شب را تو اگرچه دست بسته
با میخ هزارها ستاره
بر سینهی اسمان بدوزی
چون سر بزند سحر دوباره
شب رفته و جای او نشسته
بر دامن آسمان چه روزی!
شب را تو به بند اگر کشی سخت
در خانهی صدهزار اختر
با رشتهی بادهای پر زور
با قفل بزرگ ماه بر در
مانند غمی سیاه، او رخت
میبندد و میگریزد از نور!
الینورفارجن
شاعرهٔ امریکایی (-1881)