بودن یا نبودن تصویر
وجود تصویر در کتابهای شعر کودکان، امری بحث برانگیز و مورد مناقشه است. متخصصان، شعر را زبان طبیعی کودک میدانند و بر این اعتقادند که شاعران به دلیل روحیاتی مانند مرکزگرایی، جاندارپنداری و شیفتگی به بازی، شباهت بسیاری با کودکان دارند و در واقع پهنهٔ شعر وامدار دوران کودکی است و به همین دلیل است که کودکان با شعر رابطهای طبیعی برقرار میکنند (قزلایاغ، ص۲۲۲).
مخالفان حضور تصویر در کتابهای شعر کودک، با تأکید بر این نظر عنوان میدارند که شعر پدیدهٔ هنری مستقلی است که به کمک تصاویر شاعرانهٔ خود در قالب زبانی ملموس و عاطفی با کودک ارتباط برقرار میکند. در این میان تصویرهایی که تنها به ترسیم عوامل عینی شعر میپردازند یا سطحیترین لایههای شعر را دستمایه قرار میدهند، نه تنها کمکی به درک تخیل شاعرانه نمیکنند، بلکه برعکس راه تخیل فرد را میبندند و باعث یکسانسازی برداشت کودکان میشوند.
با این حال، بسیاری از متخصصان ادبیات کودک بر لزوم وجود تصویر در کنار شعر اذعان دارند. این گروه با فرض درستی استدلال فوق، بر این باورند که تصویر به دلیل فرایند متفاوت دیداری در مغز، خواننده را به ایستادن، تمرکز و گردش در صفحه دعوت میکند؛ در حالی که متن به سبب فرایند خطی خوانش، خواننده را به حرکت سریع از صفحهای به صفحهٔ دیگر دعوت میکند. این حرکت، در اشعار، به دلیل سبکی و روح سیالشان بیشتر است. بنابر این تصاویر نیز باید تا جای ممکن، سبک، پویا و محرک باشند تا فرآیند توقف کوتاه گردد و خللی در خوانش ایجاد نشود.
تصویر به گسترش تخیل مخاطب کمک میکند و او را از دایرهٔ بسته و محدود تجربیات و ذهنیات شخصی فراتر برده، امکان تجربهٔ دنیای دیگر را برای او پدید میآورد. نورالدین زرینکلک، تصویرگر برجستهٔ کتاب کودک، بر لزوم حضور تصویر در کتابهای شعر تأکید کرده و چنین استدلال میکند: «تصویر بایستی وجود داشته باشد، زیرا کمک مؤثری در درک کودک از موضوع میکند. چون ذهن کودک هنوز آنقدر انباشته از تصویر نیست تا بتواند شعر را سنتز کند و از آن چیزی به وجود بیاورد که متعالی و قابل درک باشد؛ بنابر این دادن تصویر همراه شعر، این خاصیت را دارد که غنای تصویری به شعر میبخشد و به درک شعری کودک کمک میکند. مخاطب میتواند ذهنش را از دو سو متمرکز سازد و به بیانی دیگر میتواند از دو سو با اثر ارتباط برقرار کند.» (پژوهشنامه/ شماره ۱۱-۱۲، ص ۲۲-۲۳) تصویرگری باعث میشود کتابها زیباتر به نظر آیند و به همین جهت، باعث درگیری بیشتر مخاطب با اثر میشود.
نباید از یاد برد که تصویرگر وظیفهٔ مهمی بر عهده دارد: گسترش معنا، مشارکت و روشنگری. تصویرگر هرچه از نظر تکنیکی مهارت بیشتری داشته باشد، کارش بهتر خواهد بود. اما این به تنهایی کافی نیست. قریحه و استعداد ویژهٔ تصویرگر آن است که بتواند با کلمات رابطه برقرار کرده و آنها را تفسیر کند. مهمتر آنکه تصویرگر باید بر تفاوتهای میان ذات شعر و داستان واقف بوده و گروه سنی مخاطب را به درستی بشناسد تا بتواند تصاویری مناسب و خیالانگیز خلق کند.
تفاوت میان تصویرگری شعر و داستان
«تفاوت بین شعر و نثر خیلی زیاد نیست. بیشتر آنچه را که در شعر با آن مواجه میشویم، در نظم یا نثر هم میبینیم. روانی یا آهنگ در شعر منظمتر میشود و ریتم یا وزن نام میگیرد. عبارات موزون مانند موسیقی طبیعی کلمات، در شعر به میزان بیشتری وجود دارد تا در نثر. معنی مجازی که در نثر نیز وجود دارد، در شعر از ضرورت و اهمیت برخوردار است. زبان تصویری که در نثر سبب مقایسهٔ اشیاء مختلف با هم میشود، در شعر بارها و بارها به کار گرفته میشود. آنچه میتواند ما را شگفت زده کند و این احساس را برانگیزد که با دو گونهٔ کاملاً متفاوت ادبی روبه رو هستیم در همهٔ موارد پیدا میشود، اما تفاوت اساسی میان شعر و نثر در «ایجاز» است. یک کلمهٔ ساده، در شعر خیلی بیشتر از آنچه در نثر میگوید، بیان میکند. مشخصههایی از شعر که آن را از نثر متمایز میسازد، ضرورتاً عبارتاند از: وزن، موسیقی کلامی، رمز، ایجاز و انگیزش عاطفی.» (سلاجقه، ۱۳۸۵، ص۴۵/۴۴)
درک تفاوت میان شعر و نثر و آگاهی از کارکردهای عناصری چون «ایجاز»، «خیالپردازی»، «تشبیه» و «اعجاب آفرینی» از ویژگیهای تصویرگری موفق شعر است. رسیدن به نقطهٔ اشتراک میان ایماژ شعر و ایماژ تصویر، آشناییزدایی، بیان حس و حال شعر، به کارگیری دقیق عنصر تعلیق و تداخل در به نمایش گذاردن نگاه شاعرانه و مهمتر از آن، خلق «تصاویری شاعرانه» نقش مهمی در تصویرگری شعر بر عهده دارد. خیالپردازی از جمله عناصر مهمی است که تصویرگر در به تصویر کشیدن شعر باید به آن توجه کند. چرا که مفروضاً شاعر، شعر را بر پایهٔ احساسات درونی و شناختش از دنیای کودکان میسراید؛ شعری که گاه به توصیف مکان و زمانی خاص میپردازد وگاه داستانی را روایت میکند.
برخی اوقات نیز آموزش و بازی، هدف اصلی شعر است. درک هدف، نوع نگاه شاعر به موضوع و آشنایی با توانمندیهای گروه سنی مخاطب از الزامات تصویرگری شعر به حساب میآید. همان قدر که قدرتمندی در طراحی، تکنیک به کار گرفته شده و مهارت در رنگآمیزی در تصویرگری شعر اهمیت دارد، «نگاه شاعرانه» به روابط میان عناصر شعری نیز اهمیت دارد.
تصاویر کتاب داستان دارای آغاز و پایانی است، ریتم و توالی را حفظ میکند و مکان و شخصیتهای متفاوتی را تکرار میکند. ولی در اکثر کتابهای شعر کودک و نوجوان که حاوی مجموعهای از اشعارند و در هر صفحه شعری متفاوت به همراه تصویری مجزا وگاه از تصویرگری متفاوت دیده میشود، این گونه نیست. در اکثر کتابهای داستانی، تصویرگر مجال پرداخت شخصیتها را در روند متن دارد. شخصیتها در حالتها و مکانهای متفاوت به نمایش در میآیند تا حس و حالشان، بنا بر ضرورت داستان نشان داده شود.
تغییر حالات روحی و کنشهای شخصیتها و باورپذیریشان، به وسیلهٔ عنصر رنگ و فرم، در طول داستان و به تدریج رخ میدهد؛ در حالی که در مجموعهٔ اشعار کودک و نوجوان، این مجال وجود ندارد. در این کتابها هر صفحه، حاوی یک شعر و تصویری ویژهٔ آن است. در این گونه آثار، مجال تصویرگر در معرفی شخصیتها و ساخت فضای شعر بسیار محدود است. تصویرگر خود در چنین کتابهایی، نیازمند خلق موجز و بیان جوهرهٔ اصلی شعر است.
تصویرسازی برای شعر، تصویرگر را آزاد میگذارد تا بر اساس متن و مفهوم آن شعر، تصویر خود را بسازد و بسراید؛ در حالی که در تصویرسازی برای داستان، تصویرگر مکلف است تمامی مناسبات داستانی و محتوایی را در نظر داشته باشد و بر اساس آنها تکنیک و روش کار خود را انتخاب کند و یا تغییر دهد. در شعر، کلام و ایماژهای آن اهمیت بالایی دارد؛ در حالی که در داستان، طرح و روند قصه مهم است.
بیان تصویری استعارهها و ایماژها، بدون از میان بردن تخیل مستقل خواننده، امری دشوار است و نیاز به درک درست شعر دارد. در ادامهٔ این نوشته، سعی بر آن خواهد بود تا با بررسی نمونههای موفق و ناموفق تصویرسازی در کتابهای شعر کودکان و نوجوانان، ویژگیهای تصویرگری این گونهٔ ادبی، دقیقتر مورد ارزیابی قرار گیرد.
ویژگیهای تصویرگری شعر و نقد آثار
یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در تصویرگری شعر کودک و نوجوان، توجه به گروه سنی مخاطب و نوع اثر است. هرچه گروه سنی مخاطب پایینتر باشد، بهتر است تصاویر انتزاع کمتری داشته و عناصر را واضحتر و مشخصتر نشان دهند تا مخاطب خردسال که دارای تجربهٔ بصری اندکی است، قادر باشد عناصر موجود در شعر را در تصاویر بیابد. کتابهای شعر در گروههای سنی خردسال، عموماً علاوه بر ریتمیک و لذت بخش بودن، دارای جنبههای آموزشیاند. در بسیاری از موارد، خالق اثر، با استفاده از قالب آهنگین و موسیقایی شعر سعی در آموزش مفاهیم و مضامین متفاوتی دارد.
این گونه آثار، در زمرهٔ کتابهای تصویری-مفهومی قرار میگیرند و باید در تصویرگری آنها از قواعد کلی چنین کتابهایی پیروی کرد. برای بیان دقیقتر بحث، میتوان به کتاب میوهها جورواجورند اشاره کرد. شعرها با بیانی روان و با کلماتی در حوزهٔ درک و تجربیات کودکِ گروه سنی الف سروده شدهاند.
در این اثر، به دلیل پایین بودن گروه سنی و مفهومی بودن نوع اثر، بخش بزرگی از آموزش و انتقال مفاهیم به کودک، بر عهدهٔ تصاویر است؛ اما متأسفانه تنها نکتهای که در کل کتاب مناسب گروه سنی مخاطب است، جنس جلد و کاغذهای سخت و مقاوم اثر است که به راحتی پاره نمیشوند و کودک میتواند بارها آن را ورق بزند. در این اثر آموزش و بازی در قالب شعر بیان شده و هدف اصلی، معرفی میوهها و نمایش خصوصیات هر کدام از آنها است، اما تصویرگر در هماهنگی با هدف شاعر و نزدیکی به تواناییها و نیازمندیهای گروه سنی مخاطب درمانده است.
نکتهٔ مهم دیگری که در رابطه با تصاویر کتاب میوهها جورواجورند میتوان عنوان کرد، ضعف تصویرگر در ایجاد ارتباط میان متن و تصاویر است. مهمترین عامل این اشکال را میتوان به انتزاع بیش از حد تصاویر نسبت داد؛ چرا که تصاویر بسیار انتزاعی و دور از واقعیت، تشخیص میوهها را برای مخاطب گروه سنی «الف»، در خوش بینانهترین حالت، بسیار مشکل [اگر نگوییم ناممکن] کرده است. به عنوان نمونه، در صفحهای از کتاب میخوانیم:
انگور
دونه به دونه پر آب
خوشه به خوشه سبزه
نه پوست داره، نه هسته
هرچی بگی میارزه
به طور مشخص، در این تصویر با فرمی انتزاعی روبرو هستیم که هیچ شباهتی به خوشهٔ انگور سبز رنگ ندارد. تصویرگر سعی داشته با اضافه کردن عناصر و جانبخشی به میوهها تصویری غیر کلیشهای خلق کند، اما در این فرایند متن و گروه سنی مخاطب را کاملاً از یاد برده است.
مثالی دیگر در این زمینه، کتاب اَرنگ اَرنگ بگو چه رنگ؟ است. هرچند به دلیل قطع اثر، نوع تصویرسازی، گروه سنی ذکر شده در صفحهٔ عنوان و یادداشتهای مربی، گروه سنی هدف کتاب مغشوش است؛ با این حال، ما اصل را بر گروه سنی ذکر شده در کتاب، یعنی «الف» و «ب» میگذاریم.
در این صورت، تصاویر کاملاً بدون توجه به گروه سنی مخاطب و بیارتباط با اشعارخلق شدهاند. تصاویر، خلاق و استرلیزه و دارای حرکتاند، اما سطحیترین و دمدستیترین قسمتهای اشعار را به نمایش میگذارند. عناصر انتزاعی موجود در تصاویر بسیاری از صفحات، خواستگاهی در متن ندارند و تنها بازیهای تکنیکی تصویرگرهستند. متن اشعار، بسیار شیرین و دارای ریتم و تکرارهای بازیگوشانه و لذت بخش است. اما تصاویر، به دلیل پسزمینهٔ سنگین و رنگهای محدود، نتوانستهاند این ریتم و بازی را همراهی کنند. در بسیاری از قسمتها، شاعر علاوه بر بازی، سعی در آموزش مفاهیم گوناگونی چون رنگها، اندام بدن، عناصر موجود در طبیعت، حیوانات و خوراکشان دارد.
اما این آموزهها در تصاویر، به دلیل انتزاع بیش از حد، قابل شناسایی نیستند. شعرها در ذات خود دارای تصاویری متنوع، خلاق و پر نقش و نگارند، در حالی که هیچ اثری از این همه تنوع و خیالپردازی در تصاویر دیده نمیشود. نکتهٔ دیگری که بر عدم توجه تصویرگر به گروه سنی مخاطب دلالت دارد، نوع فونت انتخابی است. این نوع قلم، به دلیل پیچیدگی برای گروه سنی «ب» که تازه خواندن و نوشتن را آموختهاند، ناخوانا (یا بسیار دشوارخوان) است. در قسمتی از متن میخوانیم:
اَرنگ اَرنگ اَرنگه
پیراهنت چه رنگه؟ / وای که چقد قشنگه!
پیراهنم سفیده/ مامان برام خریده
به رنگ برف و یاسه/ قشنگترین لباسه
در تصاویر این دو صفحه، هیچ اثری از رنگها و عناصر ذکر شده در متن نیست. عناصر موجود در تصاویر کاملاً انتزاعی و بیمعنا به نظر میرسند و کمکی به درک مفاهیم موجود در اثر نکردهاند و به دلیل رنگهای یکنواخت و مونوتُن، برای مخاطب گروه سنی «الف» فاقد جذابیتهای بصریاند. افراط در نمایش مهارتهای تکنیکی و عدم توجه به مفاهیم اشعار و گروه سنی مخاطب کتاب، برداشت سطحی تصویرگر از مفهوم شعر و تصاویری خام دستانه و کلیشهای از آسیبهای جدی موجود در کتابهای شعر کودکان است.
کتابهای شعر نوجوانان نیز از این بیتوجهی و عدم آگاهی تصویرگران رنج میبرند. درک مخاطب نوجوان و نیازمندیهایش و دیدن جهان از زوایهٔ دید او، امری دشوار و نیازمند درک درست از این سن پر از تلاطم و احساس است. در این دست از کتابها، به دلیل رشد قوای ذهنی مخاطب و امکان درک استعارهها و ایماژها، تصویرگر میتواند از عناصر انتزاعی به شکلی نمادین و استعاری استفاده کند؛ با وجود این، متن نباید فراموش شود. در اشعار این گروه سنی، عموماً موضوعات متفاوتی در لایههای گوناگون معنایی و فرمی، بیان میشوند.
در این کتابها تصویرگر با دریافت درست شعر میتواند در درک لایههای عمیقتر اشعار به مخاطب کمک کند. تصاویر این کتابها باید به دور از کلیشههای تصویری باشند و ساده انگاشته نشوند. در این بخش، بهطور مثال میتوان به کتاب زمین ما، دل ما سرودهٔ اسدالله شعبانی با تصاویر محمدرضا لواسانی، برای گروههای سنی «ج» و «د» اشاره کرد. اولین نکتهٔ حائز اهمیت، قطع کتاب و نوع تصویرگری آن است که ارتباط چندانی به مخاطب سالهای آخر دبستان و راهنمایی ندارد. این گروه سنی، بهخصوص مقطع راهنمایی، چنین قطع و تصاویر کودکانهای را نمیپسندد. مهمتر آنکه تصاویر، بسیاری سطحیاند و هیچ تناسبی با غنای اشعار ندارند. تصویرگر در اکثر صفحهها، سادهترین و بیمایهترین بخش شعر را انتخاب و به تصویرکشیده است و هیچ توجهی به معانی پنهان موجود در اشعار نکرده است. عناصر، بسیار کلیشهای و خامدستانه به تصویر در آمدهاند. عناصری که نه تنها به درک بهتر متن کمکی نمیکنند؛ بلکه مجال تخیل فردی خواننده را نیز میگیرند. شاعر در بخشی از شعر زبان گلها میگوید:
همهٔ آسمان ما، آب/ همهٔ بالهای ما آزاد
آبها جاری و زمین پربار/ کوچهها باز و خانهها آباد
ولی افسوس آن همه پاکی/ دیگر اکنون فقط در افسانه است
تو ولی باز هم جوانه بزن/ دل من هم هنوز پروانه است
شاعر در همین چند سطر توانسته به زیبایی تصاویری بدیع خلق کند، اما در تصویر هیچ اثری از اینهمه تنوع و زیبایی به چشم نمیخورد. تکنیک مورد استفاده و رنگگذاری تصویرگر، خامدستانه و ابتدایی است و هیچ کمکی به گسترش مفاهیم موجود در متن نکرده است. تصاویر کلیشهای و انتزاعها بیمعنا هستند و مهمتر آنکه تناسبی با خواستها و توانمندیهای گروه سنی مخاطب ندارند. متأسفانه کتابهای شعر نوجوان، غالباً دچار چنین بیتوجهی و عدم شناختهاییاند.
در این میان، آثار متفاوت و ارزشمند نیز به ندرت یافت میشوند. آثاری که در شعر و تصاویر آنها خیالپردازیهای ناب شاعرانه دیده میشود. کتاب بزرگراه سرودهٔ افسانه شعباننژاد با تصویرگری نازلی تحویلی، اثری است متفاوت. اثری که با وجود اشکالات تصویری و برخی تکرارها، به دلیل حضور نگاهی شاعرانه و انتزاعی، به کارگیری تکنیک و رنگگذاریهای مناسب متن و پرداخت متفاوت به مفاهیمی روزمره، شایان توجه است.
تصاویر کتاب ساده و انتزاعیاند، اما نه انتزاعهایی غیر قابل شناسایی و بیارتباط با متن. در اشعار از موضوعات و مفاهیمی چون بستن کمربند، حرکت سریع در بزرگراهها و نادیده گرفتن طبیعت با بیانی زیبا و صورخیالی متنوع و به دور از کلیشههای رایج شعر کودک استفاده شده است. موتیفها و نمادهای موجود در اشعار، خیالپردازانه و قدرتمندند و به تصویرگر امکان برخوردی خلاق و متفاوت دادهاند. تصاویر با حس و حال موجود در اشعار بیگانه نیستند و تصویرگر به درستی توانسته با حداقل عناصر بصری، مفهومی کلی از شعر را ارائه دهد. تصاویر نیز همچون اشعار، ساده، قابل درک و در عین حال عمیق و تفکر برانگیزند. طراحی گرافیک اثر، فونت انتخابی و عنوانهای طراحی شده نیز در راستای اشعار و سیال است (با وجود دوزبانه بودن کتاب، سنگینی در صفحهها حس نمیشود). در شعر اشتباه میخوانیم:
کنارهٔ بزرگراه
میان آبهای راکد و کثیف
پرندهای ضعیف ایستاده بود
و دل به این همه شلوغی بزرگراه داده بود.
پرنده اشتباه کرده بود
زلال رود و گنبد کبود را
فدای یک بزرگراه کرده بود.
تصویرسازی و بیان استعاری مفاهیم در شعر، با هنرمندی صورت گرفته است. تصویر با حداقل امکانات بصری و تنها با بهرهگیری از دو رنگ، چند لکه و اثر قلم، به زیبایی، حس شاعرانهٔ موجود در متن را به نمایش گذارده و بر جنبههای عاطفی و حسی اثر تأکید کرده است. هرچند تصاویر این کتاب دارای قوت و ضعفاند؛ با وجود این، برخورد شاعرانهٔ تصویرگر با اثر، نشان از درک درست کلام و مضامین اشعار دارد. با نگاه کردن به تصاویر کتاب، حداقل میتوان مطمئن بود که تصویرگر، در روند کار، اشعار کتاب را خوانده است.
از معدود کتابهای خاص نوجوانان که به زیبایی و هنرمندی سروده و تصویر شده است، میتوان به کتاب پرنده گفت شاعرم سرودهٔ افسانه شعباننژاد و تصویرگری پرستو احدی اشاره کرد. کتابی موجز، در قطع خشتی کوچک با تصاویری آبمرکبی و سیاه و سفید. اشعار، ساده، کوتاه و هایکووارند و مفاهیمی زیبا و عمیق را با ایجاز و تعلیق بسیار بیان میکنند. اولین نکته در رابطه با تصاویر، هماهنگی دقیق سبک انتخابی تصویرگر و سبک اشعار است. استفاده از آبمرکب با سبک و سیاق تصاویر ژاپنی، تأکیدی زیبا بر فرم هایکووار اشعار دارد. تصویرگر نیز با بیانی ساده و موجز، با استفاده از تاشهای قلمی که بیشتر ناخودآگاه و تصادفی به نظر میرسند، توانسته است عمق بیشتری به اشعار و تعلیق موجود در آنها بدهد. در شعر سرود میخوانیم:
پرنده گفت: «شاعرم» درخت را سرود، درخت گفت: «زندهام» و راز زنده بودنش پرنده بود
همان گونه که پیش از این گفته شد، به طور کلی در شعر، کلام وسیلهٔ ارتباط یا حامل پیام است و نیرو و نوع کلمههای انتخاب شده توسط شاعر، مخاطب را در مسیر تجسمات ذهنی او پیش میبرد. اما گاه ممکن است نحوهٔ ترکیب، آرایش یا گزینش واژهها، به گونهای طرح ریزی شود که ابتدا تصور یا تجسمی اولیه و سپس تصوری ثانویه و کاملاً متفاوت برای مخاطب پیش آید؛ مثلاً صنعت ایهام در شعر چنین است.
این امر مزیتی بزرگ برای تصویرگر و پس از آن مخاطب به شمار میآید. عنصر «خیال» موجود در چنین اشعاری، به تصویرگر امکان میدهد تا تصویر را پس از گذراندن از فیلتر ذهن خود، مجسم کند و از آن لذت ببرد؛ به عبارت دیگر، در خلق تصویر شاعرانه، ذهنیت تصویرگر نیز نقش فعال دارد. شاعر و تصویرساز هر دو، در تصویرسازی نقش دارند: تصویر را ابتدا شاعر میسازد و تصویرگر بر اساس درک و توانمندیهای خود آن را «بازسازی» میکند و در این بازسازی، مخاطب شعر میتواند پرداختی متناسب با نیازهای عاطفی و روحی از شعر داشته باشد.
در پرنده گفت شاعرم فرایند تصویرسازی اولیه و بازسازی آن توسط تصویرگر، خلاقانه صورت گرفته است. تصاویر توانستهاند اشعار را همراهی کنند و امکان خیالپردازی و تأویلهای فردی را فراهم کنند. تصاویری که به دلیل نوع رنگگذاری، ترکیببندی و پرداختشان، مناسب گروه سنی مخاطب نوجواناند و حتی بزرگسالان نیز میتوانند از آنها لذت ببرند.
سالها است که اکثر کتابهای شعر کودکان و نوجوانان از اشعار و تصاویری قالبی و کلیشهای رنج میبرند. اشعاری که به بیان دغدغههای بزرگسالانه و نوستالژیک شاعر میپردازند و تصاویری که رنگ، فرم و طراحی در آنها بیش از اندازه یا نادرست به کار رفته است. مهمتر آن که عدم توجه به گروه سنی مخاطب، به مشکلی بزرگ و جدی در کتابهای کودک و نوجوان تبدیل شده است. در نهایت باید گفت که در تصویرگری شعر، علاوه بر توجه به گروه سنی مخاطب، تصاویر باید خیالپردازانه و زیبا خلق شوند. در آنها به لایههای درونی شعر توجه شود، حرکت، پویایی، ریتم و تکرار از ویژگیهای این سبک ادبی است و تصویرگر، موظف است با آگاهی به تصویرگری شعر و ویژگیهای آن دست به قلم ببرد. استفادهٔ درست و حساب شده از عناصر دیداری و سبکهای متفاوت تصویرگری در جهت تقویت متن، خلاقیت و دوری جستن از تصاویر باسمهای، مهارت در طراحی و اجرای تکنیکهای متفاوت، در کنار درک درست متن، میتواند تصاویر کتابهای کودک و نوجوان را از جشنوارهزدگی، انتزاعهای بیش از حد و دوری از مخاطبان رهایی بخشد.
منابع:
اسدی خراسانی، الهام. (۱۳۷۷) تصویرگری شعر کودک (۳ پرسش از ۵ تصویرگر). پژوهشنامه. شماره ۱۱-۱۲.
دهخدا، علیاکبر. (۱۳۴۳). لغتنامهٔ دهخدا. تهران: دانشگاه تهران.
سلاجقه، پروین. (۱۳۸۵). از این باغ شرقی (نظریههای نقد شعر کودک و نوجوان)، تهران:کانون پرورش فکری کودک و نوجوان.
قزلایاق، ثریا. (۱۳۸۳). ادبیات کودکان و نوجوانان و ترویج خواندن (مواد و خدمات کتابخانه برای کودکان و نوجوانان). تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
Golden, J.M. (1990) The Narrative symbol in childhood literature: Explorations in the construction of text, Berlin: Mouton de Gruyter.
Matulka, Denise I. (2008). A picture book primer: understanding and using picture books. Greenwood Publishing Group, Inc.
Nodelman, P. (1988) Words About Pictures, The Narrative Art of Children’s Picture Books, The University of Georgia Press.