با فرزندانمان فردوسی را بزرگ بداریم !
روز ۲۵ اردیبهشت درایران روز بزرگداشت فردوسی نام نهاده شده است تا همه فرهنگ دوستان ایرانی از کوچک تا بزرگ تلاش های این حماسه سرای بزرگ را پاس بدارند.
ابوالقاسم حسن علی توسی، نامدار به فردوسی(۳۲۹-۴۱۶ ه.ق) در روستای باژ از بخش طابران توس در خانواده ای دهقان زاده شد. دهقانان، خود را پاسداران سنت وفرهنگ ملی ایران می دانستند و فرزندان خویش رابه شیوه ی ایرانی بارمی آوردند.
فردوسی نیز با بهره مندی از آموزگاران فرهیخته و در دامان خانواده ی میهن دوست خود، با تاریخ وفرهنگ وسنت های ایرانی آشنا شد و ازحدود سال (۳۷۰ ه.ق.) به سرودن شاهنامه پرداخت. او از پی سی سال تلاش جانسوز و توانفرسا بزرگترین حماسه ی ملی ایران را پدید آورد که به گواه بسیاری از ادیبان ایران وجهان، شاید تنها دو همتا در دنیا داشته باشد:"ایلیاد" اثر هومر و"گیل گمش".
همه ی مردمی که فرهنگی دیرینه دارند، دارای حماسه نیز هستند، اما تنها پاره ای ازملت ها این بخت را داشته اند که سخنوری گرانقدر وحماسه سرایی بی همتا مانند فردوسی را در دامان خود بپرورند که حماسه ی ملی آن ها را با شکوهی بی مانند و زبانی فاخر و پالوده بسراید و آن را جاودانه کند. شاهنامه، نماد و ابزار پیوستگی و یگانگی تاریخی وفرهنگی ایرانیان در درازنای تاریخ این سرزمین بوده است. بازتاب پیروزمندی پهلوانان در نبرد با دیوان، که نیروهای ویرانگر گیتی اند، ونیز رویدادهای بزرگ تاریخی در این اثر، آن را تا برترین وارزشمند ترین جایگاه نامه های پهلوانی و حماسی جهان، بالا برده است.
کودکان ونوجوانان ایرانی نیز در طول سده ها و در شب های دراز زمستان، دور کرسی های گرم به شاهنامه گوش سپرده اند، در قهوه خانه ها در پس پشت بزرگترها، از سهراب کشان نقال گرم زبان گریسته اند، دل های شان با بیرون آمدن سیاوش از آتش، سرشار ازشور و شوق شده است، کنار بزرگترها ونوجوانان در کوی ها ومحله ها به پرده ی شاهنامه نگاه کرده اند و به روایت داستان آن از زبان پرده خوان دل داده اند، و آشکار است که افزون بر لذت وهیجان، از داشتن پهلوانانی همانند رستم و سهراب و سیاوش و گرد آفرید، دخت شیردل ایرانی، به خودبالیده اند.
اگر باور داریم که نیرو دادن به هویت ملی در کودکان ونوجوانان ایرانی، جز از راه آشنا کردن آن ها با پیشینه ی تاریخی، فرهنگی و ادبی سرزمین مادری شان ممکن نیست، اگر می پذیریم که گام های کودکان و نوجوانان مان، با شناخت تمدن و فرهنگ دیرینه و اسطوره ها وشخصیت های تاریخی، فرهنگی واجتماعی خود، بر خاک ایران استوارتر و شتابان تر خواهد شد، اگر ادعا می کنیم که بیگانگان کمر به نابودی فرهنگ ما بسته اند، باید آستین بالا بزنیم و در خانه، مدرسه و کتابخانه برای تجهیز فرزندان مان به سپر فرهنگ و ادب ایران بکوشیم. بیایید از شاهنامه آغاز کنیم. هم اکنون شاهنامه های بسیاری برای کودکان ونوجوان به زبان ساده باز نوشته و در کتابفروشی ها و کتابخانه ها در دسترس اند. می توانیم با گزینش بهترین آن ها برای گروه های سنی کودکان ونوجوانان، آن ها را با این اثر جاودانه، که به راستی پیوندگاه تاریخ ایران باستان و ایران پس از اسلام است، آشنا کنیم و افزون برسهیم کردن شان درلذت وهیجان وعواطف نهفته در داستان های آن، به فرزندان مان یادآور شویم که از این پس بایسته است آن ها بار این امانت گران سنگ راکه دارای جا و دانه و زوال ناپذیر مردم همه ی تاریخ ایران است، به دوش بکشند ونگذارند این "کاخ بلند نظم" از باد فراموشی ما آسیب ببیند و باران گذشت زمان، خاطره ها و باورها وداستان های نیاکانی ما را بشوید وباخود ببرد.