معرفی کتاب های مناسب برای کودکان ۷ - ۹ سال
در این صفحه کتاب های مناسب برای کودکان ۷ - ۹ سال معرفی شدهاند.
در سالهای نخست دبستان که کودکان با خواندن و نوشتن آشنا شدهاند، میتوانند کتابهایی با متن ساده و کوتاه را خودشان بخوانند. بنابراین بهتر است علاوهبر بلندخوانی برای کودکان، گاهی هم اجازه دهیم خود کودکان کتاب به دست بگیرند و از خواندن کتاب لذت ببرند. این کار به آنها اعتمادبهنفس میدهد که مهارتهای خود را بهکار گیرند و در جهت تقویت این مهارتها تلاش کنند.
کتابهایی با موضوع مهارتهای زندگی، ارزشهای زندگی، محیط زیست و کتابهای تصویری برای این گروه سنی مناسب است. بهتر است کتابهایی که بهصورت غیرمستقیم به کودکان آموزش میدهند را در دسترسشان قرار دهیم.
«گرگ کوچولوی دانا» داستان گرگی است که زیاد کتاب میخواند و برای هیچکس و هیچچیز، جز خواندن، وقت نمیگذارد. او تمام وقت خود را صرف خواندن کتابهای بزرگ و کشف ستارههای جدید میکند. در ابتدای داستان، گرگ کوچولوی دانا مغرور و گوشهگیر است و جانورانی را که در همسایگیاش زندگی میکنند نادیده میگیرد. چون خیلی میداند، همه به او میگویند گرگ کوچولوی دانا و به همین سبب دوستاناش با پرسشهای بسیار به سراغاش میآیند، اما گرگ داستان ما هنوز میخواهد بخواند. او وقت ندارد به دوستاناش پاسخ دهد.
سه شنبه, ۲۸ تیر
«بیا با هم» مجموعهکتابی دربارهی مهارتهای سادهی زندگی است که هر کودک باید با همراهی والدین یا مربی و آموزگار آنها را انجام دهد و تمرین کند. در این کتابها، کودک در کنار خانواده، آشپزی، باغبانی، بازیافت، تمیزکاری، ساختن چیزهای تازه، کاشتن سبزیجات و خرید کردن را میآموزد و از آموختن این مهارتها لذت میبرد. این کتابها، درسهایی ساده و کاربردی برای فرا گرفتن، تعامل اجتماعی، مسئولیتپذیری و گفتوگو و همکاری است. کودک با خواندن و دیدن این کتابها میآموزد که چگونه با دیگران بهتر و مؤثرتر ارتباط بگیرد و مهارتهای آموخته را بهخوبی در کنار یکدیگر انجام دهد. ماجرای هر کتاب به صورت شعر نوشته شده است.
یکشنبه, ۲۶ تیر
«قصههای شیرین مغزدار» پنج داستان است که در پنج جلد جداگانه منتشر شده است. هر پنج داستان برگرفته از ادبیات کهن، افسانهها و ادبیات عامیانه هستند. علی اصغر سیدآبادی با تغییر در بدنهی روایت و رخداد مرکزی قصه، سه پایان، یا حدس، برای هر قصه نوشته است و در پایان کتاب از خواننده خواسته تا حدس خودش را بنویسد و بگوید. نویسنده با شریک کردن خواننده در داستان، تلاش کرده که او را به فکر کردن و پیدا کردن راهحل و چارهجویی هدایت کند.
چهارشنبه, ۲۲ تیر
خانم بَجِر هر یکشنبه به کوهِ نزدیک خانهاش میرود. او تمام حیوانات و گیاهان مسیر خود را به اسم میشناسد و به هر نیازمندی کمک میکند. او شخصیت اصلی کتاب «در راهِ کوه» است؛ کتابی که به جنبههای گوناگونی از زندگی میپردازد.
سه شنبه, ۱۴ تیر
باکستِر عاشق کتاب است و آرزو دارد که خودش هم در یک کتاب باشد. ولی درون یک داستان بودن آنقدرها هم که به نظر میرسد آسان نیست... «کتابِ باکستِر»، دربارهی عاشق کتابی است به نام باکستِر. باکستِر در کنار حیوانات دیگر زندگی میکند. او همیشه به دهکدهی کتاب میرود و درحالیکه روی گاری کوچک دستیاش چندین کتاب روی هم چیده و درون کیف و روی دستانش پر از کتاب است، با خشنودی از آنجا بیرون میآید و به خانه میرود. بعد از زمین تا سقف اتاقش را پر از کتاب میکند و لابهلای آنها به مطالعه میپردازد. او عاشق کتابهایی دربارهی گرگهای ترسناک، شیرهای شجاع، خرسهای نازنازی و خرگوشهای کوچولوی بانمک است. با خواندن این کتابها، باکستِر دوست دارد بهجای شخصیت اصلی داستانها باشد. تا اینکه یک روز آگهیای روی دیوار میبیند که در آن نوشته است: «آیا شما هم آرزو دارید در یک کتاب باشید؟ پس همین امروز در آزمون انتخاب شخصیت کتاب شرکت کنید.»
یکشنبه, ۵ تیر
دو خرگوش در حال کندن تونلی در زیر یک جادهی پررفتوآمد هستند. آنها میخواهند به سلامت به سوی دیگر این جاده برسند. جایی که پوشیده از علفهای سبز و تازه است. یکی از آنها بر کندن این تونل پافشاری دارد و دیگری ترجیح میدهد از جاده عبور کنند. اما در جاده ماشینها با سرعت زیاد عبور میکنند.
شنبه, ۲۱ خرداد
بازی باب گراهام با نور خورشید شگفتانگیز است. او در کتاب «خورشید چطور به خانه کوکو رسید» طلوع خورشید را بهانهای برای نشان دادن برخی رخدادها در سراسر دنیا کرده است. این کتاب، میتواند ادامهی کتاب «دکمههای نقرهای» باشد. در یکی از صفحههای کتاب، بر دیوار خانهی کوکو، دختر داستان، نقاشی او را از جودی و جاناتان میبینیم.
چهارشنبه, ۲۱ اردیبهشت
کتاب «دکمههای نقرهای» داستان دیدن چیزها و کسانی است که روزانه به آنها توجه نمیکنیم؛ چیزها و کسانی که از ما دور هستند و نمیتوانیم آنها را ببینیم، اما شبیه همهی رخدادهای این کتاب همواره پیرامون ما در جریاناند.
دوشنبه, ۱۹ اردیبهشت
خرس دنبال برتی گذاشته در کتاب «برتی و خرس». بیمقدمه و بدون هیچ آغازی، کتاب با این جمله آغاز میشود: «چون خرس دنبال برتی گذاشته بود.» چرا کتاب این جمله را میگوید؟ چون برتی را میبینیم که دارد میدود و پشت سرش به خرسی نگاه میکند که دهانش باز است و انگار میغرد و میخواهد برتی را بخورد. غرش خرس در تصویر با هیچ واژه و نامآوایی نشان داده نشده است؛ پس شاید خرس فقط دهانش را باز کرده و چیزی نمیگوید! برتی هم پسربچهای با کلاه قرمز است که مانند همهی شخصیتهای تصویرهای پاملا آلن، تپل و بامزه است.
یکشنبه, ۱۸ اردیبهشت
کتاب «تا خانه در باران» نمایشی از رخدادهای یک شب بارانی است از فاصلههای نزدیک و دور. مادری با فرزندش در راه خانه است، سوار بر ماشین. در این شب بارانی که جادهها شلوغ و لغزنده است، کودک شاهد رخدادهایی عجیب و ساده است. ما از نماهای دور و نزدیک مانند یک فیلم، نظارهگر این داستان نمایشی هستیم. از خرگوشها و موشها و ماهیها و اردکها تا حتی حلزون. از وسایل و جزئیات لباس و ماشینها، تا خیابان و آسمان و بزرگراه. همه چیز در این کتاب دیدنی است و خواندنی.
شنبه, ۱۷ اردیبهشت
«چه کسی قایق را غرق کرد؟» با تصویری از نمایی دور آغاز میشود که دریا و خانهای را نشان میدهد که از میان تپههایش یک گاو و یک الاغ را میتوانیم ببینیم. دیدن سه جانور دیگر پشت الاغ و گاو برایمان آسان نیست. این تصویر ابتدای کتاب، آغاز داستان است اما بدون هیچ واژهای. ما تماشاچی و ببینندهی این داستان هستیم و کتاب با اولین تصویرش ما را به واقعیت فانتزی کتاب فرامیخواند. واقعیت است، چون همانند یک رخداد واقعی روایت میشود و فانتزی است، چون داستان جانورانی است که روی دوپایشان میخواهند سوار قایق شوند.
یکشنبه, ۱۱ اردیبهشت
کتاب «خانم مینگو و دردسرهای هوای بد» از مجموعه کتاب «خانم مینگو» یکی از جلدهای این مجموعه کتاب علمی جالب است. کتابی که در لابهلای داستان ساده و شخصیتهای دوستداشتنی آن، مخاطب با مطالب علمی در مورد آب و هوا آشنا میشود.
شنبه, ۲۰ فروردین
«جورج میمون بازیگوش به سینما میرود» از مجموعه کتاب «جورج میمون بازیگوش» داستان میمونی به نام جورج است که به سینما میرود و کنجکاویاش باعث ماجراهایی میشود.
شنبه, ۲۰ فروردین
کتاب «بخوان، بچرخان، ببین» داستان یک کرم ابریشم است که به دنبال غذایی برای خوردن میگردد. اما انگار هر چیزی که برای خوردن پیدا میکند، اگر جور دیگری به آن نگاه کند، چیز دیگری از آب در میآید.
یکشنبه, ۱۴ فروردین
جایی میان کوه و جنگل انبوه
نزدیک رود، دهی کوچک بود.
توی این ده، مادرجان کلبه داشت
یک دختر و یک گربه داشت.
چهارشنبه, ۲۷ بهمن
بازآفرینی شیرشاه آخرین اثر از سهگانهای است که «محمد هادی محمدی» و «امیر شعبانیپور» آن را به فرجام رساندند.
روایت «شیرشاه» یا با نام کهنتر آن شیر و خرگوشان که افزون بر کلیله و دمنه در مثنوی مولوی هم آمده است، همیشه یکی از گیراترین داستانها برای گروههای سنی گوناگون به ویژه کودکان بوده است. در سهگانه ای که کار مشترک محمدهادی محمدی و امیر شعبانی پور است، این بار این دو به سوی بازآفرینی نوشتاری و تصویری این روایت رفتهاند. چکیده داستان چنین است: شیرشاه که در جنگل فرمانروای مطلق است، همواره جانوران را برای خوراک خود میدرد و چنان ترسی در دل این جانوران افتاده است که شب و روز بیخواباند. تا این که گروهی از این جانوران ترسیده و روحیه باخته تصمیم میگیرند که برای ادامه زندگی با ترس کمتر به نوبت بروند و خوراک شیر شوند تا این که هر روز منتظر دریده شدن ناگهانی او باشند. روایت رفتن و خوراک شیر شدن ادامه دارد تا نوبت به خرگوشان میرسد. اما میان خرگوشان، خرگوشی دانا زیر بار این ستم نمیرود و میگوید باید از هوش خود بهره ببریم و به این ستمگری پایان ببخشیم. در نهایت با تدبیر خرگوش دانا شیر فریب میخورد و برای نبرد با شیری دیگر که در حقیقت تصویر خود همان شیر است در آب چاه، خود را در چاه سرنگون میکند و آزادی به جنگل برمی گردد.
دوشنبه, ۲۵ بهمن
«والک و رویای سفر» داستانی است لطیف و شاعرانه. داستانی درباره کشف ناشناختهها، دنبال کردن رویاها و رویارویی با تجربههای هیجانانگیز و نو.
چهارشنبه, ۲۰ بهمن
«سگ سیاه» داستان خانوادهای به نام هوپ است که یک روز از خواب بیدار میشوند و سگ سیاه بزرگی که بیرون از خانه نشسته را میبینند و همگی از سر ترس واکنشی انجام میدهند؛ به جز کوچکترین فرد خانواده که نمیترسد، بیرون میرود و با سگ رو بهرو میشود.
شنبه, ۴ دی
کتاب «اذیتم نکن» بسیار خوب و کامل به اشکال مختلفی که ممکن است کودکان مورد قلدری قرار گیرند میپردازد.
سه شنبه, ۳۰ آذر
کتاب «شهربازی پرماجرا» جلد اول مجموعه کتاب «ریاضی با موشی» است. در این مجموعه همراه با موشی به نام «آلبرت» با موضوعات مختلف ریاضی آشنا میشویم.
سه شنبه, ۲۳ آذر