است.
«لئو و پوپی پاییز را دوست دارند» شامل 3 داستان است. داستان آغازین درباره لئو و برگهای پاییزی است. پوپی بین برگها گم میشود و لئو او را مییابد. داستان دیگر درباره باران است. لئو با پدر و پوپی به گردش میروند، اما ناگهان باران شدیدی میبارد. آنها زود به خانه بر میگردند. داستان پایانی، درباره رعد و برق است. لئو از پنجره به بیرون مینگرد؛ آسمان تیره است. ناگهان چراغ خاموش میشود. لئو داد میزند و مادرش را صدا میزند. مادر او را به آغوش میکشد. پدر هم با یک شمع میرسد و لئو احساس امنیت میکند.
«در باغ وحش» درباره اولین باری است که لئو، به باغ وحش میرود. او جانوران را از نزدیک میبیند و دوست دارد به آنها نزدیک شود. آن روز، لئو، حیوانهای زیادی میبیند و درباره آنها یاد میگیرد. «لئو کتونی میخواهد» درباره خرید کفش، برای لئوست. او با مادر به کفش فروشی میرود، اما هیچ کدام از کفشها به پایش راحت نیست تا اینکه، کتونی چسبی را میپوشد و مادر آن را برایش میخرد.
«در رستوران» داستان به رستوران رفتن لئو، برای اولین بار است. در رستوران بهجای مادر یک آقا برای او غذا میآورد. او میفهمد در رستوران هرچه دوست داریم، میتوانیم انتخاب کنیم. حتی هدیه هم میدهند! لئو و پوپی، هر کدام یک چتر هدیه میگیرند. تصویرگر این کتاب «هلن اکسن بری» است. «چکمههای لئو» تازه هستند. او با چکمهها روی چمنهای خیس، چالههای آب و حتی در خانه راه میرود. فقط زمان خواب، آنها را از پا در میآورد و به پوپی قرض میدهد. تصویرگر این کتاب نیز «هلن اکسن بری»است.
«در باغ» درباره یک روز لئو و پوپی است. آنها درباغ با سنگها، گلها، چنگک و شن بازی میکنند و حسابی کار دارند. نویسنده این قصه «ماری انیس گودرا»و تصویرگر آن «هلن اکسن بری» است. «لئو مریض است» و دکتر او را میبیند. پدر و مادر از او مراقبت میکنند و برایش داستان میخوانند. پوپی هم از لئو مراقبت میکند. یک روز دیگر حال لئو خوب و پوپی مریض میشود. لئو دکتر او میشود و از او مراقبت میکند تا حالش خوب بشود. تصویرگر این کتاب نیز «هلن اکسن بری»است.
«در مهد کودک» داستان یکی از روزهایی است که لئو در مهد میگذراند. داستان از زمانی است که مادر، او را به مهد میرساند و در پایان داستان هم به دنبال او میآید. «گردش با مادربزرگ» درباره روزی است که لئو و پوپی، همراه مادربزرگ میگذرانند. تصویرگر این کتاب نیز «هلن اکسن بری»است. «در پارک» ماجرای زمانی است که مادر لئو و پوپی را به پارک میبرد. آنها سوار همه وسایل بازیها میشوند، بازیهایی مانند سرسره و الاکلنگ و چرخ و فلک.
«در مزرعه» درباره گذراندن یک روز، در مزرعه است. لئو در این روز با جانوران مزرعه آشنا میشود. «دوچرخه سواری» داستان گردش لئو و پوپی، با مادر و پدر است. آنها روزی که هوا خوب است با دوچرخه به گردش میروند. «چرخ و فلک» ماجرای روزی است که لئو و پوپی، همراه پدر به شهربازی میروند. آنها برای اولین بار، سوار چرخ و فلک میشوند و حسابی خوش میگذرانند. «به مهد کودک میروند» داستان اولین روزی است که لئو و پوپی، به مهد کودک میروند و آنجا هم ماجراهایی دارند. «باید پوپی را بشوئیم»درباره کثیف شدن عروسک لئو است. مادر پوپی را در ماشین لباس شویی میاندازد. پوپی حسابی تمیز میشود اما دیگر بوی پوپی نمیدهد؛ لئو از این که او بوی صابون میدهد، ناراحت میشود. «لئو و پوپی شکمو» درباره غذا خوردن لئو و عروسکش است. آنها با هم خوراکیها را میخورند. «وقت خواب» درباره کارهایی است که لئو و پوپی قبل از خواب دارند. و «لب دریا» داستان روزی است که لئو به دریا میرود و آنجا آب بازی میکند.
«کلر کلمان» نویسنده کتاب «پوپی گرسنه است» اهل پاریس است. مادر او کتابدار بوده و پدرش هم برای آنها قصهگوییهای جذابی انجام داده است. «کلمان» بیش از 100 داستان در مجله منتشر کرده است. او در سایت شخصیاش درباره فکرهایش میگوید: «برخی فکر میکنند که تخیل منبعی است که میتواند خشک شود. من معتقدم تا زمانی که چشمهایمان به جهان باز باشد و گوشهایمان از کوچکترین خش خش خسته شود، تخیل، چیزی برای تغذیه دارد.»
از داستانهای مجموعه «لئو و پوپی» انیمیشن نیز ساخته شده است.