همایش لذت رویش همگام با کودک ۲۱ و ۲۲ آبان ماه در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد. این همایش که چهارمین همایش از سری همایش های لذت رویش بود، با هدف آشنا کردن و معرفی رویکرد "ردجو امیلیا" با حضور گروه های مختلفی از کارشناسان سازمان پژوهش آموزش و پرورش، دفتر تالیف، اساتید دانشگاه، مدیران و مربیان مدارس، مسئولین فرهنگی و امور کودک و نوجوان سازمان فرهنگی هنری کشور، سازمان های غیر دولتی (NGO) مرتبط با کودک و پدران و مادران علاقمند برگزار شد.
مریم خاکپور دبیر همایش هدف از این همایش را آگاهی بر رشد خود به عنوان یک فرد بزرگسال و آگاهی از این که هر پویشی در بستر زندگی امکان پذیر است و بایستی از همان بستر برخیزد عنوان کرد.
در این همایش که به صورت تعاملی و گفت و گو برگزار شد، دکتر شاهین شمس الدین درباره شنیدن موثر برای بیرون آمدن از قالب های ذهنی صحبت کرد. در ادامه از هنرمند نقاش محمد ابراهیم جعفری و مریم محمدی بنیان گذار برنامه ی کودک و نوجوان شبکه ی دو به عنوان زوجی که بیش از نیم قرن خود را در مسیر رویش و رویاندن طی کرده اند، تقدیر شد. این هنرمند جرات را که لازمه ی بودن در لحظه است "شوق انجام کاری را آنقدر داشتن که فکر نکردن" دانست.
همایش با سهیم شدن در تجربه های اولیا و آموزگارانی که در دوره و همایش پیشین شرکت کرده بودند، ادامه یافت. بازدید از نمایشگاه مستندات پروژه های کودکان برنامه ی پایانی روز نخست این همایش بود.
روز دوم به مباحث تئوری رویکرد "ردجو امیلیا" مانند انگاره از کودک و نقش آموزگار، مستند سازی و جایگاه والدین، و نمایش فیلم هایی از پروژه های داخلی و پروژه های اجرا شده در شهر "ردجو امیلیا" اختصاص داشت. در این روز توران میرهادی کارشناس آموزش و پرورش و ادبیات کودک و نوجوان از تجربه های خود در مدرسه ی فرهاد صحبت کرد و گفت: "هنگامی که پس از جنگ جهانی دوم برای تحصیل به فرانسه رفتم، مشاهداتم در فرانسه نشان داد این کشورها که ادعای تمدن و رهبری جهان را دارند بسیار ظالم، بد و ضد انسان هستند. بازداشتگاه های آلمانی ها، کشتارها و بمباران هایی که طی جنگ جهانی دوم انجام گرفت این پرسش ها در در ذهن من ایجاد کرد: این جنگ ها چگونه به وجود آمدند؟ برای چه پیش آمدند؟ و چه کسانی آن ها را به وجود آوردند؟
جست و جو در دانشگاه، رفتن و دیدن، کار آموزی و بسیاری چیزهای دیگر به من نشان داد که این مشکل از سیستم آموزشی آن ها سرچشمه می گیرد، سیستمی که از بالا دستور می دهد، برنامه ریزی می کند و آموزگار را محدود می کند و تنها به تفکرات خاصی اجازه مطرح شدن می دهد." توران میرهادی مشارکت دانش آموزان در اداره ی مدرسه جایگزین این سیستم دانست و از تجربه های خود در اداره ی مدرسه ی فرهاد سخن گفت.
توران میرهادی که این تجربه ها را در دو کتاب "کتاب کار مربی" و "جست و جو در راه ها و روش های تربیت" گردآوری کرده است، فضای حاکم بر این دوران را فضای یادگیری نامید، فضایی که هم اکنون در فرهنگ نامه ی کودک و نوجوان نیز حاکم است. توران میرهادی رقابت کردن و مقایسه ی انسان ها با یکدیگر را که در سیستم های آموزشی وجود دارد زنجیرهای استبداد نامید و ضد انسان دانست و آرزو کرد که روانشناسان تست های هوش را باطل کنند و آموزش و پرورشی ها رقابت را بردارند و تمام توجه به رشد انسان های فرهیخته باشد که هیچ انسان فرهیخته ای خود را با انسان دیگری مقایسه نمی کند.
رویکرد رجیو امیلیا فلسفه ی آموزشی ای است که بر آموزش دوره ی پیش از دبستان و ابتدایی متمرکز است. آغازگر این رویکرد لوریس مالاگوسی و خانواده های دهکده ای در نزدیکی شهر ردجو امیلیای ایتالیا بودند. والدین کودکان این دهکده پس از ویرانی های جنگ جهانی دوم نیاز به یک رویکرد آموزشی نو و زنده برای کودکان را حس کردند. آن ها دریافتند کودکان در سال های نخستین زندگیشان است که به عنوان یک فرد به این که چه کسی هستند شکل می دهند.
در رویکرد ردجو امیلیا کودک به عنوان دارنده ی حق، سازنده ی دانش، پژوهشگر، موجود اجتماعی شناخته می شود و کنجکاوی و پرسش های کودکان سرآغاز پروژه هایی برای یادگیری هم برای کودک و هم برای آموزگار است. "شنیدن" قلب این رویکرد است که استعاره ای است از دور شدن از قالب های ذهنی از پیش ساخته شده و آماده شدن برای یادگیری. در این رویکرد آموزگار نقش تسهیل کننده و حمایت کننده دارد و هم آموزگار و هم والدین کودک را در یادگیری "همراهی" می کنند و این سبب می شود که همه در فضای یادگیری قرار بگیرند و جامعه ی یادگیرنده به وجود آید.