در این مقاله به دلایل آموزش بلندخوانی به کودکان اشاره شده است. چرا باید به کودکان بلندخوانی کردن یک کتاب را آموزش دهیم؟
دلایل اهمیت آموزش بلندخوانی به کودکان
۱. بهبود روانخوانی
یکی از مهمترین دلایل آموزش بلندخوانی به کودکان، بهبود روانخوانی در آنان است. روانخوانی یکی از عوامل مهم کسب موفقیت در خواندن است. اساس روانخوانی، توانایی فرد برای تشخیص کلمات بهصورت خودکار است. اگر کودکان بخواهند به شکلی روان و خودکار بخوانند، باید تمرین کنند. آماده شدن برای بلندخوانی گویا و شمرده یک متن، به کودکان زمان و ابزار لازم برای درک خودکار واژهها را میدهد و باعث میشود خود کودک بتواند یک متن را با دقت بالایی بخواند. هنگامیکه کودکان از راه تکرار کردن، بلندخوانی را تمرین میکنند، سطح دقت آنها افزایش قابلتوجهی مییابد (رزینسکی ۲۰۰۰، مارتنز ۱۹۹۷).
۲. تقویت ادراک
هنگامیکه کودکان تکنیکهای بلندخوانی را به کار میبرند، ادراکشان از موضوعی که آن را میخوانند به طرز قابلتوجهی افزایش مییابد. ازآنجاییکه روانخوانی و ادراک، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، هرچقدر که مهارت کودکان در روانخوانی افزایش یابد، دانش کودکان نیز بیشتر میشود و ادراک سریعتری از متن مییابند. با تمرین کردن، کودکان هر چه بیشتر با واژگان، الگوی جملهها و ساختار متن آشنا میشوند و درنتیجه با متن احساس راحتی بیشتری پیدا میکنند. هرچه کودکان با متن آشناتر شوند، کمکم میتوانند معانی گوناگونی را از متن دریابند (معانی ضمنی و حسی) که حاصل تبادل آنها با متن است (آپول و هریس ۱۹۹۹). به دلیل اینکه کودکان بهتازگی به مهارت خواندن دست یافتهاند، درنتیجه آن دسته که میدانند چطور باید متنی را بخوانند، ادراک بالاتری از متنی دارند که برای خواندن انتخاب کردهاند (دیویس ۱۹۹۷).
کودکی درحال بلندخوانی کتاب برای کودکی دیگر
۳. پرورش مهارتهای خواندن انتقادی
برای اینکه کودکان واضح بخوانند، باید تصمیماتی آگاهانه بگیرند درباره اینکه چگونه بخوانند و هنگام خواندن بر چه بخشهایی تأکید کنند تا بتوانند بهصورت بهطور مؤثر هم با معانی سطحی و هم عمیقتر متن ارتباط برقرار کنند. برای مثال اگر کودکان هنگام خواندن یک متن بخواهند با معانی ضمنی و همچنین معانی احساسی یک متن ارتباط برقرار کنند، باید تصمیم بگیرند که معنی ضمنی این متن چیست و چه احساساتی را بیان میکند. آموزش بلندخوانی به کودکان در گرفتن این تصمیم آگاهانه و دریافت معانی داخل متن، به آنها کمک میکند. هنگامیکه کودکان توانستند تصمیم بگیرند که این متن چه معانی احساسی را در بردارد پس از آن باید تصمیم بگیرند که با استفاده از صدای خود چطور میتوانند این احساسات را اجرا کنند (پوپ ۱۹۹۶، بارتون و بوث ۱۹۹۰). با خواندن و بیان کردن دو سطح از یک متن در یک لحظه، کودکان الزاماً وارد مرحله تفکر انتقادی شدهاند؛ متن را مورد آزمون و تحلیل قرار دادهاند، برداشت خود را انجام داده و نتیجهگیری کردهاند و سپس تصمیم آگاهانه برای بیان این احساسات و برداشتها گرفتهاند (ریچاردز ۲۰۰۰). بدین ترتیب، کودکان میآموزند بلندخوانی را با بیان صحیح انجام دهند، آنها نسبت به آثار چاپی و متنی آگاهی بسیار بالاتری خواهند داشت و متنی که میخوانند را با بینش و فهم بالاتری درک خواهند کرد (مارتینز، روزر و استرکر ۱۹۹۹).
افزون بر این، هنگامیکه کودکان در گروههای دوستان گرد میآیند تا برای بلند خوانی برای دیگران تمرین کنند و از همسالان خود بازخورد بگیرند، یاد میگیرند که چطور بهصورت منتقدانه گوش کنند تا روش خواندن دیگران را نقد کنند. زمانی که نظرات و پیشنهادهای حامیانه خود را به همسالانشان ارائه میکنند، میآموزند که یک متن به روشهای گوناگون قابل بحث و تفسیر است و معنا چیزی است که به نحوه تحلیل و اجرای یک فرد بستگی دارد (انکیسو و ادمیستون ۱۹۹۷).
۴. پرورش مهارتهای مهم دیگر خواندن
یکی دیگر از دلایل آموزش بلندخوانی به کودکان توسعه مهارتهای دیگر آنها در خواندن است. هنگامیکه کودکان آماده میشوند تا بلندخوانی کنند، تواناییهایشان در دستور زبان، حافظه، توجه، ترتیبگذاری و رابطه علت و معلولی تقویت میشود (هیلی ۱۹۹۰). درست خواندن زمان، تمرکز و توجه بالایی میخواهد و کودکانی که میخواهند بلندخوانی را بهدرستی انجام دهند، باید زمان مورد نیاز، توجه و تمرکز لازم را برای آماده کردن متن صرف کنند. کودکان با آماده کردن متن برای بلندخوانی، دانش بسیاری درباره دستور زبان و قواعد لفظی کسب میکنند (جملات، بندها و پاراگرافها) و چگونگی ترتیببندی کلمات و ایدهها برای رساندن معنا را درک خواهند کرد (هنکاک ۲۰۰۰).
۵. کمک کردن به کودکان در حال یادگیری خواندن
کودکانی که بهتازگی شروع به خواندن کردهاند، زمانی که یاد میگیرند از روشهای بیانی برای بلندخوانی یک متن استفاده کنند، تواناییهایشان برای خواندن تقویت میشود. با تکرار در تمرینهایشان میتوانند دقت خود را در تشخیص کلمات افزایش دهند (مورادو، کونیگ و ویلسون ۱۹۹۹).
افزون بر این، با آموزش بلندخوانی به کودکان هنگامیکه آنها بلندخوانی میکنند میتوانند بهطور مؤثری بر خود نظارت کنند. هنگام خواندن میتوانند تشخیص دهند که آنچه میخوانند آیا درست است و معنای درستی را متبادر میکند یا نه. همچنین میتوانند صدای خود را در حین خواندن ضبط کنند و بعداً به آن گوش دهند. از این طریق میتوانند بخشهایی که احتیاج به تقویت دارد را شناسایی کنند و روی آنها کار کنند. با نظارت کردن بر خود در هنگام خواندن، کودکانی با مشکلاتی در خواندن مواجه هستند، میتوانند در این امر روانتر شوند و به اعتمادبهنفس بالاتری دست بیابند.
۶. بالا بردن اعتمادبهنفس
آموزش بلندخوانی به کودکان منجر به تقویت اعتمادبهنفس آنان میشود. کودکانی که با تکنیکهای بیانی بلندخوانی میکنند، هنگام خواندن اعتمادبهنفس بالاتری نیز خواهند یافت. دیگر محدود به ادای کلمات بدون دانستن معنای آن یا لکنت نخواهند بود و خواهند دانست که با تمرین و راهنمایی گرفتن میتوانند به شکلی روان، هدفمند و مؤثرتر متنهایی را بخوانند که پیشتر آن را نمیفهمیدند یا گیجشان میکرد. سپس با موفقیتهای پیدرپی، اعتمادبهنفسشان افزایش خواهد یافت (دیویس ۱۹۹۷).
۷. تسهیل یادگیری مشارکتی
با جمع شدن کودکان در گروههای کوچک برای تمرین بلندخوانی، بازخوردهای همسالان خود را دریافت خواهند کرد. با ردوبدل کردن ایدههایی برای تمرین در خواندن و از طریق بازخوردهای منتقدانه از همسالان خود، کودکان وارد مرحله یادگیری گروهی میشوند. هنگامیکه کودکان به یکدیگر کمک کنند تا در بیان خود حین خواندن، پیشرفت کنند، به هدفمندسازی یادگیری خود نیز کمک کردهاند؛ چگونگی ارتباط با یکدیگر و چگونگی مرتبط ساختن مهارتهای خود با متنهای جدیدی که برای خواندن انتخاب میکنند.
در ادامه باید گفت زمانی که کودکان یاد میگیرند تا از ابزارهای بیانی خود برای خواندن برای یکدیگر در موقعیتهای متفاوت استفاده کنند (همخوانی، خواندن گروهی و خواندن نمایشی) بهطور طبیعی وارد رسم کلامی در ادبیات شدهاند، چراکه در راه به وجود آوردن یک جامعه متشکل از افرادی که میخوانند و گوش فرا میدهند قدم نهادهاند. در چنین جامعهای، کلمات با لذت ادا میشوند و گفتار مورد ستایش قرار میگیرد. در نتیجه، بار دیگر سخن جایگاه درست خود را در رأس گسترش ادبیات اجتماعی مییابد (باکوادانو لوپز و ترنر ۱۹۹۷).
افزون بر آن باید اظهار داشت که چنین جامعهای دارای اهمیت بسیاری است زیرا میتواند خودکفا باشد (اگان ۱۹۹۷). ازآنجاییکه کودکان در چارچوبهای متنوعی بلندخوانی انجام میدهند، میتوان با روشهای مختلفی از آنها حمایت کرد: حمایت انفرادی، حمایت دوستانه، حمایت در گروههای بلندخوانی و تشویق گروهی. زمانی که کودکان در یک محیط حامیانه بلندخوانی کنند، آرامش خواهند داشت، به اکتشاف دست خواهند زد و میتوانند خطر کنند. در یک محیطی که از لحاظ روانشناسی امنیت دارد، کودکان بهسرعت نسبت به خواندن و یادگیری احساس مالکیت خواهند یافت.
۸. قادر ساختن افراد دوزبانه برای یادگیری ادبیات انگلیسی
اگر افراد دوزبانه تمایل به کسب مهارت در ادبیات انگلیسی باشند، باید به نحو مکرر تمرین کنند و چارچوبی برای یادگیری کلمات جدید اتخاذ کنند و از زبان جدید در تعامل با جامعه بهره گیرند. با آموزش بلندخوانی به کودکان دوزبانه، این موقعیت به آنها داده میشود که بتوانند متنهای انتخابی را بهصورت مرتب تمرین کنند، در کلاس درس با همکلاسان خود در گروههای بلندخوانی تمرین میکنند و از آنها بازخورد دریافت میکنند. افزون بر این، از طریق تکرار، این افراد میتوانند کلمات جدید و الگوهای واژهسازی جدید را درونیسازی کنند (فرگوسن و یانگ ۱۹۹۶). هنگامی که افراد با متنهای جدید مواجه میشوند میتوانند کلمات ناآشنا را در محیطی امن یاد بگیرند؛ با یک همکلاس یا اعضای گروه یا یک معلم بلندخوانی کنند. هریک از این روشها، چارچوبی برای یادگیری کلمات جدید فراهم میآورد (آبوت و گروس ۱۹۹۸). همچنین هنگامیکه این افراد متن خود را در ساختار نمایشی، گروهی و یا همخوانی ارائه میکنند، آن را به نحوی اجرا میکنند که شامل یک موقعیت اجتماعی گردد. از طریق چنین تبادلات اجتماعی و اجرایی این افراد میتوانند سریعتر کلمات، ساختارها و معنای کلمات را در زبان دوم درونی سازی کنند.
۹. به اشتراکگذاری مهارتهای جدید
زمانی که کودکان یاد میگیرند بلند خوانی کنند، عموماً آنقدر هیجانزده میشوند که میخواهند به دفعات بسیار در موقعیتهای متنوع بلندخوانی کنند. در حین پیشرفت کودکان در بلندخوانی، آنها تمایل خواهند داشت که در کلاس درس، خانه و موقعیتهای دیگر برای کودکان کم سن و سالتر از خود بلندخوانی کنند. افزون بر این، کودکانی که خودشان را ناموفق احساس میکردند، به این دلیل که به مهارتهای جدیدی دست پیدا کردهاند هیجان بسیاری خواهند داشت و با نمایش دادن تواناییهای جدیدشان به دیگران در خواندن، خواهند درخشید (استیتر و آلینگتون ۱۹۹۱).
از همین امروز آموزش بلندخوانی به کودکان خود را آغاز کنید.