دانش نگار
کتاب بازی غاز داستان سه کودک است که از یک عتیقهفروشی یک بازی صفحهای جادویی به نام بازی غاز میخرند. با انداختن تاس هر سه کوچک و وارد بازی میشوند و آزمونهایی را پشت سر میگذارند. اما در این بازی سریعتر بودن یا قویتر بودن اهمیتی ندارد. برندهی بازی کسی است که بیشتر از همه امیدوار باشد.
سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت
گزیدگی نوشته کارل هیاسن داستان پسر نوجوانی است به نام واهو کری. حیاط پشتی خانواده کری شبیه به باغ وحش است؛ محوطه ای پر از حیوانات؛ از لاک پشت گرفته تا مار و تمساح. پدر واهو از این حیوانات نگهداری می کند و آن ها را به سازنده های برنامه های نمایشی حیات وحش اجاره می دهد. میکی کری به تازگی به دلیل اصابت یک شی به سرش دچار مشکل دوبینی و سردردهای شدید شده است و قادر نیست مسایل مالی خانواده را حل کند. مادر واهو برای کسب درامد به سفر می رود.
چهارشنبه, ۱۲ آبان
مجموعه ۵ داستان کوتاه درباره ی موش کوچولویی است به نام موموشی. موموشی با مامان و بابا موشی زندگی می کند، او هر بار در لابلای ماجرایی که برایش پیش می آید تجربه ای جدید به دست می آورد. او تمثیلی از یک کودک است، گاه فکر می کند بزرگ شده و می تواند مستقل باشد ولی هنوز به مادرش نیاز دارد، یا زمانی که دلش می خواهد خیلی زود بزرگ شود و تجربه های جدیدی را کسب کند ولی ننه موشی او را به شکیبایی دعوت می کند.
سه شنبه, ۲ تیر
برکه کوچک است و خانم مرغه نمی تواند بال هایش را در آن ببیند. به سوی رودخانه راه میافتد غافل ازاین که تمساحی گرسنه در انتظار اوست. تمساح خانم مرغه را به دندان می گیرد و به لانه اش می برد. خانم مرغه زیرک به محض آن که تمساح دهانش را باز می کند می پرد و روی تیرک سقف می نشیند.
سه شنبه, ۸ اردیبهشت
رستم از جنگ خسته شده است و تصمیم دارد به همراه سپاهیانش در همه جا گل بکارد. آن ها از شمشیرشان به جای بیل استفاده می کنند و در همه جا گل می کارند. رستم باد را پیک خود می کند و برای افراسیاب پیغام می فرستد که اگر می خواهد در امان باشد باید گل لاله بکارد. افراسیاب از ترس رستم و برای جلب رضایت او اطاعت امر می کند و همه جای ایران و توران غرق در گل می شود. جنگ و خونریزی به پایان می رسد. گل ها، دوستی و صلح را با خود می آورند و همه جا پر از شادی می شود.
یکشنبه, ۷ دی