هفته مشاغل در مراکز «با من بخوان» چگونه گذشت؟
یکم تا هفتم اردیبهشت در تقویم کشور ما هفتهی مشاغل نامیده شده است. این مناسبت فرصت خوبی است تا کودکان و نوجوانان با کارها و شغلهای گوناگون آشنا شوند تا هم قدردان زحمات و کوششهای اقشار مختلف جامعه باشند و هم از این طریق به علایق و تواناییهای خود بیاندیشند و کارها و حرفههای موردعلاقهی خود برای آینده را بشناسند. کتابداران و ترویجگران برنامهی «با من بخوان» در هفتهی مشاغل با بلندخوانی کتاب و فعالیتهای در پیوند با آن کودکان و نوجوان عضو کتابخانه را با شغلهای گوناگون و تلاشهای اقشار مختلف جامعه آشنا کردند. در ادامه گزارش فعالیتهای آنان را با هم میخوانیم.
عروسکها شاغل میشوند
در هفتهی مشاغل، ترویجگران کتاب در استان کرمان کودکان و نوجوانان را با برخی شغلها آشنا کردند. در کتابخانهی کودکمحور سپهر در روستای قاسمآباد جیرفت از کتاب فرهنگ تصویری مشاغل برای آشنایی کودکان با شغلهای گوناگون استفاده شد. محبوبه اخلاصی، کتابدار این کتابخانه، از روش آشنا کردن کودکان با مشاغل میگوید: «ابتدا در جمع کودکان کتابخانه از مناسبت امروز صحبت کردم. پس از معرفی کتاب از بچهها خواستم دربارهی مفهوم و معنای شغل صحبت کنند. پس از جمعبندی تعاریف بچهها، توضیحی کلی در باره شغل، انواع آن و اهمیت هر کدام از شغلها برای جامعه ارائه دادم. در ادامه بخشهایی از کتاب فرهنگ تصویری مشاغل را بلندخوانی کردم.»
این کتابدار از عروسکهای انگشتی برای ثبت بهتر مفهوم و معنای هر شغل در ذهن کودکان استفاده کرد: «تعدادی عروسک انگشتی را که پیش از بلندخوانی درست کرده بودم در اختیارشان گذاشتم تا به صورت عینی و ملموستر هر شغل را درک کنند و با ابزار و لباس خاص هر شغل بهتر آشنا شوند و در ذهنشان ماندگار شود.» اجرای نمایش دیگر فعالیت کتابخانه سپهر بود: «پس از گفتوگو و بلندخوانی برای درک بهتر جایگاه و اهمیت مشاغل از بچهها خواستم با توجه به گفتوگوهایمان نمایش کوتاهی دربارهی شغلها اجرا کنند.»
ماشینهای گنجآباد
در روستای گنجآباد جیرفت، کودکان با کتاب فرهنگ تصویری مشاغل و ساخت کاردستی با شغلها آشنا شدند. صدیقه مسافری، ترویجگر برنامهی «با من بخوان» در این روستا از فعالیتهایاش در آغاز هفتهی مشاغل اینگونه میگوید: «از کتاب فرهنگ تصویری مشاغل، قسمت شغلهای مرتبط با اتومبیل را برای کودکان بلندخوانی کردم، قبل از شروع از آنها پرسیدم دوست دارند در آینده چه شغلی داشته باشند، هر کدام شغلهایی را که دوست داشتند نام بردند. هنگام خواندن کتاب، تعریف شغل یا کار را از بچهها پرسیدم و یادآور شدم که شغل، یا همان کار، عملی است که یک فرد بزرگسال برای انجام آن پول دریافت میکند. در پایان هم مقداری پاکت آبمیوه و سر بطری در اختیار بچهها گذاشتم تا با استقاده از آنها اتومبیل بسازند، بچهها خودشان چیزهای دیگری به این وسایل اضافه کردند و ماشینهای فوقالعادهای ساختند!»
این مروج خلاق در هفتهی بعد نیز به مناسبت روز جهانی کارگر کتاب معدن زغال سنگ کجاست؟ را برای کودکان بلندخوانی کرد. او میگوید: «پیش از آغاز بلندخوانی، از علت خوانش این کتاب برایشان گفتم. به آنها گفتم که امروز روز کارگر است، کارگری یکی از کارهای سخت است و کارگری در معدن هم از سختترین شغلهای دنیاست. هنگام خواندن کتاب معانی واژههای ناآشنا را از آنها پرسیدم، واژههایی مثل بانگ، گوارا، مته وغیره. کودکان برداشتهای جالبی از تعابیر شاعرانهی کتاب داشتند. برای مثال برایشان جالب بود که بانگ خروس، نسیم و ستاره و... چگونه در سفره جای گرفته است. یکی از کودکان معتقد بود که لابد دخترک، نسیم را درون کیسه نایلونی کرده و در سفره گذاشته است! در پایان هم با کمک وسایل دورریز، فرغون، یکی از ابزارهای مورد استفادهی کارگران، را ساختیم و مثل همیشه کودکان خلاقیت زیادی از خود نشان دادند.»
کشاورزان و آتشنشانان کوچک
کودکان انجمن حمایت از کودکان کار مرکز بم با فعالیتهای عملی با پیشهی کشاورزی آشنا شدند. کاشت سبزی و تربچه به دست کودکان از فعالیتهای این انجمن در هفتهی مشاغل بود.
دیگر فعالیت انجمن حمایت از کودکان کار، بازدید کودکان از ایستگاه آتشنشانی بود. کودکان در ایستگاه آتشنشانی ابزار کار آتشنشانان را شناختند. همچنین کتابدار این انجمن با بلندخوانی داستانکی از کتاب نخودی از وظایف و تلاشهای آتشنشانان گفت.
بازاریابی کتاب در کتابخانه جوانرود
اولین هفتهی اردیبهشت 1400 زمانی خوبی بود تا کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه با حرفههای مختلف آشنا شوند. کتابداران کتابخانهی جوانرود کرمانشاه، پروین و ماریه حقگویی، به مناسبت هفتهی مشاغل کتابهای در ارتباط با شغلها را به کودکان معرفی و دربارهی چگونگی ورود به هر کاری با کودکان گفتوگو کردند. «نشست را با این پرسشها آغاز کردیم: تا چه میزان علاقه باعث پیشرفت در کار میشود؟ تحصیلات و سواد برای ورود به چه مشاغلی لازم است؟ آیا هر شغلی مستلزم سواد خاص خود است؟ کار در جاهای شلوغ را دوست دارید یا کارهای انفرادی؟ محیطها تا چه اندازه میتواند سبب پیشرفت و آرامش در کارها شود؟ و...» گفتوگوها به شغل بازاریابی کشیده شد: «کودکان درباره شغل بازاریابی پرسیدند. توضیحاتی دادیم و برای اینکه کودکان بهتر متوجه شوند، نقش یک بازاریاب کتاب را ایفا کردیم و از این طریق جزئیات شغل را برایشان توضیح دادیم.»
دیگر فعالیت این کتابخانه در هفتهی مشاغل گفتوگو دربارهی شغل روانشناسی بود. کتابداران کتابخانهی جوانرود دربارهی شیوهی آغاز گفتوگو با کودکان دربارهی این شغل میگویند: «پیش از شروع پرسیدیم میدانید روح و روان آدم چیست؟ بچهها گفتند نمیدانیم و تاکنون به آن فکر نکردهایم. پرسیدیم چه اطلاعاتی دربارهی مراجعه به روانشناس دارید؟ همه گفتند برای آدمهای روانی است. در ادامه پرسیدیم تا چه اندازه میتوانید به فردی به عنوان روانشناس اعتماد کنید؟ ارشیا گفت چه دلیلی دارد وقتی میتوانم با اطرافیان صحبت کنم به چنین جاهایی بروم و به غریبهها اعتماد کنم؟ پرسیدیم: آیا فقط کسانی که مشکل روانی دارند به کلینیکها مراجعه میکنند؟ یکی از پسرها گفت: وقتی عمویام ازهمسرش جدا شد خیلی ناراحت بود و دچار افسردگی شده بود. اما هنگامی که از عمویام پرسیدم که چرا نزد روانشناس نمیروی؟ او دعوایم کرد و حتی خواست که کتکام هم بزند و با صدای بلند گفت مگر من روانی هستم! در ادامهی صحبتهای او، یکی از کودکان گفت: اتفاقاً اینطور نیست. من دچار مشکلی شده بودم که خانوادهام نمیتوانستند به خوبی کمکام کنند و مرا نزد روانشناس بردند. الان جلسات آخر مشاورهام را سپری میکنم و خیلی بهتر از قبل شدهام.» این گفتوگو باعث تغییر دیدگاه کودکان دربارهی مراجعه به روانشناس شد. «پس از خواندن کتاب فرهنگنامه مشاغل، نظر تکتک بچهها را دربارهی روانشناسان پرسیدیم. ارشیا که در ابتدای بحث جبهه میگرفت با حالتی خردمندانه گفت: از اینکه این اطلاعات را به دست آوردهام خوشحال هستم چون کاملاً نظرم دربارهی بیاعتمادی نسبت به این شغل عوض شده است. گشین هم گفت: من اگر دچار مشکلی شوم که خانوادهام نتوانند مرا همراهی کنند حتما از آنها میخواهم که مرا نزد روانشناس ببرند.»
دیگر فعالیت کتابخانهی با من بخوان جوانرود بلندخوانی کتاب نان و گل سرخ بود. این بلندخوانی زمینهی گفتوگو دربارهی صنعت نساجی را فراهم کرد.
کتاب دیگری که در این هفته در این کتابخانه برای کودکان بلندخوانی شد کتاب دویدم و دویدم بود. کتابداران پیش از بلندخوانی به کودکان توضیح دادند که این کتاب بازآفرینی یک متل قدیمی است: «دربارهی ترانه- متل و پیشینهی آن برای بچهها سخن گفتیم و برایشان مثالهایی از ترانه -متلهای منطقهی خودمان آوردیم (مانند ججیل و ببیل، نازیلهی نازمهرجان، ههکل و مهکل).» گفتوگوهای پس از بلندخوانی به شغلهایی که در این کتاب از آنها نام برده شده بود اختصاص داشت. «مشاغل کتاب را با هم مرور کردیم و دربارهی هر یک توضیحاتی دادیم و سعی کردیم با کمک خود کودکان معادل امروزی این مشاغل را پیدا کنیم. سپس دربارهی داد و ستد و پیشینهی تاریخی آن با بچهها گفتوگو نشستیم.» از دیگر فعالیتهای پس از بلندخوانی این کتاب ساخت ماسک و اجرای نمایش کتاب بود که کودکان با علاقه در آن مشارکت کردند.
همچنین کتابداران جوانرود با توجه به نزدیک بودن هفتهی معلم، کتاب برسد به دست معلم عزیزم را نیز بلندخوانی کردند و به بهانهی خواندن این کتاب به معرفی شغل آموزگاری پرداختند و فعالیتها و گفتوگوهایی را در پیوند با آن ترتیب دادند.
آ مثل آهنگری
در اولین روز اردیبهشت کتابداران کتابخانه ثلاثباباجانی کتاب دویدم و دویدم را برای کودکان پیش از دبستان بلندخوانی کردند. «برای فعالیت کارت ابزارهای گوناگون را داشتیم. تصویر ابزارهای هر پیشه مانند دهقانی، نانوایی، آهنگری، کشاورزی و... را به کودکان نشان میدادیم و از آنها میپرسیدم این ابزار مناسب کدام شغل و کار است؟ بچهها با شور و شوق زیاد پاسخ میدادند. چون کودکان شرکتکننده در این نشست در گروه سنی پیش از دبستان بودند، واک اول هر شغل (برای مثال واک «آ» برای شغل آهنگری) را با هم تکرار میکردیم و مینوشتیم. کودکان این فعالیت را خیلی دوست داشتند.»
رویای نویسندگی در کتابخانه زلان
هفتهی مشاغل فرصتی را فراهم کرد تا کودکان کتابخانه «با من بخوان» روستای زلان به بلندخوانی کتاب مشاغل گوش فرا دهند و اطلاعاتشان دربارهی شغلها را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. «لاوین از مشاغل برایمان گفت و آنها رو به دو دسته، مشاغلی که تولید محصول دارند و مشاغلی که خدمت ارائه میدهند، تقسیم کرد و چند نمونه از هر کدام را گفت. منیب در مورد آتشنشانها توضیح داد: کار آتشنشانان فقط خاموش کردن آتش نیست، بلکه نجات مصدومان هم وظیفهی آنهاست. الیسا از تلاشهای پرستاران گفت. ژیکال از شغل پدرش که آرایشگر است برای کودکان گفت. اسامه دربارهی اینکه برخی از مشاغل کارشان خیلی سخت هست و برخی هم کارشان چندان سخت نیست توضیح داد. نسا از نویسندگی گفت و اینکه دوست دارد در آینده نویسنده بشود. نیلا و نفس از وظایف پزشکان برای ما گفتند.»
جستم و جستم؛ دویدم و دویدم به زبان بلوچی
پیوند دادن کتابها با زندگی واقعی روشی موثر برای ماندگار کردن مفاهیم در ذهن کودکان و هرچه غنیتر ساختن محیط یادگیری آنان است. در روستای انجیرک از توابع شهرستان زاهدان در استان سیستان و بلوچستان نیز کودکان با کتاب دویدم و دویدم با حرفهها و ابزارهای ضروری هر شغل آشنا شدند. کودکان عشایر این منطقه با کمک مربی خود، سهیلا جلیله گرگیج، شعر کتاب دویدم و دویدم را به زبان بلوچی بگرداندند و نمایش آن را به زیبایی اجرا کردند. آنها برای اجرای نمایش این کتاب به زبان بلوچی، از وسایل و ابزارهای واقعی بهره گرفتند، ابزارهایی که مردمان روستا در زندگی روزانه برای انجام کارهایشان از آنها استفاده میکنند.