ملودی شخصیت کتاب «بیرون ذهن من» دختری است که از کودکی مجبور بوده از ویلچر استفاده کند. اما مشکل اصلی او این نیست.
ملودی مشکلی دارد که باعث میشود ارتباط او با دنیای بیرون کاملاً قطع باشد. او نمیتواند راه برود، نمیتواند صحبت کند، نمیتواند توانایی ذهنیاش را به نمایش بگذارد و با دیگران ارتباط برقرار کند. او میداند با دیگران فرق دارد، ذهنش پر از کلماتی است که نمیتواند بیانشان کند. او نمیخواهد در کلاس کودکان با نیازهای ویژه باشد، دوست دارد به بقیه ثابت کند که میتواند همراه با بقیهی همسن و سالانش درس بخواند و در هوش چیزی از آنها کم ندارد. این کتاب بیش از هر چیز از استیصال ملودی در برقراری ارتباط با دنیای بیرون حرف میزند، کلمههای محدودی که روی سینی ویلچر او نصب شده و ملودی با انگشت به آنها اشاره میکند برایش کافی نیست. بالاخره با حمایت مادر و پدرش و همسایهشان خانم وی ملودی میتواند از کلاس ویژه بیرون بیاید و مثل بقیه در کلاس عادی درس بخواند.
کاترین دختری است که مسئولیت همراهی ملودی در کلاس آقای دیمینگ را برعهده دارد. اما چیزی که زندگی ملودی را عوض میکند حضور در این کلاس نیست، خرید دستگاهی پیشرفته است که ذهن پیچیده ملودی را نمایش میدهد و ارتباط او با دنیای بیرون را ممکن میکند. تا جایی که ملودی در مسابقه هوش و اطلاعات عمومی بیناستانی مقام میآورد، اما باز هم همکلاسیهایش حاضر به پذیرش او در کنار خودشان نیستند.
کتاب «بیرون ذهن من» بیش از هر چیز در باره تلاش ملودی برای ثابت کردن خودش است و میتواند نگاه هر خوانندهای را نسبت به توانایی کودکانی با شرایط خاص تغییر بدهد.