همایش و نمایشگاه کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه، عصر پنجشنبه دوم دی در خانه هنرمندان ایران به کار خود پایان داد.
همایشی، با حضور کارشناسان، آموزگاران، مروجان و افرادی که سالها از نزدیک با کودکان ویژه سر و کار داشتهاند. آ ن ها توانستند دراین همایش چهار روزه با تجربههای گوناگون از شیوه تهیه کتاب و اسباب بازی برای کودکان نابینا، ناشنوا، دارای معلولیت حرکتی و اختلال ذهنی گرفته تا تجربه هایی از خواندن و انجام فعالیت های هنری مانند موسیقی و نقاشی با این کودکان آشنا شوند و توشه ارزشمندی برای کار آینده خود فراهم سازند.
هدف اما، تنها بیان تجربهها نبود. شاید بتوان گفت که مهمترین هدف این همایش پراکندن امید و آگاهی در میان مردم بود. امید به گسترش تلاشها برای فراهم کردن امکان یک زندگی فرهنگی برابر با کودکان عادی برای کودکانی که از نظر جسمی با دیگران تفاوت دارند. اما، از نظر حقوق باید با دیگران برابر باشند و آگاهی بخشیدن به بزرگ ترهای سالم، درباره تواناییهای بسیار زیاد کودکان دارای نیازهای ویژه. آگاهی از این که این کودکان، ناتوان نیستند، اگرچه در برخورداری از یکی از اندامهای خود محدودیت دارند.
سخنرانیها و بیان ایدهها، تجربهها و پروژهها، از بعداز ظهر دوشنبه ۲۹ آذر آغاز شد و تا عصر پنجشنبه ادامه داشت. محور کلی سخنرانیها، در روز نخست، حق کودکان با نیازهای ویژه برای برخورداری از ادبیات و زندگی فرهنگی و گفت و گو درباره ادبیات مناسب برای کودکان با نیازهای ویژه بود. از معیارهای ارزیابی کتابهای مناسب برای کودکان با نیازهای ویژه و ارائه خدمات کتابخانه عمومی برای کودکان با نیازهای ویژه گرفته، تا بررسی جامعه شناسی و انسان شناسی ادبیات برای این کودکان.
زهرا فرمانی در تعریف ادبیات کودک گفت: "به جرئت می توان گفت کودکی نیست که به طور مستقیم با ادبیات ارتباط برقرار نکرده باشد. طبیعت، با رنگها و آواهای خود, خود داستانی است که در زندگی کودک جاری میشود. علوم مختلف از زیست شناسی و فیزیک گرفته تا دانش اجتماعی و زندگینامه، همه و همه در طول زندگی کودک و در ارتباطش با طبیعت و جامعه، جلوه پیدا میکند. بنابراین، ادبیات جزء جدایی ناپذیر زندگی کودک است. اما، ادبیاتی که از آن به عنوان ادبیات ثبت شده نام میبریم، نخستین بار از طریق لالاییها و بازیها مادر یا پرستار با کودک، به او عرضه میشود."
به باور فرمانی، ادبیات، کودک را توانمند میکند و هر کودک، با نیازهای ویژهاش که بر اساس شخصیت یگانه و شرایط زندگی ویژهاش، به ادبیاتی ویژه خود نیاز دارد. ادبیاتی که بر روح و جان و جسم و تن کودک اثر میگذارد. به گفته فرمانی، مدیر هنرکده بادبادک، ادبیات هنگامی تاثیر گذار است که در نیازها و شرایط ویژه هر کودک پاسخ گو باشد و به رشد او کمک کند. بنابراین، هنگامی که کودکی از نظر تواناییهای بدنی و یا ذهنی، در شرایط ویژهای قرار دارد، میتوانیم بگوییم که به ادبیات ویژه هم نیاز دارد. او کودکانی را که در بلاهای طبیعی یا جنگها آسیب میبینند، کودکانی که در اثر طلاق والدین آسیب روحی و عاطفی میبینند، کودکان محروم از امکانات اجتماعی، کودکان بدسرپرست یا بی سرپرست، کودکانی که مورد خشونتهای جسمی و روانی هستند، کودکانی که در زندان به سر میبرند، هم کودکان با نیازهای ویژه خواند.
تجربههای روز دوم، بیشتر درباره هنر و بازی برای کودکان با نیازهای ویژه بودند. مهدی اسماعیلی، نویسنده کتاب "یک دست، هزار عروسک جادویی"، درباره شیوه ساخت عروسکهای دست و بدن و کاربرد آن برای کودکان ویژه سخن گفت. او این عروسکها را که با دست و بدن ساخته می شوند معجزه نامید و از تجربه های موفقی که از آن ها در اجرای نمایش برای کودکان با نیازهای ویژه مانند کودکان بیمار و بستری در بیمارستان کودکان نابینا و کم توان ذهنی و معلول جسمی و کودکان زلزله زده بم داشته است سخن گفت.
هاتف دوستدار، موسیقی درمانگر، هم پس از معرفی و ارائه تاریخچهای از فعالیتهای انجمن حمایت از کودکان کم توان ذهنی و بدنی گفت تواناییهای کودکان ویژه، برای خانواده آنها، آشکار نیست. او نخستین گام را آشنا کردن خانوادهها با تواناییهای کودکانشان دانست.
او گفت: "تنها کاری که من به عنوان درمانگر می توانم انجام بدهم این است که بچه ها را به خانواده ها بشناسانم , توانمندی بچه ها را تشخیص بدهم , توانمندی بچه ها را به کار بگیرم و از این توانمندی مهارت های مختلف کودک را گسترش دهم تا بتوانند در عرصههای عمومی خود را نشان بدهند."
در این روز، هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده پرآوازه ادبیات کودک و نوجوان ایران، بخش کوتاهی از کتاب شما که غریبه نیستید را برای حاضران خواند و سپس بخش کوتاهی از کتاب گویای مشت بر پوست از این نویسنده پخش شد.
برنامههای روز سوم، با بیان تجربههایی از مرکز فراگیر شماره ۲۰ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران و چند داستان درباره زندگی کودکان با نیازهای ویژه آغاز شد.
یکی از برنامههای جالب این روز، معرفی طرح موزه برای نابینایان بود. موزهای که با دستها می توان آن را دید و به دنیای گذشتگان سفر کرد. طرح موزه نابینایان را لیلا کفاشزاده، کارشناس مرمت اشیای تاریخی مطرح کرد. او گفت: "در کشور ما تا کنون موزه ای برای نابینایان طراحی نشده است که امید واریم با فرصتی که به دست آمده علاقه مندان و دست اندر کاران با اجرایی نمودن این طرح فرصتی را در اختیار افراد نابینای جامعه قرار دهند تا گوشه ای از تمدن باشکوه کشورشان را لمس کنند."
در این طرح، مولاژ اشیا و بناهای تاریخی، به شکل برجسته سازی شده، ساخته میشوند و با دو نوع زیرنویس بریل و درشت نویسی شده، در دسترس نابینایان قرار می گیرد. در این همایش چند نمونه از اشیا و بناهای تاریخی ایران، برای معرفی طرح موزه نابینایان، به نمایش در آمده بود
کفاش زاده اعلام کرد که آمادگی برپایی نمایشگاهای موقت موزه نابینایان را در مراکز مختلف دارد و با توجه به اینکه مولاژهای تهیه شده برای نابینایان به شورای کتاب کودک اهدا شدهاند، نهادهای علاقه مند به برپایی موزه یا نمایشگاه موقت ، می توانند با شورای کتاب کودک تماس بگیرند.
معرفی نشریه پیک توانا هم از دیگر برنامههای روز سوم همایش بود. مرتضی رویتوند از اعضای هیات تحریریه نشریه پیک توانا که خود دارای معلولیت حرکتی است نشریه را برای حاضران معرفی کرد. این نشریه ماهنامه ای فرهنگی اجتماعی با صاحب امتیازی کانون معلولین توانا است و در شهر قزوین منتشر می شود. در این نشریه گزارشهای مختلفی از وضعیت و فعالیتهای معلولین و اخبار مختلف علمی و مسائل اجتماعی معلولین ارائه میشود.
چهارمین روز همایش هم با بیان تجربههای گوناگون همراه بود. نخست، آموزگاران مدرسه مشارکتی موسسه پژوهشی کودکان دنیا، از تجربههای خود در کار با کودکان ویژه و یا کودکان عادی برای آشنایی با کودکان با نیازهای ویژه سخن گفتند. در این مدرسه، که با روش آموزشی باز فعالیت میکند، کودکان عادی با خط بریل و زبان اشاره آشنا میشوند و کودکان دارای نیازهای ویژه، در کنار کودکان عادی درس میخوانند.
به باور آموزگاران این کودکان، بودن در کنار کودکان دیگر و برخورداری از یک زندگی آزاد و با کودکان عادی پشت یک میز نشستن و درس خواندن، تجربه ای است که زندگی کودکان با نیازهای ویژه را میسازد و به آنها کمک می کند تا داشتن زندگی برابر با دیگران را تجربه کنند.
پس از آن، شهناز جمشیدی، تجربه خود که کتابسازی با اعضای دیرآموز انجمن خورشید بود را با حاضران سهیم شد. تجربهای که نشان میداد اگر به کودکان با نیازهای ویژه فرصت پروراندن توانایی هایشان داده شود، با شکوفایی استعدادهای خود، ما را به شگفتی وامیدارند.
در بخش دیگری از برنامههای آخرین روز همایش، ترانه میلادی، عضو انجمن فرهنگی باور، درباره پروژهها و محصولات فرهنگی این انجمن برای آشنا کردن جامعه با انواع معلولیت و شیوه درست برقراری ارتباط با آنها، سخن گفت. او که خود معلولیت حرکتی دارد، از پروژهای با نام "من هم میتوانم " صحبت کرد. پروژه ای با کتابی به همین نام که برای کودکان ۷ تا ۹ ساله تهیه شده و آنها را با انواع معلولیت و نمادها و سمبلهای آنها آشنا میکند. قرار است این پروژه در نخستین گام با همکاری آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی در دبستانهای شهر تهران اجرا شود.
در روزهای مختلف همایش، فیلمهای کوتاهی هم به نمایش درآمد. همایش و نمایشگاه کتابهای برگزیده برای کودکان با نیازهای ویژه آغاز شد، اجرا شد و به پایان رسید، اما، نیاز کودکان ویژه ایران به محصولات فرهنگی و برخورداری از حق زندگی فرهنگی مناسب، برای رسیدن به رشد همه جانبهشان، هم چنان ادامه دارد. نیازی که به آگاهی، تعهد و تلاش پیگیر همگانی نیاز دارد.