کتاب درباره کودکان با نیازهای ویژه

<p dir="RTL">کودکانی با اختلال‌های جسمی، ذهنی، روانی، رفتاری و یادگیری بخشی از جامعه هستند. متاسفانه توجه به نیازهای این افراد معمولا نادیده گرفته شده است. همان‌طور که در فضاهای شهری، نیازهای این افراد مورد توجه قرار نمی‌گیرد، در ادبیات هم همین اتفاق می‌اقتد. شخصیت‌های کتاب‌ها معمولاً کودکانی سالم و بدون اختلالات ویژه هستند.</p>

<p dir="RTL">علاوه بر توجه به تولید کتاب‌هایی مناسب این قشر از جامعه، لازم است کتاب‌هایی با محوریت این کودکان نیز منتشر شوند تا جامعه با این کودکان بیشتر آشنا شود. ادبیات می‌تواند بخشی از روند اطلاع‌رسانی را بر عهده گیرد. شناخت افراد جامعه از ویژگی‌ها و نیازهای این کودکان، کمک می‌کند تا ارتباط بهتری با آن‌ها برقرار کنند و رفتار مناسب‌تری در قبال آن‌ها داشته باشند.</p>

<p dir="RTL">در این صفحه کتاب‌هایی را به شما معرفی می‌کنیم که شخصیت اصلی آن‌ها کودکانی با اختلالات جسمی، حرکتی، روانی، رفتاری یا یادگیری هستند.</p>

زیر دسته بندی ها
دارکوب‌ها بهانه‌اند، بهانه‌ای برای داستانی کردن روایت کودکان کم شنوا و ناشنوا که به سبب این کم توانی، همیشه از جامعه کنار گذاشته شده‌اند و آن جا هم که به آن‌ها توجه شده، نیازهای واقعی‌شان برآورده نشده است. چرا ۱۸ و چرا ۲؟ این شکستن عددها و بعد دوباره جمع بستن‌شان چه معنایی دارد؟ چرا نویسنده برای بیان نیازها و خواست های این گروه از کودکان به داستانی نمادین و استعاری روی آورده است؟ داستان‌پردازی از راه تمثیل و استعاره در فرهنگ بشری پیشینه‌ای چندین هزار ساله دارد. از آن هنگام که بزرگسالان متوجه شدند که کودکان در قالب داستان‌های تمثیلی و استعاری بهتر می‌توانند معنای نهفته در روایت را بفهمند.
شنبه, ۱۸ بهمن
«ماهی بالای درخت» داستان الی است. اَلی یک راز دارد ... و آن این است که قادر به خواندن نیست. به نظر او حروف، شبیه سوسک‌های سیاهی هستند که روی دیوار رژه می‌روند. او می‌گوید: اگر وقت داشتم، می‌توانستم بعضی از کلمات را بخوانم، اما وقتی دستپاچه هستم، مغزم مثل یک عالمه خاک اره می‌شود که روی زمین پخش و پلا شده است!!  
چهارشنبه, ۷ خرداد
کتاب «جنگی که نجاتم داد» داستان دختر نوجوانی است که به سبب نقص مادرزادی نمی‌تواند حرکت کند. داستان در سال ۱۹۳۹ سال آغاز جنگ جهانی دوم  رخ می‌دهد، دوره‌ای كه معلولیت جسمی معادل معلولیت ذهنی شمرده می‌شد.
دوشنبه, ۳ آبان
اگوست ده ساله که به سبب بیماری چهره‌ای نابهنجار دارد تا کلاس پنجم در خانه درس خوانده و به مدرسه نرفته است. سرانجام پدر و مادر با وجود نگرانی تصمیم می‌گیرند او را به مدرسه‌ای خصوصی بفرستند.
سه شنبه, ۲ تیر
«گنجشک من بدو...بدو» داستانی لطیف با موضوع دوستی، تاب‌آوری و پذیرش شرایط جدید است.
سه شنبه, ۱۹ فروردین
برندا دخترکی سه ساله است. در کشور هلند با پدرخوانده و  مادر خوانده و  خواهر خوانده هایش زندگی می کند. او یک دختر بچه ی عادی است و مانند همه ی کودکان دیگر دوست دارد نقاشی بکشد، بازی کند و بالا و پایین بپرد. تنها یک تفاوت با دیگر کودکان دارد: در خون او یک اژدها زندگی می کند. اسم  این اژدها اچ آی وی است.
یکشنبه, ۸ اردیبهشت
وودرو پسری دوازده ساله با چشمانی چپ است که یک شب مادرش ناگهانی خانه را ترک می کند و ناپدید می شود و او ناچار برای ادامه زندگی پیش پدربزرگ و مادربزرگ خود در یکی از شهرهای ویرجینیا می رود.
شنبه, ۵ اسفند
کتاب کلت داستان پسر نوجوانی است که به بیماری اسپینابیفیدا مبتلاست. این بیماری از بیماری‌های ستون فقرات است و موجب اختلال در راه رفتن می‌شود. کلت با مادرش ادری زندگی می‌کند. درمانگر او خانم بری برای تقویت عضلات او به او پیشنهاد می‌کند اسب‌سواری کند. او ابتدا نه با اسب تمرینی خود بنام لیورورست نه با خانم بری و نه با خانم ری نولدز مربی سوارکاری نمی‌تواند ارتباط برقرارکند.
شنبه, ۵ آذر
آرون لال است. مادر در آستانه دوازده سالگی برای اولین بار او را در خانه تنها می گذارد و برای تهیه آذوقه و هدیه ای برای او به شهرمی رود. او پدر خود را در کودکی از دست داده است و با مادرش تنها زندگی می کند. او طی این سال ها خواندن و نوشتن را از مادر آموخته است.
سه شنبه, ۲۴ خرداد
تک بال زمانی که از تخم بیرون آمد خبر نداشت که با پرنده های دیگر فرق می کند. او فقط با یک بال به دنیا آمده بود و با وجود آن که برادرانش به او می خندیدند و او را اذیت می کردند و حتی به او خوراکی نمی دادند، اما او نمی خواست باور کند که مانند آن ها نیست و نمی تواند پرواز کند.
یکشنبه, ۱ خرداد
"پکا" معلول به دنیا آمده است با دست و پای معیوب، گردن کج، چشم های چپ. او پی در پی مریض می شود و از حرف های عجیبش هم نمی شود سر درآورد. او تخیل و افکار عجیب و جالبی دارد و در جهان بیش از هر چیز دیگر "دوست داشتن" را می فهمد.
یکشنبه, ۲۹ فروردین
اولین نشانه های بلوغ که در نوجوان سیزده چهارده ساله هست با خوردن یک تن ساندویچ همبرگر و پیتزا بروز می کند. بچه ها به سرعت بزرگ می شوند به طوری که نمی دانند با دست و پای درازشان چه کار کنند.
چهارشنبه, ۱۸ آذر
"من هرگز مغز نداشتم، تا آنکه گوژپشت آمد و اجازه داد مدتی مغز او را قرض بگیرم، و این حقیقت است، تمام حقیقت". ماکسول، معروف به ماکس دیوانه، پسر کین قاتل است و اگر راستش را بخواهید، با آن هیکل گنده و بدترکیب، با پدر زندانی‌اش مو نمی نزند. اما کوین گوژپشت که بود و چرا ماکس اجازه می داد بر روی شانه‌هایش سوار شود؟
چهارشنبه, ۱۸ آذر
خورشید روی سبزه ها و درخت های درهم تنیده ی "باغ مخفی" می تابید. این نامی بود که "مری" روی باغ گذاشته بود. این اسم را دوست داشت و وقتی بین دیوارهای قدیمی و زیبای آن تنها می گذشت و کسی نمی دانست او کجاست، بیشتر لذت می برد. تقریبا مثل دور بودن از دنیا بود و رفتن به یک جای افسانه ای. مری تصمیم گرفته بود راز وجود باغ مخفی را برای خود نگه دارد اما...
سه شنبه, ۳ آذر
"سم" در دفتر خاطراتش نوشت که امروز یک جفت قوی شیپورزن را دیده که در کنار برکه ی کوچک اردوگاه، از آشیانه ی خود محافظت می کردند. سم می نویسد که در آشیانه، سه تخم پرنده دیده است اما مطمئن است قوی ماده، با عشق و شعف، تخم چهارم را هم به آن ها اضافه خواهد کرد.
چهارشنبه, ۲۹ مهر
تیبی یک پرستوی نازنین و دوست داشتنی است. او روی درخت زندگی می کند، اما نمی تواند پرواز کند، چون از وقتی به دنیا آمده، یک بالش آویزان است. گاهی احساس تنهایی می کند. در لانه می نشیند و جایی نمی رود.
دوشنبه, ۵ مرداد
کتاب "لوئیس بریل" زندگینامه لوئیس بریل -آموزگار، آهنگساز و نوازنده چیره دست پیانو و مخترع خط بریل ویژه نابینایان- از تولد تا مرگ است. لوئیس بریل در ژانویه سال ۱۸۰۹ در "کوپ ری"- روستای کوچکی در فرانسه- به دنیا آمد.
یکشنبه, ۲۷ بهمن
داستان "ماجرای عجیب سگی در شب"، با کشته شدن سگی به نام "ولینگتون" در همسایگی خانه "کریستوفر" آغاز می شود. "کریستوفر" نوجوانی با رفتارهای عجیب است. او به سندرم اوتیسم (در خود ماندگی) دچار است و در مدرسه کودکان استثنایی درس می خواند.
سه شنبه, ۲۴ دی