برادران گریم ۲۰۰ سال پیش مجموعهای از افسانهها و متلهای مردمی را منتشر کردند که امروزه برای تمام مردم دنیا آشنا هستند. کار ارزشمند برادران گریم ملتهای دیگر را به حفظ و گسترش میراث فرهنگ مردمی تشویق کرد.
قصههای کهن و افسانههای شیرین اقوام ژرمن از صدها و هزاران سال پیش سینه به سینه نقل شده بود و برای همگان، به ویژه مادران و کودکان آنها آشنا بود. با نقل این قصهها کودکان سرگرم میشدند و تخیل بزرگسالان به پرواز در میآمد. اما این قصهها در جایی ثبت نشده بود. بیشتر نویسندگان و ادیبان برای این قصهها چنان ارزشی قائل نبودند تا به گردآوری و ثبت آنها بپردازند.
برادران گریم، یعنی دو برادر به نام یاکوب (۱۷۸۵ – ۱۸۶۳) و ویلهلم (۱۷۸۶ – ۱۸۵۹) از سال ۱۸۰۶ گردآوری و تنظیم قصههای عامیانه آلمانی را شروع کردند. آنها پای صحبت افراد باتجربه مینشستند و قصههای آنها را یادداشت میکردند.
مهمترین منبع آنها زنی روستایی بود به نام دوروتئا فیمان که دهها قصه برای آنها تعریف کرد. این زن که در روستایی در نزدیکی شهر کاسل زندگی میکرد، داستانهای زیادی به خاطر داشت و آنها را با ظرافت و مهارت ویژهای روایت میکرد. برادران گریم بهترین قصههای خود را از همین خانم خوشزبان شنیدند.
برادران گریم روایتها و برداشتهای گوناگون هر قصه را مقایسه میکردند و از آنها نسخهای ویراسته و تمیز بیرون میآوردند. این قصهها به زودی از مرزهای آلمان بیرون رفتند و در سراسر جهان شهرت یافتند. امروزه این داستانها به حدود ۱۷۵ زبان ترجمه شدهند.
کار سترگ برادران گریم نویسندگان و ادیبان سایر ملتها را تشویق کرد که به ثبت داستانها و متلهای قوم خود همت گمارند.
یکی بود یکی نبود ....
هر قصه معمولا با عبارتی آشنا شروع میشود: "یکی بود یکی نبود..." و با عبارتی مشهور به پایان میرسد که در زبانها و فرهنگهای گوناگون متفاوت است، مانند: «قصه ما به سر رسید، کلاغه به خونهش نرسید!»
برخی از داستانهای معروف برادران گریم در زبانها و فرهنگهای دیگر چه بسا رنگ و نشانی متفاوت یافتهاند: سفید برفی، کلاه قرمزی، هنزل و گرتل، گل خاردار و داستان معروف سیندرلا. در مرکز بیشتر قصهها دخترکی زیبا و معصوم است که در معرض خطراتی سخت قرار میگیرد، اما به مدد نیروهای خیر و پاکی نجات مییابد.
در افسانههای عوام همیشه خط اخلاقی روشنی دیده میشود که پیروزی خیر بر شر را رقم میزند. دوستی و مهربانی، رأفت و همدلی، فضایلی هستند که در نهایت پیروز میشوند. در برابر، پستیهایی مانند ظلم و بیرحمی، بدخواهی و حسادت مورد نکوهش قرار میگیرند.
افسانههای فولکلوریک، منبع تحقیق
قصههای قومی یا افسانههای فولکلوریک ریشههای بسیار قدیمی دارند و به زمانهای دوری برمیگردند که انسانها گذشته خود را نه در تاریخ بلکه در اسطورهها و روایتهای باستانی میجستند که چه بسا به خیال و خرافه آمیخته بود. برخی از قصهها ریشههای مشترک دارند، برای نمونه سرچشمه برخی از داستانهای "برادران گریم" را میتوان تا افسانههای هندی ردیابی کرد.
بیشتر داستانها زیر پوشش ظاهری ساده و خیالی، معانی عمیق و پنهانی دارند. قصهها عموما برای تربیت کودکان روایت میشد، اما در لایهی زیرین آنها تفسیر یا توضیحی درباره بسیاری از پدیدههای انسانی یا حوادث طبیعی نهفته بود. به همین خاطر قصههای قومی از دیدگاههای گوناگون، از مردمشناسی و جامعهشناسی تا روانکاوی و اسطورهشناسی مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
برادران گریم به قصهها برخوردی متفاوت داشتند. یاکوب بییشتر به پژوهش گرایش داشت و تلاش میکرد داستانهای قومی را از دیدگاه زبانی، سیاسی و دینی تفسیر یا تأویل کند. درحالیکه ویلهلم به گوهر رومنتیک قصهها نظر داشت و میکوشید از آنها داستانهایی دلکش و جذاب بیرون آورد.
کار آنها در یافتن بیانی ساده و روان نیز اهمیت داشت و بر رشد زبان آلمانی تأثیری انکارناپذیر باقی گذاشت. در راستای همین تلاش بود که این دو برادر فرهیخته به تدوین یک فرهنگ زبان آلمانی اقدام کردند.
نخستین نسخه "قصههای برادران گریم" که در دسامبر ۱۸۱۲ منتشر شد و امروزه در "موزه برادران گریم" در شهر کاسل نگهداری میشود، از اسناد میراث بشری شناخته میشود.