فخری ذهبیون، آموزگار دبستان دخترانه خورشید اصفهان:
"طراحی یک اختراع" در کلاس سوم دبستان
با دانش آموزان درباره اختراع و اکتشاف و تفاوت این دو گفت و گو کردم. برای نشان دادن نقش تخیل در اختراع داستانهای علمی- تخیلی ژول ورن را مثال زدم و همراه با معرفی این گونه ادبی، نقش آنها را در اختراع های بعد بیان کردم. سپس از آن ها خواستم به میل خودشان یک اختراع را طراحی کنند. درباره آن بنویسند و نقاشی کنند. مثلا در مورد مدادی که به ما کمک هایی بیشتر از ثبت نوشته هایمان میکند.
آخر ساعت، به کمک خودشان از کارهایشان نمایشگاهی ترتیب دادم و هر دانش آموز در مورد اختراع خودش برای دیگران صحبت کرد. به این ترتیب، همراه با سرگرمی و شادی، قدرت تجسم و تخیل دانشآموزانم تقویت شد و موجب برانگیختن علاقه آن ها به ابداع و اختراع و فکرها و ایدههای نو گردید و انگیزه برای نوشتن و خواندن در آنها ایجاد کرد.
"یک زبانزد، یک داستانک"، یادگیری همراه با لذت در کلاس پنجم دبستان
هنگام گفت و گو با دانش آموزان دربارۀ زبانزد (ضرب المثل)، دریافتم گروهی آن را با کنایه اشتباه میکنند. سعی کردم با پرسش و پاسخ به تفاوت این دو پی ببرند. از آنها خواستم هر کدام یک زبانزد بنویسند و در داستانکی کاربرد آن را نشان دهند و آن را نقاشی کنند.
پس از نوشتن و نقاشی، هر دانش آموز درباره زبانزد خودش برای دیگران صحبت کرد و گروهی هم یکی از داستانکها را به صورت نمایش اجرا کردند. کارها را به صورت نمایشگاه در آوردیم که دانشآموزان کارهای یک دیگر را ببینند. به این ترتیب دانش آموزان، همراه با شادی و تفریح با فرهنگ ملی و داستانهای کهن کشورشان آشنا شدند و دایره واژگان خود را گسترش دادند و مفاهیم زبانزدها را یاد گرفتند.
"اجرای نمایش با عروسک انگشتی" در کلاس دوم
با کودکان درباره نمایشنامه، گفت و گویی داشتم تا در حد سن خودشان درباره آن بدانند. دانش آموزان را به گروه های سه نفری تقسیم کردم و از هر گروه خواستم یک نمایشنامه کوتاه با همفکری با هم بنویسند. کاغذ رنگی و سفید با مدادرنگی و قیچی و چسب در اختیارشان قرار گرفت تا شخصیت های نمایشنامه شان را به صورت عروسک انگشتی درست کنند. هرگروه با عروسک هایی که درست کرده بودند نمایش خود را برای دیگران اجرا کردند. کلاس در حالی که دانش آموزان غرق شور و نشاط بودند به پایان رسید.
"حروف اسم من در در یک داستانک"
از دانش آموزان خواسته شد حروف اسمشان را به صورت مجزا بنویسند. سپس اولین جمله را طوری بنویسند که کلمه اولش با حرف اول اسمشان باشد. جمله دوم طوری که کلمه اول با حرف دوم شروع شود و به همین ترتیب......
از آنها خواسته شد که جمله ها را طوری بنویسند که به هم مربوط باشد و موضوعی را بیان کند. سپس درباره موضوعی که جملههایش را نوشته بودند، نقاشی کردند. هرکدام جملههایشان را خواندند و همه متوجه شدند که بسیاری از آنها یک داستانک نوشتهاند. در پایان نمایشگاهی از نوشتهها و نقاشیهایشان ترتیب دادیم تا همه کارهای یکدیگر را ببینند. پیش از شروع کار، کودکان احساس ناتوانی میکردند، اما با خواندن جمله هایشان و گفت و گویی که با کسانی که جملههایشان به هم مربوط نبود انجام شد، اعتمادبه نفس پیدا کردند و خودشان هم برای مربوط کردن جملهها ایده های جدیدی میدادند.