بعد از خواندن رمانهای «اَپل و رِین» (نشر هوپا) و «ما یک نفر» (نشر پیدایش) و آشنایی با قلم و جهانِ ذهنی «سارا کروسان» پیشبینیِ دور از ذهن و انتظار زیادی نبود که کتاب «وزن آب» هم یک رمان خوب باشد.
اما واقعیت این است که کتاب «وزن آب» بیش از یک رمانِ خوب بود.یک رمان عاطفیِ درخشان که موضوعات اجتماعی- روانشناسی مختلفی را در برمیگرفت و حالا بیش از پیش مطمئن شدهام که نام «سارا کروسان» به لیست نویسندههای محبوبم افزوده شده و هر اثر دیگری را که از او منتشر شود، بیمعطلی میخوانم.
کتاب «وزن آب» داستان یک دختر نوجوانِ لهستانی به نام کاسینکا است که به خاطر شرایط خانوادگیشان دچار بحرانهای مختلفی شده، «تاتا» (پدرش)، او و مادرش را ترک کرده و سگِ سیاهِ افسردگی عضو تازهای از خانوادهی کوچک و ترک شده آنهاست. خانوادهای که با رفتن و ترک کردن یکی از ستونهای اصلیاش، «پدر»، فروپاشیده و در سایه این فروپاشی، مادرش هم رو به نابودی است.
از همان ابتدای داستان تناقض احساسی «لارا» (مادر کاسینکا) به وضوح دیده میشود، صحنههای مشاجره در ذهن دوازده ساله کاسینکا تداعی میشود و با وجود اختلافها و رابطه به پایانرسیدهای که بین «لارا» و «تاتا» جریان داشت و این خیانتی که یک شبه از سوی «تاتا» اتفاق افتاد و گلوی کاسینکا و مادرش را گرفت، «لارا» دارایی ناچیزش را در چمدانی جمع میکند و به امید پیدا کردن «تاتا» در کشوری دیگر، راهی سفری طولانی و پرماجرا میشوند. این «عشق» است که او را مجاب میکند تا تن به مهاجرت بدهد یا انتقام گرفتن از طرد شدن؟ چه میشود که با وجود نفرت و علمِ به پایان رسیدن یک رابطه، آدمی همچنان سعی دارد ویرانهها را به هم بند کند و تمام آنچه را که فرو ریخته از نو بنا کند؟
در پی این تصمیم لارا است که کاسینکا، دخترک نوجوان داستان، دچار بحرانهای دیگری میشود. او که پیش از این شاهد مشاجرههای پدر و مادرش بود و غم ترک شدن را چشیده بود، حالا باید زهر مهاجرت را هم بچشد.
شاید بهتر است بگویم «وزن آب» ادبیات مهاجرت است و پرداختن به تمام چالشها و بحرانهایی که مهاجران با آن دست و پنجه نرم میکنند و گاهی هیچوقت از پس تمام مشکلات این تصمیم بزرگ برنمیآیند. با رفتن به کشوری دیگر (انگلستان) است که زندگی چهره دیگری از خودش را به کاسینکای نوجوان نشان میدهد، تنها ماندن، پذیرفته نشدن در گروههای مدرسه، نابلدی زبانِ کشوری که به آن مهاجرت کردهاند، تلاش برای پیدا کردن تاتا در شهری بزرگ و سختتر و پررنگتر از همه پذیرفتن و هضم کردن این حجم از غم که بر زندگیشان سایه انداخته...
وقتی مامان گفت
«میرویم انگلیس.»
فکر نمیکردم اینطور تنها بشوم.
میدانستم تفاوتهایی دارم،
و خارجیام.
میدانستم از همهچیز سردرنمیآورم.
اما فکر کردم، شاید فقط کمی متفاوت باشم،
مثل یک سنجاب قرمز بین سنجابهای خاکستری،
مثل دختری انگلیسی در گدانسک.
اما من یک دختر انگلیسی در گدانسک نیستم.
من یک لهستانیام در کاونتری.
و اینها اصلا یکی نیستند،
اصلا.
یکی از بزرگترین ویژگیهای قلم «سارا کروسان» این است که از هیچ جزئیاتی چشمپوشی نمیکند و به بهترین و زیباترین شکل تمام دغدغهها، افکار، احساسات و ... را از زبان و نگاه شخصیتهای داستانش روایت میکند؛ و همین جزئیات هستند که آثارش را، با وجود غمی که در آنها جریان دارد، سرشار از امید و روشنی میکند.
یکی دیگر از ویژگیهای آثار کروسان، انتخاب قالب و زبان شعر است برای رمانهایش. او جسورانه این زبان را برای روایت برخی از رمانهایش (مثل یکی دیگر از رمانهایش، ما یک نفر) انتخاب میکند و از شکستن ساختارها هیچ ترسی ندارد. شاید شعر هوشمندانهترین و درستترین انتخاب برای آثار او باشد، انتخابی که بار عاطفی داستانهایش را دو چندان میکند و دست نویسنده را باز میگذارد برای بیان جزئیترین و پنهانیترین و اولین تجربهها. شاید این قالب (شعر) گویاترین و بهترین زبان باشد برای بیان احساساتی که یک دختر نوجوان میتواند از اولین تجربهها در زندگیاش داشته باشد...
در ستایش کتاب «وزن آب»، اولین رمان سارا کروسان نوشتهاند:
- کتابی بسیار شگفتانگیز و تکاندهنده. آنچنان زیبا نوشته شده که تا ورق خوردن صفحهی آخر، متوجه تمامشدنش نمیشوی. (بوکبگ)
- اولین رمان سارا کروسان، داستانی درخشان و واقعی است. گاهی غم به دل مینشاند. اما در حقیقت در ستایش زندگی است. (اینک پلت)
- شعرهایی کوتاه با آهنگی ملایم که از مهاجرت، تعصب و خودخواهی، خانواده و نخستین عشق سخن میگویند. عشقی که زندگی را دگرگون میکند. (روزنامهی ساندی تایمز)
کتاب «وزن آب» در سال ۲۰۱۳ نامزد نهایی مدال کارنگی و برنده جایزه CBI شده است.