یادداشتی به مناسبت روز ملی ادبیات کودک و نوجوان

برای خاکسترنشینان کتاب

چند سالیست که روز هیجدهم تیرماه، یعنی سالروز کوچ «مهدی آذریزدی»، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان خوانده شده است. در طول این سال‌ها بعضاً این پرسش اذهان را گزیده و گاهی در خلوت و زمانی در جلوت بر زبانها نیز جاری شده است که «چه نسبتی می‌توان برقرار کرد میان سالروز مرگ یک نویسنده با روزی که علی القاعده می‌بایست فرخنده‌اش خواند و گرامی‌اش داشت؟»

شاید پاسخ این پرسش در حیات و ممات «مهدی آذریزدی» و سبک و اسلوب خاص او در زندگی نهفته باشد. نویسنده‌ای که همواره چنان قلم زد که بتوان او را مصداق تمام و کمال یک نویسنده بومی و ملی دانست و در طول حیاتش تا زمانی که سایه‌اش را از سر ما برگرفت، چنان قدم برداشت که گویی می‌خواست پس از خود، پاسخ گوی این پرسش باشد.

«مهدی آذریزدی» یکی از پرتیراژترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان بود که از محروم‌ترین طبقات اجتماعی برخاسته بود. او سواد را نه در شکل و شمایل متعارف روزگار که از طریق تلاش و تکاپوی مستمر و بلاوقفه خود و عشق و علاقه بی زوالش به کتاب و خواندن فرا گرفته بود. از اینرو او نه تنها نماینده ادبیات ملی ماست، بلکه خود نیز حاصل آن است. او نه تنها خالق این ادبیات که مخلوق آن نیز هست.

«محمد علی اسلامی ندوشن» در نوشتاری تحت عنوان «در حجله کتاب» او را «جوان لق لقی، لاغر اندام، با قبای بلند و ریش نودمیده و سر نمره دو زده» توصیف می‌کند که در یک کتابفروشی واقع در بازار «میر» یزد کار می‌کند. او در این کتابفروشی، نه تنها کار، که زندگی می‌کند و کتاب می‌خواند. او با همین روال و سلوک مستمر، قریب به پنجاه سال در چاپخانه‌ها و کتابفروشی ها کار کرد و خواند و نوشت. ثمره این تلاش بی وقفه، بیش از بیست عنوان کتاب فاخر در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بود.

مجموعه هفتگانه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» از معروف‌ترین کتاب‌های او بود که در ذهن و خاطره چند نسل از فرزندان این خاک و بوم ماندگار شد. او در این مجموعه به ترتیب قصه‌های کلیله و دمنه، مرزبان نامه، سندباد نامه و قابوس نامه، مثنوی معنوی، قرآن کریم، منطق الطیر و مصیبت نامه و الهی نامه و گلستان سعدی را به شهد خامه پرقوت خویش درآمیخت و در کام کودکان و نوجوانان ریخت.

گذر زمان و خلق آثاری از این دست در طول سالها گرچه «صورت» او را روز به روز تکیده‌تر ساخت اما هرگز منجر به اندک تغییری در «سیرت» بی آلایش و بی ادعای او نشد. چندان که «حسین مسرت» -نویسنده و پژوهشگر-درباره او می‌نویسد:

«آذریزدی از آن مردمی است که خودشان را در کتاب سوزاندند و خاکسترنشین کتاب شدند...مانند ققنوس، آن پرنده عاشق که از آتش و خاکستر خود هماره آفریده می‌شود. آذریزدی هم همواره با کتاب آتش می‌گیرد، خاکستر می‌شود و بار دیگر از خاکستر خویش کتاب می‌آفریند. این همه زندگی آذریزدی است-نه کلامی بیش و نه کلامی کم»

از اینروست که می‌توان سالروز کوچ آذریزدی را، بسان زادروز او فهم کرد و اطلاق روز ملی ادبیات کودک و نوجوان به آنرا بهانه‌ای ساخت برای ارج نهادن به خاکسترنشین‌های کتاب. یعنی آنان که به سحر کلمه و اعجاز ادبیات می‌توانند نقصان و تنگناهای دنیای بیرون را با استغنا و وسعت دنیای درون معاوضه کنند و بدل به آذریزدی شوند. تا مبادا روزی «بچه‌های خوب» از «قصه‌های خوب» محروم بمانند.

نویسنده
یاشار هدایی
Submitted by admin on