کتاب «جزیره شادی» به نویسندگی و تصویرگری ماریت تورن کویست و ترجمهی محمدهادی محمدی، داستان دخترکی را روایت میکند که به دنبال یافتن شادی است. این کتاب در سال ۲۰۱۸ به سبب متن فلسفی و شاعرانه و کیفیت بالای تعامل متن و تصویرش، برندهی جایزهی بهترین کتاب تصویری بلژیک و هلند شد. ماریت تورن کویست حق انتشار این کتاب را در ایران به انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و برنامه «با من بخوان» پیشکش کرد و انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان (کتابهای تاک) این کتاب را در سال 1397 به چاپ رساند.
یکی از مربیان مرکز توانمندسازی مهروماه در منطقهی فرحزاد، که یکی از مناطق حاشیهای و محروم منطقه دو شهر تهران است، این کتاب را با کودکان سهیم شده است. در ادامه، گزارش او از این تجربهی بلندخوانی و فعالیتها و گفتوگوهای در پیوند با آن را میخوانید:
- تاریخ: فروردین 1398
- برنامه «با من بخوان» در مرکز توانمندسازی مهروماه تهران- فرحزاد
- نام کتاب: جزیره شادی
- نام مربی بلندخوان: سپیده قلیپور
فعالیتهای پیش از بلندخوانی
امروز ابتدا از کتاب «فرهنگنامه کودک و نوجوان» قسمت جزیره را با کودکان خواندیم و وقتی به فیلیپین و ژاپن رسیدیم کودکان با همکاری هم روی کرهی زمین، این دو کشور را که مجموعهای از جزایر هستند پیدا کردند.
بعد پارچهی آبی را روی میز انداختیم و قرار شد کودکان با پارچه و مقوا و چوب و کاموا و... روی آن جزیره بسازند.
یک بلم هم ساختیم و یک عروسک دختر روی آن قرار دادیم. یکی از کودکان برای دختر ساک و شانه درست کرد.
سپس ترانه «خوشحال و شاد و خندانم» را خواندیم.
پس از آن دو نسخه از کتاب «جزیرهی شادی» را در اختیار کودکان قرار دادم. دو نفر مشخصات روی جلد را برای کلاس خواندند. (بعضی بخشهای کتاب را من بلندخوانی کردم و بخشهایی از کتاب را هم از بچهها خواستم بلندخوانی کنند.)
از بچهها پرسیدم:
فکر میکنند جزیرهی شادی چطور جزیرهای باشد؟
کودکان پاسخ دادند:
- در جزیرهی شادی همه شاد هستن
- هیچکس ناراحت نیست.
- هر کسی هر جور که دوست داره میتونه باشه.
چه چیزهایی ممکن است درجزیره شادی وجود داشته باشد؟
- درخت
- گل
در جزیره شادی چه کارهایی ممکن است انجام بدهند؟
- «پا بزنن دست بزن» بازی میکنن
-همین شعر « خوشحال و شاد و خندانم» رو میخونن.
فعالیتهای هنگام بلندخوانی
هنگام بلندخوانی در مورد جزئیات تصاویر با کودکان گفتوگو کردم و سعی کردم آنها به سخن گفتن و اظهارنظر دربارهی جنبههای نانوشتهی کتاب تشویق کنم.
- در تصویر دراز کشیدن دختر روی بلم، کودکان معتقد بودند او زیادی بیدار مانده، خسته شده و خوابیده، برخی هم میگفتند شاید گرسنه است.
- کودکان میگفتند دوستان دختر در حال نگاه کردن به او هستند؛ پرسیدم: «دوستاناش کجا هستند؟» گفتند: «داخل کشتی، از پنجره او را نگاه میکنند.»
- وقتی به تصویر پر از قایق و کشتی رسیدیم، یکی از کودکان گفت: «هیچکدام از این افراد این قایقها و کشتیها رو خودشون نساختهان اما این دختر خودش قایقاش رو درست کرده...»
دو کتاب در اختیار داشتیم و از بچهها خواستم در دو گروه با هم یک بازی انجام بدهند. اعضای هر گروه یکی از قایقها یا کشتیها را انتخاب کنند و بگویند روی آن چه اتفاقی در حال افتادن است. قرار شد انتخابها تکراری نباشند. همین بازی را برای تصاویر جزیرهها هم انجام دادیم.
بعضی بچهها با دیدن جزیرهای که سرسره داشت و یا جزیرهای همیشه جشن در آن برپا بود، گفتند: «جزیره شادی همین است!»
یکی از بچهها جزیرهای را که اطرافاش پر از ماهی بود نشان داد و گفت: «این نمیتونه جزیره شادی باشه، فقط ماهی داره.»
بعد از عبور از صفحهی جزیرهها از بچهها پرسیدم چه تغییراتی در بلم دختر میبینند؟ چه چیزهایی به آن اضافه شده؟
در صفحهای که دختر به جزیرهای که مثل بلم خودش بود رسید دربارهی تغییرات تصاویر گفتوگو کردیم و بعضی از کودکان معتقد بودند که او دارد اسبابکشی میکند. به تصویر بعد از بارش برف که رسیدیم یکی از بچهها گفت: «اینجا سبز شده، بهاره!» و بعد با هم به این نتیجه رسیدند که تصاویر بعدی به ترتیب تابستان و پاییزاند. دربارهی اجزای تصویر و این که دو شخصیت در تصاویر کجا هستند و چه کار میکنند گفتوگو کردیم. از کودکان پرسیدم آیا به نظرشان اینجا جزیره شادی است؟ گفتند: «بله، بله جزیرهای است که خودشان ساختهاند.»
هنگامی که داستان به آنجا رسید که دخترک که به بلماش تلنگر زد و رفت، یکی از بچهها گفت: «دوباره ناراحت شد، دوباره تنها شد. چرا رفت؟ او که آنجا خیلی خوشحال بود...»
«آخرین جزیره» چطور جایی ممکن است باشد؟ کودکان مشتاق بودند که در صفحات بعد ببینند این جزیره چطور جایی است... میگفتند دریا آرام است و دختر با کبوترش بازی میکند.
در پایان در این باره گفتوگو کردیم که دختر میتواند در این جزیره چیزهای را که دوست دارد خودش از نو بسازد و کارهایی که دوست دارد انجام دهد.
فعالیتهای پس از بلندخوانی
از کودکان پرسیدم جزیره شادی شما چه شکلی است؟ اگر الان سوار بلممان بشویم راه بیافتیم برویم جزیره شادی را پیدا کنیم، به جزیره شما که برسیم چه شکلی خواهد بود؟
برخی از پاسخهای کودکان:
- جزیره شادی من جزیرهایه که توش دوست پیدا میکنیم.
- جزیرهی من همه چیزهاش از شیرینیه، تموم هم نمیشه. یکی بخورم یکی دیگه به جاش در میاد، هر چی هم بخورم دندونهام خراب نمیشه.
- همهاش پر از شادی و مهربانی، بدون ناراحتی و دشمنی، پر از تندرستی.