فهرست کتاب های ترجمه شده برای کودکان ۳ - ۶ سال

در این صفحه کتاب‌های فهرست کتاب‌ های ترجمه‌ شده برای کودکان ۳ - ۶ سال آورده شده است.

در سن ۳ تا ۶ سالگی رشد زبانی کودکان کامل‌تر و گنجینه‌ی واژگان آن‌ها کامل‌تر می‌شود. کودکان با احساسات خود آشنا می‌شوند و احساسات دیگران را هم از روی چهره‌ی آن‌ها می‌توانند تشخیص دهند.

در این سن کودکان می‌توانند روابط اشیا را بر اساس رنگ، اندازه و موارد استفاده‌ی آن‌ها تشخیص دهند و می‌توانند اشیا را طبقه‌بندی یا از نظر اندازه با هم مقایسه کنند. دسنور زبان آن‌ها کم‌کم کامل‌تر می‌شود و می‌توانند از زمان گذشته استفاده کنند یا برای توصیف اشیا از صفت‌ها استفاده کنند.

در جدول زیر با این روند تکامل زبانی و شخصیتی در کودکان و کتاب‌های مناسب هر سن کودک آشنا می‌شوید.

زیر دسته بندی ها
همه‌‌ی ماجرا از آنجایی شروع می‌شود که پسرکی از تختش می‌افتد. اگرچه موضوع داستان ساده است، نویسنده به‌سادگی از کنار این موضوع نمی‌گذرد و آن را به ماجرایی خیال‌انگیز تبدیل می‌کند.
یکشنبه, ۱۵ تیر
دو موجود یکسان از دو نسل متفاوت را تصور کنید، شاید فقط تصویر یک پدربزرگ و یک نوه‌ی آدمیزاد به ذهنتان برسد. اما دنیای خلاق کودکان، چیزی فراتر از این حرف‌هاست؛ جایی که دوتا قورباغه هم می‌توانند از دو نسل مختلف هم‌صحبت‌ و حتی راهنمای خوبی برای هم باشند! اجازه دهید کمی عقب‌تر برویم تا ببینیم ماجرا از چه قرار است.
شنبه, ۳۱ خرداد
دو سرزمین جدا از هم اما در کنار هم! خرس‌ها و گرگ‌ها در دو کشوری زندگی می‌کنند که فقط یک جوبیار خروشان، بین‌شان فاصله هست. هم خرس‌ها پادشاه خود را دوست دارند و هم گرگ‌ها. همه چیز در این دو سرزمین و میان ساکنان این دو، خوب است. صلح و صفا و دوستی بین‌شان برقرار است. آن‌ها با هم می‌رقصند، مسابقه‌های ورزشی برگزار می‌کنند. خرس‌ها همیشه در ماهیگیری برنده هستند و گرگ‌ها در مسابقه‌ها تا این‌که یک روز، رنگین‌کمانی مانند یک معجزه در آسمان پدیدار می‌شود. هیچ‌کس در این دو سرزمین تا آن روز رنگین‌کمان ندیده است.
یکشنبه, ۱۸ خرداد
داستانی درباره‌ی آرزوها! کبوتری که آرزوهای هیزم‌شکن فقیری را برآورده می‌کند. اما برآورده شدن آرزوها چه سرانجامی برای هیزم‌شکن دارد؟ روزی روزگاری هیزم‌شکن فقیری با همسر و سگ‌اش زندگی می‌کرد. او روزی برای قطع کردن درختی بزرگ به جنگل رفت و چند کبوتر زیبا دید. به خانه آمد و و تفنگ‌اش را برداشت تا کبوترها را بکشد. اما هیچ کبوتری را نتوانست شکار کند. یک کبوتر پیش هیزم‌شکن آمد و از او خواست تا دیگر به کبوترها شلیک نکند و به جای‌اش کبوتر آرزوهای او را برآورده کند.
شنبه, ۱۷ خرداد
«گربه‌ آقای براون» کتابی عجیب درباره‌ی یک دوستی عجیب است درباره‌ی یک عشق است که پایانی عجیب دارد؛ اما ساده با راه‌حلی شگفت!
چهارشنبه, ۱۴ خرداد
گرگ شرور است، خرگوش ترسو، روباه زیرک است و جغد باهوش؟ یا این‌ها: «باورهای ساده‌لوحانه‌ی مردم است.»؟ کتاب «گرگ نیکوکار» داستان گرگی درمان‌گر است اما در لایه‌های کتاب، داستان دیگری می‌بینیم که در آن شخصیت اصلی‌اش نه یک گرگ نیکوکار، که یک جغد خبیث و شرور است.
سه شنبه, ۱۳ خرداد
«کنجکاوی، شوقی کشنده است» این واژه‌ها از کتاب «روباه کوچک» است، واژه‌هایی که معنای زندگی است برای روباه کوچک و همه‌ی آن‌ها که در جست‌وجوی دنیاهای تازه هستند و از روزمرگی گریزان.
دوشنبه, ۱۲ خرداد
ترس، یواش یواش سرک می‌کشد به اتاق اِفی. پشت همه‌ی درها و دیوارها و پنجره‌‌هاست. مادر بیرون رفته و اِفی الان لقمه‌ی خوبی برای ترس است! ترس دو گوش بلند و چهره‌ای دودی و سیاه و محو دارد با چشمانی که دو لکه‌ی زرد خالی هستند. ترس، ترسناک است! و اِفی از ترسِ ترس، به زیر میز می‌رود. اما او تنها هم نیست و یک کتاب با اوست. کتابی که یک دوست خیلی خوب درون‌اش است، خرسی به‌نام هولپل تولپل. او پرزورترین خرس دنیا است.
دوشنبه, ۱۲ خرداد
کتاب «من زمین هستم» از زبان خود کره‌ی زمین، کودکان را با سیاره‌ی جذابی که روی آن زندگی می‌کنیم آشنا می‌کند.
دوشنبه, ۱ اردیبهشت
یک سفر شگفت در کتاب «ماجراهای رری دایناسور» رُری، دایناسور کوچک سبز رنگی است که با پدرش در یک جزیره و روی یک خانه درختی زندگی می‌کنند. رُری پرجنب و جوش و عاشق بازی است. پدر ُرری هم بیش‌تر وقت‌ها همراه رُری است و با او ماهیگیری می‌کند، صدف جمع می‌کند و این دو با هم بازی می‌کند. پدر همیشه کنار رُری است مگر وقتی بخواهد در سکوت کتاب بخواند. یک روز ُرری حوصله‌اش سر می‌رود و هوای ماجراجویی به سرش می‌زند. پس برای این‌که مزاحم پدرش نشود تصمیم می‌گیرد تنهایی بیرون برود. او کیسه‌ی سفرش را جمع می‌کند و راه می‌افتد.
چهارشنبه, ۲۷ فروردین
باران خانه‌ی آقا کوچولو را در کتاب «آقا کوچولو خانه‌اش را از دست می‌دهد» خراب کرده است. یک چهار دیواری مقوایی که سقف‌اش درِ جعبه‌ی کفش است. آقاکوچولو در این خانه شاد و آسوده بود اما سه روز باریدن باران، جعبه‌اش را نرم و خیس کرد. دو تصویر روبه‌روی هم رخدادهای جالبی را نشان می‌دهد. در تصویر سمت راست، آقاکوچولو پای‌اش را هم انداخته و خواننده و ببیننده کتاب می‌تواند آسودگی و شادی او را ببیند. در تصویر روبه‌روی‌اش فرار او را از خانه‌اش می‌بینیم.  این کتاب، داستانی زیبا و عمیق را بازگو می‌کند از بحران! شرایطی که یک‌باره می‌تواند آسایش ما را بگیرد و بی‌خانه‌‌مان کند.
شنبه, ۲۳ فروردین
در کتاب «آقا کوچولو به یک دوست کمک می‌کند»، قورباغه توی یک بطری گیر کرده است. او بطری را از رودخانه پیدا می‌کند و به کرانه‌ی رودخانه می‌برد. قورباغه‌ی کنجکاو یک کاغذ درون بطری می‌بیند و برای درآوردن کاغذ به درون بطری می‌رود اما دیگر نمی‌تواند بیرون بیاید. آقا کوچولو که از آن‌جا می‌گذرد، قورباغه‌ی اسیر درون بطری را می‌بیند و پاهای قورباغه را می‌گیرد و آن‌قدر می‌کشد تا قورباغه درمی‌آید. از این‌جا، سفر، جست‌وجو و دوستی قورباغه و آقا کوچولو آغاز می‌شود. روی کاغذ توی بطری نوشته بود، کمک! و قورباغه و آقا کوچولو فکر می‌کنند باید کسی را که کمک می‌خواهد، پیدا کنند.
شنبه, ۲۴ اسفند
کتابِ «آقا کوچولو خوش‌بختی را پیدا می‌کند» در جست‌وجوی خوش‌بختی و پاسخ به آن است، با یک داستان ساده و شیرین اما عمیق! کتاب با به چالش کشیدن یک باور سنتی یا بهتر است بگویم، یک باور خرافی، می‌خواهد نشان دهد، خوش‌بختی، چیزی نیست که در جست‌وجوی‌اش باشیم یا با یافتن یک شبدرچهاربرگ گمان کنیم پیدای‌اش کرده‌ایم. خوش‌بختی پاسخ به خود زندگی است. زیستنِ زندگی است، خود زندگی است!
دوشنبه, ۵ اسفند
کتاب «اندوه به دیدارم می‌­آید» داستانی است برای شناخت حسی مهم. حسی که قرار است با کمک این کتاب، به جای فرار کردن و نادیده گرفتنش بیاموزیم که چگونه آن را بپذیریم. غم را باید دید، درآغوش گرفت و بالاخره با آن کنار آمد.
شنبه, ۳ اسفند
خوب گوش کن! بیرون چادر صداهایی می‌آید! همه جا تاریک است! هیچ چیزی نمی‌بینی شاید کمی ترسناک باشد. اما... بیرون چادر دنیای بزرگی پر از زیبایی و شگفتی است. تنها با یک چراغ می‌توانی این زیبایی‌هارا ببینی و کشف کنی... این متن اول کتاب «چراغ قوه» نوشته شده و آنقدر وسوسه‌برانگیز است که دلمان نمی‌آید توی چادر بمانیم. برای همین چراغ قوه برمی‌داریم و راه می‌افتیم توی دنیای کتاب دنبال چیزهای شگفت‌انگیز گشتن.
سه شنبه, ۲۹ بهمن
کتاب «چگونه یک شیر باشیم؟» داستانی است برای کسانی که متفاوت هستند و مسیری که برای پذیرش خود و پذیرفته شدن در جامعه طی می‌کنند.
دوشنبه, ۲۸ بهمن
کتاب «خوش آمدید» داستانی درباره‌ی مفاهیمی هم‌چون از دست دادن خانه، جستجوی خانه جدید و پذیرش دیگران است.
چهارشنبه, ۲۳ بهمن
کتاب «تق تق، بیا بیرون» داستان چهار تخم است، سه پرنده و یک تمساح که در آخر با هم دوست می‌شوند.
چهارشنبه, ۱۶ بهمن
«پسر کوچک و ماهی بزرگ» داستان پسرکی است که با مادر و جانوران خانگی‌اش در حومه شهر زندگی می‌کند. او که به ماهی‌گیری علاقه دارد روزی برای گرفتن ماهی به لب آب می‌رود، بخت یارش می‌شود و ماهی بزرگی به تورش می‌افتد. پسرک شاد و خوش‌حال ماهی را به خانه می‌برد و در وان حمام می‌اندازد، اما ماهی بزرگ است و در خانه جدیدش نمی‌تواند به‌راحتی شنا کند. ماهی از این اسارت غمگین و بیمار می‌شود و ... ، پسرک او را آزاد می‌کند و خود از رهایی ماهی شاد می‌شود.
دوشنبه, ۱۴ بهمن
«قلعه‌ی درختی» داستان دو پسر، راسل و وارن، است که هر دو به آرزوی داشتن خانه‌ی درختی می‌رسند. راسل خانه‌ای ساده با کمک پدرش می‌سازد و وارن خانه‌ای با برج و بارو که طراحی پدرش است و کارگران برایش می‌سازند، به‌دست می‌آورد. راسل در این باره چه فکر می‌کند؟
سه شنبه, ۸ بهمن