جلسومینو صدای عجیب، بسیار بلند و زیبائی دارد که اگر با قدرت آواز بخواند همه چیز را نابود می کند. او در سفرش به کشوری عجیب و غریب می رسد که مردمش آنقدر دروغ گفته اند که یادشان نمی آید که واقعیت چه بوده است. او در آن جا دوستان خوبی پیدا می کند مانند گربه ای به نام سوپینو، نقاشی به نام بانانیتو و .... به کمک آن ها راهی پیدا می کند تا به مردم یادآوری کند واقعیت چه بوده است. در این سفر استعداد خودش را هم کشف می کند.
حتماً شما هم دروغ را یکی از رذیلت های اخلاقی می دانید و دوست ندارید کودکانتان به دروغ گفتن عادت کنند. داستان ها بهترین ابزار برای آموزش کودکان هستند. داستان ها ضمن سرگرم کردن کودکان آن ها را با عواقب رذیلت های اخلاقی آشنا می کنند.
داستان کشور دروغ گوها با ترفندی لطیف و قصه ای فوق العاده تمام این اهداف را برآورده می کند؛ داستانی که از همان فصل های اول مخاطب را با خود همراه می کند و تخیل او را به پرواز در می آورد. تصویرسازی کتاب هم به پیشبرد داستان کمک می کند.
جانی روداری نویسنده ایتالیایی برنده جایزه هانس کریستین اندرسون درباره این کتابش می گوید :«مدت ها بود که می خواستم داستانی درباره راستی و حقیقت بنویسم و حالا خدا را شکر آن را بدون هیچ گونه زحمتی نوشتم. چنین قصه هایی کمک می کنند تا دروغ در میان انسان ها کمتر شود.»
صدای بلند راستگویی
جلسومینو میتوانست شبیه تمام بچههایی باشد که میشناسید، اما هر آدمی با دیگری متفاوت است. تفاوت او هم در صدای بلندش بود، صدای بلندی که میتوانست همچون سوت کارخانه باشد، میتوانست پنجرهها را بشکافد و...، صدایی مثل گردباد. جلسومینو یاد گرفته است آهسته صحبت کند؛ اما اگر گاهی یادش برود، ممکن بود همهی این اتفاقها بیفتد.
جلسومینو با دعوایی که راه میاندازد، مجبور به ترک روستا میشود، با صدایش کاری میکند میوهها از بالای درخت بر زمین بیفتند. همین موضوع سبب میشود عدهای او را فرشته و عدهای دیگر شیطان بدانند. او هم از آنجا میرود؛ اما از سرزمین دروغگوها سر درآورد. ابتدا نمیداند کجاست، کمکم میفهمید. صدایش باعث شد «گربه لنگه» - نقاشیای گچی- بپرد بیرون و راهنمایش باشد. در سرزمین دروغگوها همه چیز طوری دیگر است، در نانوایی، جوهر و لوازمتحریر میفروختند. سگها میو میکنند و گربهها واقواق. جلسومینو سریع ماجرا را میفهمد؛ اما علتش را گربه به او میگوید. دزدی دریایی که در این سرزمین شاه شده است، برای اینکه کسی به یاد نیاورد او از کجا آمده، تمام تعریفها را عوض کرده است.
جانی روداری در این کتاب سرزمینی تخیلی را ترسیم کرده که راست و دروغ جابهجا شدهاند، کسی هم حواسش نیست. در این سرزمین پادشاه به راحتی زبانها را میبرد و روزنامهها مجموعهای از دروغهای ریز و درشت را به مردم تحویل میدهد و همه همینگونه عادت کردهاند. برگرداندن این فضا به حالت عادی روند داستان را پیش میبرد. مجموعهای از شخصیتهای دوستداشتنی در داستان هستند مثل نقاشی که با قلممویش همه چیز را جان دار میکند و پسر کوچک ده سالهای که هر وقت بنشیند پیر میشود. او از دوستداشتنیترین شخصیتهایی است که مخاطب او را تا سالها به یاد میآورد. این کتاب پیشنهادی است برای همهی کودکانی که ممکن است در نکتهای با دیگران متفاوت باشند.