کتاب «چارلی و آسانسور بزرگ شیشهای» دنبالهی کتاب «چارلی و کارخانهی شکلاتسازی» است. داستان کتاب درست از همان جایی آغاز میشود که کتاب قبلی به پایان رسیده بود؛ چارلی همراه پدر و مادرش و پدربزرگها و مادربزرگهای سالخوردهاش در آسانسور شیشهای و بزرگ آقای وانکا، صاحب کارخانهی شکلاتسازی، هستند.
1- پرسشهایی برای گفتوگو
- کتاب را دوست داشتید؟ از کدام قسمت آن بیشتر خوشتان آمد؟ چرا؟
- تا به حال کتابهای دنبالهدار خوانده بودید؟ از خواندن این کتاب چه حسی داشتید؟
- فکر میکنید چرا مادربزرگها خیلی از آقای وانکا خوششان نمیآمد؟
- چرا مادربزرگها و پدربزرگ جو دوست نداشتند تختشان را ترک کنند؟
- اگر یک آسانسور بزرگ شیشهای داشتید با آن به کجا سفر میکردید؟
- فکر میکنید چرا رئیس جمهور آمریکا به حرفها و نظرهای مادرش خیلی اهمیت میداد؟
- تا بهحال شده موجود یا موجوداتی را ببینید و فکر کنید آنها فرازمینی هستند؟ چه چیزی باعث این فکر شما شده؟
- اگر عدهای به اشتباه فکر کنند شما فرد دیگری هستید، چه میکنید؟
- اگر میتوانستید سن خودتان را انتخاب کنید، دوست داشتید چند ساله باشید؟ چرا؟
- به نظرتان کدام شخصیت کتاب تصمیمهای بهتر و قابل اعتمادتری میگرفت؟
2- چارلی در کاخ سفید
به کودکان توضیح دهید رود دال قصد داشت در کتاب سومی ماجرای حضور چارلی در کاخ سفید را بنویسد اما موفق به انجام این کار نشد. از آنها بخواهید ادامهی این داستان را آنطور که دوست دارند، بنویسند.
3- زبان فضاییها
ویلی وانکا یک زبان فضایی ساخت تا خود و خانوادهی چارلی را نجات دهد. کودکان را به گروههای کوچک تقسیم کنید. فهرستی از واژههای پر کاربرد به هر گروه بدهید و از آنها بخواهید زبان گروه خود را بسازند و برای هر واژه معادلی در زبان ساختگیشان تعیین کنند. در پایان هر گروه به زبان خود جملهای به دیگران بگویند و آنها حدس بزنند معنی آن چیست.
4- سفر در منظومهی شمسی
آسانسور بزرگ شیشهای در هتل فضایی متوقف شد اگر این اتفاق نمیافتاد سفر چارلی و خانوادهاش در منظومهی شمسی ادامه پیدا میکرد. از کودکان بخواهید مسیر آنها در منظومهی شمسی و سیارههایی که سر راهآنها قرار داشت را را نقاشی کنند.