خلاصه داستان و معرفی کتاب به آب نزدیک نشو دخترم
در کتاب به آب نزدیک نشو دخترم، دختر همراه پدر و مادرش برای گردش بهکنار ساحل میرود. پدر و مادر، صندلیهایشان را در ساحل میگذارند و هرکدام مشغول کار خودشان میشوند.
گاهی با دختر حرف میزنند و صدایش میکنند اما حتی برنمیگردند و پشت سرشان را نگاه نمیکنند و کنشهای دختر و سگشان را نمیبینند. داستان، تنها دیالوگهایی از زبان مادر و بدون پاسخی از طرف دختر است. پدر و مادر، چیزی نمیبینند اما بیننده کتاب با قهرمان داستان سفری را آغاز میکند؛ سفری که او را با دزدان دریایی روبهرو میکند و حتی دختر را به گنج میرساند. (تصویر ۱)
تصویر ۱
در پایان، دختر و سگ، بدون اینکه آسیبی دیده باشند، همراه با پدر و مادر به خانه برمیگردند. کتاب، تقابل زیبایی میان زندگی پدر و مادر و زندگی کودک را نشان میدهد. زندگی آنها بدون تغییری در ساحل میگذرد و زندگی کودک پُر از هیجان و سرزندگی و حتی خطرکردن است. حتی عنوان کتاب، هشداری به کودک است: «به آب نزدیک نشو دخترم»؛ اما قهرمان کتاب به این هشدار بیاعتناست در کتاب، زاویه دیدی دوگانه وجود دارد؛ هم برای خواننده کودک و هم بزرگسال. در این کتاب، صدای متن برای بزرگسال است اما زاویه دید برای کودک؛ یعنی صدای درونی کتاب برای کودک است.