کتاب «اندوه به دیدارم میآید» داستانی است برای شناخت حسی مهم. حسی که قرار است با کمک این کتاب، به جای فرار کردن و نادیده گرفتنش بیاموزیم که چگونه آن را بپذیریم. غم را باید دید، درآغوش گرفت و بالاخره با آن کنار آمد.
یک دیدار با اندوه در کتاب «وقتی اندوه به دیدارم میآید» روز و شب این جمله را بسیار میشنویم که زانوی غم بغل نگیر! یا دنیا که به آخر نرسیده، چیزی نشده، اینقدر بزرگاش نکن یا جملهی «بدبختتر از تو هم هست!» همه این جملهها و شبیه به اینها را، کسانی به ما میگویند که یا دوست هستند، یا خانواده، یا آشنا. ما حسمان را با آدمهای نزدیک به خودمان همرسان میکنیم یا آدمهای نزدیک به ما متوجه تغییر خلق و خوی ما میشوند. این لحظهها که غمگین، خشمگین یا ناراحت هستیم یا حسهای شبیه به این داریم چه میکنیم؟ به چه چیزی نیاز داریم؟ این کتاب پاسخ به این پرسش است.
در این کتاب، اندوه سرزده با چمدانش به خانه کودکی میآید تا چند روزی مهمانش باشد. بدون اینکه او چشم به راهش بوده باشد. اندوه به خانه دل و ذهن ما هم ممکن است سرزده بیاید. اندوه همه جا دنبال کودک است. اینقدر به او نزدیک میشود که نفس کشیدن برایاش سخت میشود. کودک نمیتواند او را حبس کند؛ چون با او یکی شده است! کتاب با مخاطب قرار دادن کودک، مخاطب قرار دادن ما به عنوان خواننده و ببیندهاش، نشانمان میدهد که با اندوهی که سرزده به دیدارمان آمده باید چه کنیم. تصویرهای ساده و بامعنای کتاب در زمینهای خالی و بیرنگ، کودک و اندوه را در مرکز توجه ما قرار میدهد.
حالا که کودک با اندوه یکی شده، پس: «تلاش کن از او نترسی. برایاش نامی بگذار» و کودک به او گوش میدهد تا ببیند از کجا آمده و چه میخواهد. باید بدانیم اندوه از چه چیزی درون ما ریشه گرفته است. کودک کنار اندوه مینشیند برای فهمیدناش! که همان فهمیدن خودش است. با او کارهایی را انجام میدهد که از آن لذت میبرد. حتی با هم به گردش میروند: «شاید او فقط میخواهد بداند از آمدناش خوشحالی!» یا وقتی میخوابی بداند که تنها نیست. فردایاش که کودک از خواب برخیزد، یک روز تازه است و اندوه هم رفته است.
سکوت، همراهی و گوش دادن! شما به چیزی نیاز ندارید که درمان اندوهتان باشد چون گاهی این احساس قرار نیست درمان بشود، توفانی است که درون شما و زندگیتان را بههم ریخته، اما میگذرد و همه ما در این روزها و لحظهها، تنها به همراهی و سکوت و فهمیدن خودمان نیاز داریم.
تصاویر کتاب «وقتی اندوه به دیدارم میآید» تصاویر زیبا، دلنشین و سادهای هستند. شاید تنها نگاه کردن به تصاویر، بدون خواندن متن کتاب هم برای ارتباط برقرار کردن با کتاب کافی باشد. «ایوا ایلند» تصویرگر و نویسندهی توانای کتاب «وقتی اندوه به دیدارم میآید» اهل آلمان است و کتاب دیگری هم درخصوص احساس شادی و به نام «آنجا که شادی آغاز میشود» به تازگی به چاپ رسانده است. یکی از جذابیتهای تصویری کتاب اولین صفحه و آخرین صفحه کتاب است. در اولین صفحه حضور غم را در کنار افراد مختلف و فرارشان از پذیرش غم را میبینیم. و در پایان کتاب همان آدمها بالاخره به پذیرش حسشان و غم درونشان رسیدهاند.
«زهره قایینی» نویسنده، پژوهشگر و ترویجگر کتاب کودک است. او یکی از دو نویسنده مجموعهی 10 قسمتی کتابهای «تاریخ ادبیات کودکان ایران» و نویسنده کتاب «تصویرگری کتاب های کودکان: تاریخ، تعریف ها و گونهها» ست. او علاوه بر کتاب «وقتی اندوه به دیدارم میآید» کتابهای دیگری را نیز برای کودکان ترجمه کرده است. «پرندهی قرمز»، «فراتر از یک رویا» و «صحرا زیستگاه ماست» از آن جملهاند. کتابهای «آشنایی با حقوق کودک» و «زمانهی صلح» هم از جمله کتابهای آموزشی است که توسط او ترجمه شده است. قایینی از اعضای باسابقه «شورای کتاب کودک» و از موسسان «موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان» است. او در حال حاضر مدیریت برنامه ترویج کتابخوانی «با من بخوان» را به عهده دارد.