"ایندیا" تازه به فروشگاه مواد غذایی "وین دیکسی" رسیده بود که مشاهده کرد یک سگ گنده زشت که معلوم بود حال و روز خوبی ندارد، کل فروشگاه را به هم ریخته و حالا با زبان آویزان، روبروی او ایستاده و به او لبخند میزند. بدینترتیب این سگ عجیب، اولین دوست ایندیا در خانه جدیدشان بود؛ دوستی که در مقایسه با دوستان بعدیاش چندان هم عجیب و غریب نبود!
"سم" در دفتر خاطراتش نوشت که امروز یک جفت قوی شیپورزن را دیده که در کنار برکه ی کوچک اردوگاه، از آشیانه ی خود محافظت می کردند. سم می نویسد که در آشیانه، سه تخم پرنده دیده است اما مطمئن است قوی ماده، با عشق و شعف، تخم چهارم را هم به آن ها اضافه خواهد کرد.
دیگر همه مردم جزیره "هیکورو" می دانستند که "مافاتو" از دریا می ترسد. اگرچه ترس "مافاتو" از دریا، دلیل قابل قبولی داشت، ولی این مانع از آن نمی شد که همسالانش وی را به خاطر این ترس، مسخره نکنند. مافاتو هیچ دوستی نداشت و مجبور بود در خانه بنشیند و تور ماهیگیری ببافد. تا آنکه یک روز، مافاتو بی هیچ سلاحی به ترسش حمله کرد و ...
زنگ ورزش می تواند شامل بازی ها و فعالیت های گوناگونی باشد. اما چگونه می توان دریافت که کودک در این کلاس، به مقدار و کیفیت کافی ورزش می کند یا خیر؟ در زیر، چند روش برای ارزیابی زنگ ورزش کودکان ارائه می شود:
آیا از بابای خود راضی هستید؟ آیا میخواهید پدر خود را با پدر دوستتان عوض کنید؟ آیا دوست داشتید پدرتان ورزشکارتر، منظمتر، باهوشتر و یا دست و دلبازتر بود؟ «جوزف» بعد از پیدا کردن کتابخانه پر از پدر، تکتک این پدرها را به امانت گرفت و به خانه برد. پدر باهوش در تکالیف مدرسه به او کمک کرد، پدر دست و دلباز هر چه جوزف میخواست برای او خرید، ولی ...
روزی، روزگاری درختی بود و او پسرک کوچکی را دوست می داشت. پسرک تا خردسال بود با شاخه هایش بازی می کرد، سیب هایش را می خورد و در سا یه اش می خوابید. به تدریج که بزرگ تر شد دیگر کمتر با درخت انس داشت.
اودیسه، اسطوره ای حماسی است که در ابتدا توسط هومر، خواننده و نوازنده ی نابینا، در قرن هشتم پیش از میلاد به صورت شعر و ترانه نوشته شده و اکنون بازنویسی آن به صورت نثر در دست ماست.
دسپرا، آخرین فرزند پدر و مادر و تنها موش زنده میان خواهر و برادرهایش بود. او برخلاف موش ها با چشمهای باز میان دیوارهای یک کاخ به دنیا میآید. او بسیار کوچک است با گوشهایی بسیار بزرگ. رفتارش هم هیچ شباهتی به موشها ندارد. خواهر و برادرهایش سعی میکنند روش زندگی موشها را به او یاد بدهند. اما هنگامی که خواهرش او را به کتابخانه میبرد تا راه و رسم به دندان کشیدن کاغذها را یادش بدهد، اتفاقی عجیب رخ میدهد؛ نشانههای روی صفحهها، همانهایی که خواهرش به آنها «خرچنگ قورباغه» میگوید، شکل میگیرند. شکلها به واژهها تبدیل میشوند و عبارتی دلنشین و شگفتانگیز را تشکیل میدهند: «یکی بود، یکی نبود.» و اینگونه دسپرا جادوی کلمات میشود و نمیتواند مانند موشهای دیگر، از جویدن کاغذها و تکه تکه کردن کتابها لذت ببرد.
دسپرا، موش کوچولویی است که شبیه خواهر و برادرها و پدر و مادرش نیست. شبیه هیچ موش دیگری توی دنیا نیست. او نمیتواند کتابها را بجود، محو تماشای نور خورشید نشود و وقتی کاخ از صدای موسیقیای که پادشاه برای دخترش مینوازد، پر میشود، خودش را کنترل کند.
دسپرا نمیتواند قوانین موشها را یاد بگیرد. وقتی یک موش تمام قوانین موشها را زیر پا میگذارد و بدتر از همه عاشق دختر پادشاه میشود، جایی جز سیاهچال تاریک و وحشتناک نصیبش نمیشود. بله! سیاهچالی پر از موشهای بزرگ گرسنه که منتظر موشهای کوچک میمانند. سیاهچال مرگ!
سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ از سوی سازمان ملل متحد دهه ی "فرهنگ صلح و نفی خشونت علیه کودکان و زنان" نامیده شده است. از آغاز این دهه سازمان ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی فعالیت هایی را در این زمینه در دستور کار خود قرار داده اند.
صلح مقولهای خارج از زندگی نیست. هر چه با زندگی سر و کار دارد. با صلح هم سر و کار دارد به طوری که نبود صلح یعنی نبود زندگی و بودن صلح یعنی امکان وجود زندگی.
امروزه لزوم تلفیق کودکان استثنایی و عادی در کلاسهای درس بر همه آشکار است و به تصویب قانون رسیده است. اما این اتفاق اگر بدون زمینهٔ مناسب بیافتد، کلاسهای درس سنتی و معمول را با چالشهایی روبرو میکند.
آقای «ویلی وانکا» در داستان کتاب «چارلی و کارخانه شکلاتسازی»، شیرینیسازی مشهور و صاحب بزرگترین کارخانهی شکلاتسازی است که تصمیم دارد با قرار دادن پنج بلیط طلایی در شکلاتهایش، فقط و فقط به پنج بچه اجازه دهد از کارخانهی عجیب او دیدار کنند و آنقدر به آنها شکلات و آبنبات بدهد که تا پایان عمرشان تمام نشود.
این مطلب برای آموختن تفاوتها و احترام به انسانها، در خانه و مدرسه مناسب است. خواندن آن به آموزگاران و والدین پیشنهاد میشود.
استادیوم فوتبال آزادی می تواند۱۰۰هزار نفر را در خود جای دهد، آیا شما می توانید برادر خود را از میان اینهمه افراد تشخیص دهید؟ بدون تردید.
در این مقاله به برخی از ویژگیهایی که مونته سوری در کار با کودکان به آن اعتقاد داشت میپردازیم. قبل از همه بخشی از آخرین سخنرانی دکتر مونته سوری در هندوستان را با هم میخوانیم:
ادبیات
ادبیات به مثابه یکی از والاترین و در عین حال پردامنه ترین دانش های بشری، از اوانی که انسان ها پا به عرصه هستی گذاشته اند مورد توجه و تتبع آن ها بوده و توانسته است بار عظیم اندیشندگی را به دوش کشیده و وسیله ای برای ثبت و ضبط حالت ها و وضعیت های گوناگون آنها در روند حیات باشد.
تا حالا شده که در دل خاک باغی بزرگ یا در یک جنگل چیزی پیدا کنی؟ مثلا "یک سنگ خوشگل یا سنگواره یا حتی چیزی که انتظار نداری آن را آنجا ببینی مثل ظرفی شکستی که سالم مانده است؟ از پرورش و نگهداری از گل و گیاه چیزی میدانی؟
خود «گرگوری» هم دیگر خسته شده بود؛ مدرسه که واقعا مزخرف بود، نه چیز بدردبخوری به آدم یاد میدهند و نه استعدادهای آدم را درک میکنند. از آن طرف، در خانه هم هر روز و هر روز دعوای پدر و مادرش را بخاطر نمرههای درسی افتضاحش میدید. بعد از اتفاقی هم که برای بهترین دوستش، پدربزرگ، رخ داد گرگوری دیگر کاملا ناامید شده بود. اما مدرسه جدیدش باب میلش بود و پدربزرگ هم ...
این کتاب در برگیرنده ی پیشگفتاری باعنوان "اشارتی و بشارتی" و دو بخش است. پیشگفتار با جمله ای از سقراط آغاز می شود: "جامعه وقتی فرزانگی و سعادت می یابد که خواندن کار روزانه اش باشد." سپس، ویراستار و نویسنده ی پیشگفتار به تفصیل به ضرورت کتاب و کتابخوانی از دوران کودکی و اهمیت سواد در پیشرفت جامعه می پردازد و به بازدارنده های تاثیر گذار در گرایش کودکان و نوجوانان به مطالعه در جامعه ی ایران که به نظر او تاریخی، فرهنگی و سیاسی- ساختاری اند، اشاره می کند. آن گاه مفهوم کودکی و چگونگی شکل گیری ادبیات کودکان را توضیح می دهد.
الیزابت آلن یک دختر لوس و ننر است. رفتار بد و غیر قابل تحملش پرستارش را فراری می دهد. در نتیجه پدر و مادر او را به مدرسه شبانه روزی می فرستند. الیزابت تصمیم می گیرد با بدرفتاری، سرپرستان مدرسه وادار کند که او را به خانه بازگردانند. اما در میانه ی ترم اول او می فهمد که چقدر تنها است و این آغاز تحول اوست.
"شیطون ترین دختر مدرسه" نام نخستین کتاب از مجموعه ی شیطون ترین دختر است که انید بلایتون از نویسندگان موفق قرن بیستم در دهه ی ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ نوشته است. بلایتون نزدیک به ۷۵۰ داستان برای کودکان نوشته است. داستان های او برای علاقه مند کردن کودکان به کتابخوانی بسیار مناسب است.
پسرک شلاقخور. نویسنده: سید فلیش من. تصویرگر: پیتر سیز. مترجمان: نسرین وکیلی و پارسا مهین پور. تهران: چشمه، ۱۳۷۷، ۳۵۰۰ ریال، بالای هشت سال.
این سوال که آیا مشاهده ی خشونت در رسانهها سبب افزایش پرخاشگری و خشونت در کودکان می شود، پرسشی قدیمی و جنجالبرانگیز در پژوهش درباره ی تاثیرات رسانههاست.
"شما که غریبه نیستید" عنوان زندگینامه ی هوشنگ مرادی کرمانی، از نویسندگان بزرگ ادبیات کودکان ایران است که به صورت خاطره نویسی توسط خود ایشان نوشته شده است.
بیشتر رویدادهایی که در زندگی روای پیش می آید سخت و تأثیر گذار است و سخت تر از آن ها ضربه های عاطفی است که به او وارد می شود. اما راوی در آن فضایی که فقر مادی و فقر فرهنگی به هم آمیخته است به روش های گوناگون سهم خودش را از زندگی می گیرد و ...
کتاب مربوط به این کتاب گویا از سوی انتشارات معین در سال ۱۳۸۴ در ۳۱۹ صفحه به چاپ رسیده است. برای تهیه این کتاب گویا به کتابخانه حسینه ی ارشاد بخش نابینایان مراجعه کنید.
آرمان پیرمردی فقیر و ولگرد و بیخانمان است که زیر یکی از پلهای پاریس زندگی می کند و تمام دارایی او در یک گاری خلاصه میشود که با خود به اینجا و آنجا میکشاند و هرچه گیرش میآید درونش میریزد. آرمان دوستانی دارد که پبشنهاد کار به او دادهاند ولی ...
۳۰۰ سال پیش از تولد مسیح، ارسطو نوجوانان را این گونه توصیف می کند: "پرشور و آتشی مزاجند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند". استانلی هال پدر مطالعه ی علمی درباره ی نوجوانی، آن را دوران "طوفان و تنش" شدید و نیز دوران توانایی فوق العاده ی جسمانی، عقلی و عاطفی می داند. فیلسوفی نیز می گوید نوجوانی با زیست شناسی آغاز می شود و با فرهنگ پایان می یابد.