میدَمَد خورشید و می آرد نُوید
کز بهاران تازه گردد زندگی
مژده آرد سبزهی رقصانِ شاد
از جوانی، سرخوشی، پایندگی
در بهار عُمری، ای باغ امید
برگ و بار زندگی از آنِ توست
کشتزار زندگانی پیکرت
مایهی هستی همه در جان توست
روزگارت جاودان نوروز باد
راستی را، روز تو نوروز توست
دانش اندوزی، هنرآموز باش
کامیاری یارِ بخت اَفروزِ توست