کودکان نیجریه با تهمت جادوگری به مرگ محکوم می شوند!

 

۱۳ / ۱۲ / ۸۷
ارمیا، ۱۰ساله خیره به پنجره زل زده است. درحالیکه اشک‌ها آرام آرام بر گونه‌های سوخته و مجروح او سر می خورند، به یاد می آورد چگونه پدرش صورت او را با نفت سوزاند چون به او تهمت جادوگری زده شده بود.
او تنها یکی از صدها کودکی در منطقه نفت‌خیز دلتای نیجر در جنوب نیجریه است که از خانه بیرون می شود، شکنجه می شود و یا حتی کشته می شود چون از سوی یک فرقه جدید مذهبی که توسط پیشوایان مذهبی این ناحیه بوجود آمده است، تهمت جادوگری دریافت می کند.
شماری از این پیشوایان مذهبی تقلبی دستگیر شده اند. یکی از آن ها متهمی است که در یک فیلم مستند اعتراف کرد ۱۱۰ کودک جادوگر را به قتل رسانده است. وی هم اکنون عنوان می کند که جادوگر درون کودکان را به قتل رسانده و نه خود کودکان را.
در مرکز اکت، در شهر نفتی آکوا ایبوم، ارمیا و ۱۷۰ کودک دیگر که سن آن ها میان ۱۸ ماه تا ۱۶ سال است در پناهگاه‌های اورژانس جمع‌آوری شده اند. آثار سوختگی و شکنجه فیزیکی، بریدگی با کارد و یا حتی فروکردن میخ در سر آنان در میان آنان به وفور مشاهده می شود.
بیش از یک سال است که ارمیا از خانه خود فرار کرده است، اما پیش از آن ماه‌ها به جرم جادوگری، زیر شکنجه والدین خود بوده است. وی می گوید: «ما یک شب در کلیسا جمع شده بودیم که همسر کشیش از گوشه ای برخاست و عنوان کرد که من یک جادوگر هستم».
پس از آن رویداد، او در خانه کشیش زندانی می شود، در گرسنگی نگه داشته می شود و برای دور کردن روح پلید از درون او، مورد هجوم اعضای کلیسا قرار می گیرد. هنگامی که به خانه خود باز می گردد، پدرش یک قلاده به گردن او بسته و او را به حیاط مدرسه ای در نزدیکی خانه می فرستد، در حالیکه این تازه آغاز بی‌مهری‌ها بوده است.
او بخاطر می آورد که در طول هفته‌های بعد، چگونه والدینش وی را گرسنه و تشنه در یک اتاق حبس کرده و شدیدا شکنجه داده‌اند. «یک روز پدرم با یک گالن نفت به سراغ من آمد و نفت آن را بر روی صورت و لباس‌های من ریخت و کبریت را روشن کرد. تمام بدن من آتش گرفت و تا چند روز نمی توانستم چشم‌ها و دهانم را باز کنم.» او این جملات را پیش از خزیدن در یک سکوت طولانی و بارش ناگهانی اشک‌ها عنوان کرد.
علیرغم سوختگی‌های شدیدی که صورت وی را برای همیشه مجروح کرده بود، اجازه مراجعه به پزشک به او داده نمی‌شود. در روزهای بعد، گالن نفت دیگری را در خانه دید و دانست که دیگر زمان فرار فرا رسیده است. پدرش به جرم تلاش به قتل دستگیر شده و 14 سال زندان را فرا رو دارد.
سام ایکپه ایتاوما، رئیس شبکه حقوق کودکان و اسکان آنان می گوید: «تعدادی از آنان می میرند و جنازه آن ها به درون دریا انداخته می شود. بسیاری از آنان را مجبور می کنند تا یک دانه وحشی سمی را بخورند، به این اعتقاد که اگر بعد از خوردن آن، زنده بمانند جادوگر نیستند و اگر از خوردن آن بمیرند، جادوگر بوده اند. اما به ندرت کسی بتواند نجات یابد».

 

 

Submitted by editor6 on