در پی بازدید گروهی از کودکان شیرخوارگاه آمنه از موزه-نمایشگاه فرهنگ کودکی در باغ موزه نگارستان در سال ۹۲، کارشناسان موسسه به برخی نیازهای اساسی کودکان در زمینه تقویت مهارت های شنیداری و گفتاری کودکان پی بردند و بر آن شدند تا برنامه بامن بخوان را با تکیه بر آموزش آواورزی و الفباورزی در این شیرخوارگاه به اجرا درآورند.
این برنامه با هدف تقویت مهارت های شنیداری و گفتاری کودکان از تیرماه ۱۳۹۳ آغاز شد. آزاده صادقی، آموزشگر برنامه «با من بخوان» از آن تاریخ تا به امروز پیوسته هفتهای دو بار در این شیرخوارگاه حاضر شده و به آموزش کتاب آواورزی و خواندن شماری دیگر از کتابهای باکیفیت طرح پرداخته است که در نهایت به تغییرهای مثبت چشمگیری در روند رشد زبانی، اجتماعی و عاطفی این کودکان منجر شده است.
به سبب شرایط زیستی و روانی تقویت مهارت های شنیداری و گفتاری این گروه از کودکان، اگرچه کار با کندی و دشواری بسیار پیش رفته است، ۶۴ جلسه آموزش با آواورزی، کودکان را چنان دگرگون کرده است که مسئولان شیرخوارگاه نیز به همراهی با این برنامه بیش از پیش تشویق شدهاند. آزاده صادقی در گزارشهای خود مینویسد:
«در طی این مدت که کودکان با سیبیلک (شخصیت اصلی کتاب آواروزی) همراه هستند، تغییرهایی در آنها دیده میشود که روانشناسان و مربیان را به وجد میآورد و مرا هم غرق در شادی میکند. برای نمونه کودکی که از جمع گریزان بود و تنهایی را دوست داشت، اکنون وارد جمع میشود و قصه سیبیلک را تعریف میکند. خردسالی که اعتماد به نفساش آن اندازه نبود تا با توانایی اندک خود در حرف زدن، منظورش را برساند و در نتیجه پیوسته گریه میکرد، پس از کار با آواورزی، حرف میزند، میپرسد و میخندد. او مانند سایر همراهان سیبیلک، اکنون میداند که وقتی میتوانیم حرف بزنیم، نیازی به گریه کردن نیست! حالا همه میدانند هر چیز نامی دارد و همه چیزها را با نام «این» نمیخوانند. همچنین دریافتهاند برخلاف تصور آنها همه جانوران «هاپو» نیستند، بلکه نامهای دیگر و آواهای ویژه خود را دارند. از دیگر تغییرهای بارز این کودکان پس از کار کردن با کتاب آواورزی، توانایی درخوب گوش کردن است. همچنین آواورزی بر گسترش و بهبود روابط و رفتارهای اجتماعی بیشتر کودکان تاثیر بسزایی داشته است.»
صادقی بر این باور است که داستانهای آواورزی کودکان را با کتاب آشتی داده است: «پیش از این کودکان گاهی به دلیل ناآگاهی و گاه برای جلب توجه، کتاب را پاره میکردند. اما اینک با دیدن پارگی کوچکی در گوشه کتاب با تاسف آن را به من نشان میدهند. اگرچه هنوز هم گاهی برخی از آنها از پاره کردن کتاب به عنوان سلاحی برای برانگیختن حساسیت و جلب توجه استفاده میکنند؛ اما میدانند که این کار درست نیست و با اعتراض شدید دوستان خود در کلاس روبهرو خواهند شد.»
اکنون چهره کتابخانه شیرخوارگاه هم به طور کامل تغییر کرده است. ارتفاع قفسهها کوتاه شده و کودکان آسانتر میتوانند کتابهای موردعلاقه خود را از قفسه بردارند. کتابهای بیکیفیت از کتابخانه خارج شده و جای خود را به کتابهای باکیفیت داده است. به گفته آزاده صادقی: «این کودکان پرانرژی و نیازمند آزادی و توجه، اکنون برای دقایقی هر چند کوتاه، آرام پشت میز مینشینند و کتاب ورق میزنند و این برای من یکی از زیباترین و انرژیبخشترین تصویرهای ممکن است.»
او ادامه میدهد: «در مدت یک سال و اندی کار با این عزیزان به تجربه دریافتهام که نوباوگان و نوپایان زودتر از کودکان بزرگتر یاد میگیرند و نتیجه کار با آنها سریعتر و بارزتر است. این تجربه و مطالعه کتاب «خواندن با نوزاد و نوپا» من را بر آن داشت که کار را از پایه و از نوزادان آغاز کنم. بدین ترتیب در تیرماه ۱۳۹۴ خواندن با یک یا دو نوزاد را در زمانهای کوتاه تجربه کردم.»
با پیگیریهای فراوان سرانجام از مهرماه ۹۴ مسئولان شیرخوارگاه موافقت کردند که برنامه خواندن با نوزاد و نوپا به طور رسمی در بخش نوزادان این شیرخوارگاه آغاز شود. همچنین مسئولان شیرخوارگاه موافقت کردهاند که کارشناسان موسسه، کتابخانهای مناسب برای نوزادان و نوپایان در این بخش برپا دارند.
صادقی درباره این تجربه خود نیز میگوید «اینک با شروع کار با نوزادان، مربیان با کنجکاوی از من میپرسند: کتاب خواندن برای نوزاد چه فایده ای دارد؟ مگر نوزاد هم چیزی میفهمد؟ چرا این قدر با اینها حرف میزنید؟ آیا اگر با بچههای بزرگتر کار کنید، بهتر نتیجه نمیگیرید؟…» اما من ایمان دارم که با کار درست و مداوم، مربیان این بخش هم درخواهند یافت که گفتوگو و خواندن با نوزادان سودمندیهای روحی و جسمی زیادی برای آنها به ارمغان خواهد آورد. همچنان که تا همین جای برنامه نیز آورده و منجر به تقویت مهارت های شنیداری و گفتاری آنان شده است. کنجکاوی این مربیان میتواند نقطه آغازی برای یک تحول بنیادین در شیوه وقت گذراندن و رفتار با نوزادان و نوپایان این شیرخوار گاه باشد.»