پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان را مشاهده کنید.

"دیو" یک سگ عروسکی قهوه ای خیلی کهنه با یک گوش شل و ول رو به پائین ویک گوش رو به بالا بنام داگر دارد که خیلی هم آن را دوست دارد. او داگر را همه جا با خود می برد و وقتی کثیف می شود او را شسته و آویزان می کند و همیشه او را تمیز نگه می دارد.
دوشنبه, ۴ اردیبهشت
زمستان طولانی شده است و به پایان نمی رسد. هیچ کس دلیلش را نمی داند. آد، پسری نوجوان، با پایی معلول که ناپدری اش نیز به او توجهی ندارد، از خانه می گریزد. راه رفتن در برف و سرما برایش سخت است و او به زحمت با کمک چوب زیر بغلش راه می رود.
یکشنبه, ۳ اردیبهشت
ایزی دختر کوچکی است که از خیلی چیزها می ترسد. او از تاریکی، عنکبوت، از اشتباه کردن هنگامی که نقاشی می کشد، از افتادن وقتی اسکیت به پا دارد، یا وقتی که باید در نمایش مدرسه روی صحنه برود و از جنگل تاریک و انبوه هم می ترسد.
یکشنبه, ۲۱ اسفند
کتاب «میک هارته این‌جا بود» روایت فیبی از مرگ برادرش است. میکِ هشت‌ساله در تصادف با دوچرخه جانش را از دست داده است. مادر، پدر و خواهرش هر یک به شکلی غمگین و سوگوار هستند. فیبی ضمن مرور خاطرات میک، رویارویی خود و والدینش با این حادثه‌ی ناگوار را تعریف می‌کند. فیب دختر سیزده ساله‌ای است که ماجرای غم انگیز مرگ برادرش را چنین نقل می‌کند «میک سوار بر دوچرخه است، چرخ او به یک سنگ گیر می‌کند و با سر به پشت کامیونی در حال عبور می‌خورد. او حتی یک خراش هم برنمی دارد و بر اثر ضربه مغزی در دم جان می‌سپرد و این شروع ماجرا است.»
چهارشنبه, ۳ اسفند
روبی نام یک روباه نوجوان است. او روباه عجیبی است و با همه ی روباه ها فرق دارد. به قول خودش "دندونای من خرگوش خور نیستند و گنجشک هم بزور می خورند". مادر هم همیشه او را سرزنش می کند: "انگار تو شیر مادرت را نخوردی، چون هم دیر زوزه کشیدی و هم در درس کلک های روباه نمره هشت گرفتی".
یکشنبه, ۲۵ دی
‏‏‫رفتن به تعطیلات، آن هم در تابستان و کنار دریا خیلی کیف دارد. البته اگر تنها نباشی، یعنی فقط با پدر و مادرت نباشی بلکه والدینت حاضر شوند یکی از دوستان تو را هم با خودشان به سفر ببرند. والدین تیم خیلی با او کنار می آیند و بیسکویتز را هم با خودشان می برند (راستش از بس دوست تیم خوراکی و بیسکویت می خورد، اسمش را بیسکویتز گذاشته اند).
دوشنبه, ۵ دی
"کل ماتیوز" پانزده ساله دوران تبعیدش را در جزیره ای در آلاسکای امریکا می گذراند. او مجرم است همکلاسی اش "پیتر" را چنان با عصبانیت کتک زده و سر او را به زمین کوبیده که پیتر دیگر نمی تواند مانند یک انسان سالم راه برود و زندگی کند.
چهارشنبه, ۳۰ آذر
کتاب «هستی» داستان دختر دوازده ساله ای است به نام هستی که ساکن آبادان است. او روحیه عجیبی دارد. کارهای او به هیچوجه به دختران شبیه نیست. او دوست دارد با پسرها فوتبال بازی کند و با دایی جمشید به موتور سواری برود و راندن موتور را از او یاد بگیرد.
شنبه, ۱۲ آذر
سارا دختر نوجوان سیزده ساله‌ای است که با خانواده‌اش در آبادان زندگی می‌کند. پدر او تعمیر کار پیانو است و موسیقی را خوب می‌شناسد و با دیدن دستان کشیده سارا آینده درخشانی را در نواختن پیانو برای او پیش‌بینی می‌کند. سارا هم با موسیقی و عشق به موسیقی بزرگ شده و به پیانوی دست دومش بنام کوکو عشق می‌ورزد.
شنبه, ۵ آذر
کتاب کلت داستان پسر نوجوانی است که به بیماری اسپینابیفیدا مبتلاست. این بیماری از بیماری‌های ستون فقرات است و موجب اختلال در راه رفتن می‌شود. کلت با مادرش ادری زندگی می‌کند. درمانگر او خانم بری برای تقویت عضلات او به او پیشنهاد می‌کند اسب‌سواری کند. او ابتدا نه با اسب تمرینی خود بنام لیورورست نه با خانم بری و نه با خانم ری نولدز مربی سوارکاری نمی‌تواند ارتباط برقرارکند.
شنبه, ۵ آذر
رها دختر نوجوانی است که با مادر و پدرش در تهران زندگی می کند. تکلیف درس جغرافی او درباره یکی ازشهرهای ایران است. او دوست دارد جایی را انتخاب کند که با دیگرشهرها متفاوت باشد. او بدنبال نقشه ایران به سراغ کمد مادر می رود و به جای نقشه، بسته ای را پیدا می کند که محتویات آن راز تکان دهنده و هولناکی است.
شنبه, ۵ آذر
مارگارت ١١ ساله پدرش را در یک حادثه ی تصادف در یک بزرگراه از دست داده و به شدت از عبور از بزرگراه می ترسد. او با مادر و خواهر عقب مانده ی ذهنی و برادر کوچکترش زندگی می کند. مادرش برای گذران زندگی شب ها تا صبح کار می کند و در نتیجه روزها را می خوابد. مارگارت به ناچار از خواهر و برادرش نگهداری و محافظت می کند، اما ته دلش از این کار راضی نیست و دوست دارد او هم مانند دیگر همکلاسی هایش زمانی را برای خود داشته باشد و لباس های تازه بپوشد.
دوشنبه, ۹ آبان
تاکنون رمان های گوناگونی خوانده ایم از گونه های متفاوت رمان نوجوان مثل فانتزی، واقعگرا، تاریخی، علمی- تخیلی و ... ولی کتاب اختراع هوگوکابره گونه ای خاص است که نمونه ای از آن را لااقل در ایران ندیده ایم. نویسنده در این رمان خاص و نوآورانه سینما را با کتابی تصویری ترکیب می کند، قالبی جدید که نامش را سینما رمان گذاشته اند. ساختار کتاب ترکیبی غیرهمزمان از تصویر و نوشتار است. به عبارت دیگر، کل داستان، به طور نوبتی، با تصویر و متن روایت می شود که بخش نوشتاری و تصویری آن تقریباً مساوی است.
سه شنبه, ۳ آبان
کشاورزی با سه پسرش در مزرعه زندگی و سخت کار می کردند، او حیوانات را خیلی دوست داشت و از افزایش مرغ و خروس ها و گاو و گوسفندها لذت می برد. آنان هنگام کار آواز مخصوص خود را می خواندند، پسر بزرگ آواز کالسکه رانان، پسر دوم آهنگ مربوط به دریا و کوچکترین پسر درباره ویولن زن های دوره گرد و کشاورز هم درباره حیاط طویله، پشم چینی گوسفندان، تولد کره اسب ها و سایر حیوانات آوازمی خواند.
دوشنبه, ۲ آبان
روزی موش کوچولو یک چیز گرد سرخ و قشنگ پیدا می کند و تصمیم می گیرد آن را "راز" خود کند. آن چیز کوچولو و سرخ و قشنگ را زیر خاک پنهان می کند. پرنده، سنجاب و لاک پشت از او می پرسند زیر خاک چه چیزی پنهان کرده است، او تنها پاسخ می دهد که هرگز رازش را به کسی نخواهد گفت. تا اینکه یک روز بدون اینکه بفهمد چرا و چطور، می بیند دوربرش را "راز" گرفته است، آن هم نه یکی، نه دو تا، خیلی ........... این کتاب از مجموعه ی "به تنهایی می خوانم" انتشارات راز بارش است که برای کودکانی که یادگیری خواندن را تازه آغاز کرده اند فراهم شده است.
شنبه, ۲۱ خرداد
در یک شب مهتابی که همه‌ی خانواده در خواب و رویا فرو رفته‌اند، کیت با صدای گربه از خواب می‌پرد: « میو، میو» کیت پاسخ می‌دهد: «میو میو» کیت کم‌کم به یک گربه تغییر شکل می‌دهد و به همراه گربه‌ی سفید یک گردش شبانه‌ی شگفت‌انگیز را آغاز می‌کند. پس از آن دوباره از راه‌های آمده باز می‌گردد و به یک دختر کوچولو، خوابیده در رختخواب تبدیل می‌شود.
دوشنبه, ۱۶ اسفند