قولولی

در کتابِ «قولولی» مثل هر جای دیگری، آدم‌ها آشغال می‌ریزند و برکه و جنگل را کثیف می‌کنند و این تازه شروع دردسرهای حیوانات و حشرات و همه ساکنان برکه و جنگل است.

داستان «قولولی» از چسبیدن زبان قورباغه‌ای به سق‌اش شروع می‌شود. قورباغه زبانش را پرتاب می‌کند تا مگسی بخورد اما زبانش می‌چسبد به تیوپ چسبی که کنار برکه افتاده. زبانش که از چسب جدا می‌شود، لوله می‌شود در در دهانش. از آن روز نه می‌تواند پشه و مگس بخورد و نه دیگر قور قور کند. ساکنان برکه بهش می‌گویند زبان لوله‌ای. قورباغه بیمار راهی آسایشگاه حیوانات در جنگل می‌شود که شاید کسی درمانی برای زبانش پیدا کند. آن‌جا با فیل و حیوانات و حشرات بیمار دیگری روبه‌رو می‌شود و از آن‌جاست که زبان لوله‌ای که حالا اسمش شده «قولولی» تصمیم می‌گیرد کاری برای این آشغال‌ها بکند و آشغال‌ریزها، آدم‌ها، را ادب بکند! او اول فهرستی از چیزهایی که ساکنان جنگل نباید بخورند تهیه می‌کند و به درخت‌ها می‌چسباند، با همان زبان «ق قی‌اش» مانند: «قوراستیک یعنی پلاستیک، قورقله‌ها یعنی حلقه‌ها، قوراتری یعنی باتری و...» بعد با همهٔ ساکنان جنگل یک نقشه می‌کشند. وقتی آدم‌ها به جنگل می‌آیند و آتش روشن می‌کنند و آشغال می‌ریزند چنان بلایی سرشان می‌آید که دیگر کارشان را تکرار نمی‌کنند. قولولی وقتی جنگل را تمیز می‌کند به برکه باز می‌گردد تا برای مشکل آنجا هم فکری بکند.

کتابِ «قولولی» با این جمله تمام می‌شود: «آیا روزی می‌آید که دیگر هیج کسی جایی آشغال نریزد؟»

درباره کتاب «قولولی»

در سال ۱۳۹۳ کارگروهی در انتشارات فنی ایران به دبیری فریدون عموزاده خلیلی تشکیل شد تا کتاب‌هایی با کیفیت و با دغدغه‌های محیط زیستی و متناسب با فضای بومی ایران، برای کودکان و نوجوانان تولید شود. کتاب «قولولی» یکی از آن‌هاست.

 

تصویرگر
آتنا شمس اسفندآبادی
سال نشر
‏‫۱۳۹۷
نویسنده
عادله خلیفی
نگارنده معرفی کتاب
Submitted by editor3 on