فهرست کتاب های ترجمه شده برای کودکان ۷ - ۹ سال

در این صفحه کتاب‌های فهرست کتاب‌ های ترجمه‌ شده برای کودکان ۷ - ۹ سال آورده شده است.

در این دوره علاوه بر کامل‌تر شدن ساختار زبانی و گنجینه‌ی واژگان کودک، او خواندن و نوشتن می‌آموزد و استفاده از این مهارت‌ها برایش لذت‌بخش است. بنابراین کتاب‌هایی در اختیار کودک بگذارید که خواندن‌شان آسان و در رشد و پرورش مهارت‌های خواندن موثر هستند. همچنین کودک دوست از قصه‌سازی‌های خود لذت می‌برد بنابراین بهتر است با کمک کتاب‌های تصویری و بدون واژه این فرصت را برای قصه‌پردازی کودک فراهم کنیم.

در این سن کودکان با وجود این‌که به دنبال کسب استقلال فردی هستند، اما باز هم نیاز به حمایت بزرگسالان دارند. ترس از روح و موجودات خیالی هم از دیگر ویژگی‌های این سن است.

با شناخت بهتر ویژگی‌های زبانی و رفتاری کودکان در این دوره، می‌توان کتاب‌های مناسبی برای آن‌ها انتخاب کرد.

زیر دسته بندی ها
«کنجکاوی، شوقی کشنده است» این واژه‌ها از کتاب «روباه کوچک» است، واژه‌هایی که معنای زندگی است برای روباه کوچک و همه‌ی آن‌ها که در جست‌وجوی دنیاهای تازه هستند و از روزمرگی گریزان.
دوشنبه, ۱۲ خرداد
ترس، یواش یواش سرک می‌کشد به اتاق اِفی. پشت همه‌ی درها و دیوارها و پنجره‌‌هاست. مادر بیرون رفته و اِفی الان لقمه‌ی خوبی برای ترس است! ترس دو گوش بلند و چهره‌ای دودی و سیاه و محو دارد با چشمانی که دو لکه‌ی زرد خالی هستند. ترس، ترسناک است! و اِفی از ترسِ ترس، به زیر میز می‌رود. اما او تنها هم نیست و یک کتاب با اوست. کتابی که یک دوست خیلی خوب درون‌اش است، خرسی به‌نام هولپل تولپل. او پرزورترین خرس دنیا است.
دوشنبه, ۱۲ خرداد
داستان اولین جلد از مجموعه کتاب «مدرسه حشرات باحال» حول ورود شاگردی جدید به نام «عنکبوت گرگی 001» به کلاس قاب‌بالان می‌گذرد. شاگرد جدید برخلاف بقیه‌ی قاب‌بالان که نوعی حشره هستند، هشت دست و پا دارد و قاب و چشم مرکبی ندارد.
شنبه, ۲۰ اردیبهشت
کتاب «من زمین هستم» از زبان خود کره‌ی زمین، کودکان را با سیاره‌ی جذابی که روی آن زندگی می‌کنیم آشنا می‌کند.
دوشنبه, ۱ اردیبهشت
یک سفر شگفت در کتاب «ماجراهای رری دایناسور» رُری، دایناسور کوچک سبز رنگی است که با پدرش در یک جزیره و روی یک خانه درختی زندگی می‌کنند. رُری پرجنب و جوش و عاشق بازی است. پدر ُرری هم بیش‌تر وقت‌ها همراه رُری است و با او ماهیگیری می‌کند، صدف جمع می‌کند و این دو با هم بازی می‌کند. پدر همیشه کنار رُری است مگر وقتی بخواهد در سکوت کتاب بخواند. یک روز ُرری حوصله‌اش سر می‌رود و هوای ماجراجویی به سرش می‌زند. پس برای این‌که مزاحم پدرش نشود تصمیم می‌گیرد تنهایی بیرون برود. او کیسه‌ی سفرش را جمع می‌کند و راه می‌افتد.
چهارشنبه, ۲۷ فروردین
باران خانه‌ی آقا کوچولو را در کتاب «آقا کوچولو خانه‌اش را از دست می‌دهد» خراب کرده است. یک چهار دیواری مقوایی که سقف‌اش درِ جعبه‌ی کفش است. آقاکوچولو در این خانه شاد و آسوده بود اما سه روز باریدن باران، جعبه‌اش را نرم و خیس کرد. دو تصویر روبه‌روی هم رخدادهای جالبی را نشان می‌دهد. در تصویر سمت راست، آقاکوچولو پای‌اش را هم انداخته و خواننده و ببیننده کتاب می‌تواند آسودگی و شادی او را ببیند. در تصویر روبه‌روی‌اش فرار او را از خانه‌اش می‌بینیم.  این کتاب، داستانی زیبا و عمیق را بازگو می‌کند از بحران! شرایطی که یک‌باره می‌تواند آسایش ما را بگیرد و بی‌خانه‌‌مان کند.
شنبه, ۲۳ فروردین
در کتاب «آقا کوچولو به یک دوست کمک می‌کند»، قورباغه توی یک بطری گیر کرده است. او بطری را از رودخانه پیدا می‌کند و به کرانه‌ی رودخانه می‌برد. قورباغه‌ی کنجکاو یک کاغذ درون بطری می‌بیند و برای درآوردن کاغذ به درون بطری می‌رود اما دیگر نمی‌تواند بیرون بیاید. آقا کوچولو که از آن‌جا می‌گذرد، قورباغه‌ی اسیر درون بطری را می‌بیند و پاهای قورباغه را می‌گیرد و آن‌قدر می‌کشد تا قورباغه درمی‌آید. از این‌جا، سفر، جست‌وجو و دوستی قورباغه و آقا کوچولو آغاز می‌شود. روی کاغذ توی بطری نوشته بود، کمک! و قورباغه و آقا کوچولو فکر می‌کنند باید کسی را که کمک می‌خواهد، پیدا کنند.
شنبه, ۲۴ اسفند
کتاب «پرندگان» از مجموعه کتاب «از سر تا دم» یک کتاب علمی اطلاعاتی برای کودکان است، که با شیوه‌ای معماگونه کودکان را به خواندن اطلاعات علمی درباره‌ هر پرنده تشویق می‌کند.
چهارشنبه, ۷ اسفند
کتابِ «آقا کوچولو خوش‌بختی را پیدا می‌کند» در جست‌وجوی خوش‌بختی و پاسخ به آن است، با یک داستان ساده و شیرین اما عمیق! کتاب با به چالش کشیدن یک باور سنتی یا بهتر است بگویم، یک باور خرافی، می‌خواهد نشان دهد، خوش‌بختی، چیزی نیست که در جست‌وجوی‌اش باشیم یا با یافتن یک شبدرچهاربرگ گمان کنیم پیدای‌اش کرده‌ایم. خوش‌بختی پاسخ به خود زندگی است. زیستنِ زندگی است، خود زندگی است!
دوشنبه, ۵ اسفند
کتاب «اندوه به دیدارم می‌­آید» داستانی است برای شناخت حسی مهم. حسی که قرار است با کمک این کتاب، به جای فرار کردن و نادیده گرفتنش بیاموزیم که چگونه آن را بپذیریم. غم را باید دید، درآغوش گرفت و بالاخره با آن کنار آمد.
شنبه, ۳ اسفند
خوب گوش کن! بیرون چادر صداهایی می‌آید! همه جا تاریک است! هیچ چیزی نمی‌بینی شاید کمی ترسناک باشد. اما... بیرون چادر دنیای بزرگی پر از زیبایی و شگفتی است. تنها با یک چراغ می‌توانی این زیبایی‌هارا ببینی و کشف کنی... این متن اول کتاب «چراغ قوه» نوشته شده و آنقدر وسوسه‌برانگیز است که دلمان نمی‌آید توی چادر بمانیم. برای همین چراغ قوه برمی‌داریم و راه می‌افتیم توی دنیای کتاب دنبال چیزهای شگفت‌انگیز گشتن.
سه شنبه, ۲۹ بهمن
داستان «خرس شمشیر به دست» در واقع داستان تاریخ زندگی انسان بر کره‌ زمین و آسیب‌هایی است که به طبیعت زده است و اثر آن به خودش برگشته است، اما بدون تلخی و با زبانی شیرین و طنز.
شنبه, ۱۹ بهمن
«پسر کوچک و ماهی بزرگ» داستان پسرکی است که با مادر و جانوران خانگی‌اش در حومه شهر زندگی می‌کند. او که به ماهی‌گیری علاقه دارد روزی برای گرفتن ماهی به لب آب می‌رود، بخت یارش می‌شود و ماهی بزرگی به تورش می‌افتد. پسرک شاد و خوش‌حال ماهی را به خانه می‌برد و در وان حمام می‌اندازد، اما ماهی بزرگ است و در خانه جدیدش نمی‌تواند به‌راحتی شنا کند. ماهی از این اسارت غمگین و بیمار می‌شود و ... ، پسرک او را آزاد می‌کند و خود از رهایی ماهی شاد می‌شود.
دوشنبه, ۱۴ بهمن
«قلعه‌ی درختی» داستان دو پسر، راسل و وارن، است که هر دو به آرزوی داشتن خانه‌ی درختی می‌رسند. راسل خانه‌ای ساده با کمک پدرش می‌سازد و وارن خانه‌ای با برج و بارو که طراحی پدرش است و کارگران برایش می‌سازند، به‌دست می‌آورد. راسل در این باره چه فکر می‌کند؟
سه شنبه, ۸ بهمن
اغلب کتاب‌های کودکان تصویری هستند و در ذهن همه‌ ما کتابی بدون تصویر که همه‌‌اش متن باشد، کتابی خسته‌کننده است. اما کتاب «این کتاب عکس ندارد!» این کلیشه ذهنی را به چالش کشیده است. کتاب با این جمله آغاز می‌شود: این کتاب عکس ندارد. بعد قانون کتاب را توضیح می‌دهد: کسی که کتاب را می‌خواند، باید دقیقا همان چیزهایی را بگوید که کتاب می‌گوید. و از این‌جا به بعد متن سرگرم‌کننده کتاب آغاز می‌شود که با بازی با کلمات موقعیت‌هایی طنزآلود را پدید می‌آورد. موقعیت‌هایی که بلندخوان و شنونده کتاب را بارها به قهقهه می‌اندازند.
سه شنبه, ۲۴ دی
کتاب «کیف بنفش لی لی» داستانی است درباره به عهده گرفتن مسئولیت اشتباه‌ها، عذرخواهی کردن و نیز پذیرفتن عذرخواهی.
شنبه, ۲۱ دی
کتاب «دارودسته ی خرگوش های جهنمی» داستان خرگوش کوچولوی بازیگوشی است که باید کارنامه نه چندان درخشانش را به پدر و مادر سختگیرش نشان دهد. او که خود را مستحق تنیبه و توبیخ نمی‌داند، تصمیم می‌گیرد به آن‌ها نشان دهد که چیزهای بدتری از نمره‌های نه چندان خوب هم وجود دارد. خرگوش کوچولو برای پدر ومادرش نامه‌ای می‌نویسد و اعلام می‌کند که از خانه فرار کرده و به دارودسته ی خرگوش های جهنمی پیوسته است، دمش را رنگ کرده، گوشش را سوراخ کرده و لباس چرم می‌پوشد، سیبیل‌هایش را نمی‌شوید و دیر وقت می‌خوابد و....
شنبه, ۱۴ دی
روزی روزگاری روباهی بود که در دل جنگلی فشرده از درخت و بوته و خار زندگی می‌کرد آنقدر فشرده و درهم تنیده که روباه از ترس گم شدن از لانه‌اش دور نمی‌شد. او هر شب با روشنایی آرام و ملایم ستاره‌ای از خواب بیدار می‌شد. تا اینکه به مرور فهمید او فقط یک دوست دارد: ستاره. تنها دوستی که راهنمای او در دل تاریکی جنگل بود و کمک می‌کرد تا غذا پیدا کند و راه لانه را از سر گیرد. او ستاره را تماشا می‌کرد و ستاره هم او را وقتی دنبال خرگوش‌ ها در خارزار می‌دوید.
شنبه, ۱۴ دی
هفت موش کور برای بازی بیرون می‌روند و با چیزی عجیب در نزدیکی لانه‌شان برخورد می‌کنند. هریک از موش‌ها در یکی از روزهای هفته از لانه خارج می‌شود و می‌رود تا آن چیز عجیب را شناسایی کند.
چهارشنبه, ۱۱ دی
کتاب «ادوینا دایناسوری که خبر نداشت منقرض شده» درباره‌ی دایناسوری است که همه‌ی مردم شهر او را می‌شناسند و دوست‌اش دارند. او با بچه‌ها بازی و به همه کمک می‌کند و برای بچه‌ها کلوچه درست می‌کند. همه ادوینا را دوست دارند جز یک پسر به نام رجینالد ون هوبی دوبی. او همه چیز می‌داند و دوست دارد همه به او گوش بدهند. او می‌خواهد به همه ثابت کند که دایناسورها منقرض شده‌اند. پس برای تکلیف کلاس‌اش، یک گزارش از انقراض دایناسورها می‌دهد. اما بچه‌ها اهمیتی نمی‌دهند و از کلاس بیرون می‌روند تا ادوینا را ببینند و کلوچه‌های‌اش را بخورند.
دوشنبه, ۹ دی