به مناسبت 23 آبان سال روز تولد معصومه سهراب

گروه گزارش کتابک به مناسبت سال روز تولد بانو معصومه سهراب (مافی) آموزشگری برجسته که در تحول نظام آموزشی ایران در یک سده گذشته نقش داشته است، با دختر بزرگشان، خانم سوگند مافی گفت و گویی انجام داده است، تا نقش اثرگذار ایشان برای نسل جوان و به ویژه آموزگاران و مربیان تربیتی بیش از پیش روشن شود.

در ادامه این گفت و گو را می‌خوانید

ویژگی مهم مامان، دیدن، تعیین هدف و برنامه‌ریزی دقیق بود. او همه چیز را می‌دید، از اشیاء اطراف گرفته تا محیط زیست، دانش روز، رویدادها حتی روابط، از آن‌ها گرته برداری می‌کرد، تجزیه و تحلیل می‌کرد و در راه آموزش کودکان از آن‌ها بهره می‌جست. به کودکان دیدن را یاد می‌داد.

وقتی از حیاط مدرسه وارد راهرو می‌شدید، نخستین چیزهایی که توجه کودکان را به خود جلب می‌کرد یک نقشه بسیار بزرگ ایران در طرف چپ و یک آکواریوم بزرگ در سمت راست بود. نقشه ایران کار دو استاد معلم هنر و نقاشی معاصر سیروس مالک و منصور قندریز بود از جنس حصیر معمولی. قندریز و مالک برای هر منطقه روی نقشه، هنرمندانه نمادی فرهنگی انتخاب کرده بودند و روی نقشه گذاشته بودند. نصب این نقشه هدفمند بود. ابتدای ورود، کودک با اهمیت سرزمین مادری آشنا می‌شد و با گوناگونی فرهنگ ایران پیوند می‌یافت.

از طرفی دیگر نقشه، اثر هنری از دو هنرمند جوان معاصر بود که هر دو در مدرسه نقاشی هم درس می‌دادند.

در سمت دیگر، یک آکواریوم بسیار بزرگ، ارتفاعش متناسب با قد کودکان، آکواریوم نماد زندگی و حرکت بود. ماهی‌های رنگارنگ در اندازه‌های مختلف در حرکت، طبیعت، رنگ‌های زیبا، نور، صدف‌ها و گوش‌ماهی‌های بزرگ و کوچک.

دیدن این دو در ابتدای ورود به مدرسه برای کودکان در حین حفظ جنبه آموزشی، جالب هم بود. هر روز کودکان از کنار این دو می‌گذشتند و خواسته یا ناخواسته به آن‌ها نگاه می‌کردند، می‌دیدند.

مامان همیشه فکر می‌کرد، آموزش باید خردمحور شود، پس به کتاب‌های آموزش و پرورش اکتفا نمی‌کرد، همواره سعی می‌کرد فرهنگ و دانش کودکان را، عرضی و نه طولی، گسترش دهند در نتیجه در برنامه درسی مدرسه هر درسی چندین جنبه را با هم در برگرفت. خودش برنامه ریاضی مدرسه را سرپرستی می‌کرد، شاید باور نکنید چند صورت مسئله ریاضی درباره آکواریوم و آن نقشه حصیری نوشته بود. به این ترتیب کودکان در حل مسئله‌های ریاضی فقط چهار عمل اصلی را انجام نمی‌دادند، با محیط اطرافشان هم درگیر می‌شدند، می‌دیدند.

برای طرح صورت مسئله‌های ریاضی کلاس‌های بالاتر، از مطالب نشریه یونسکو استفاده می‌کرد. مقالات علمی و فرهنگی روز در این نشریه زیاد بود. تلفیق هنر و آموزش. در هر درسی، هنر سهمی داشت. برای درس‌های تاریخ، جغرافی، علوم و... کودکان انواع و اقسام کاردستی و ماکت را درست می‌کردند و حتماً این ماکت‌ها و و کاردستی‌ها در نمایشگاه‌های مختلفی که در مدرسه برگزار می‌شد، به نمایش در می‌آمد. نمایش سهم بزرگی در آموزش خودمحور در مدرسه مهران داشت. البته نه هر نمایشی و نه تحت هر شرایطی.

با اجرای نمایشنامه‌های هدفمند، طی ماه‌ها برنامه‌ریزی، تمرین و بالاخره اجرای نمایش‌ها، کودکان مهارت‌های مختلف یاد می‌گرفتند. برنامه‌ریزی کار دسته‌جمعی با هدف رشد اجتماعی، شخصیت دادن به کودک و بالاخره آشنایی با ادبیات کلاسیک جهان و دیدن. در نهایت می‌توانم به کار برجسته او در مورد آشنایی کودکان با کتاب و کتابخوانی اشاره کنم. او همیشه می‌گفت که مدرسه باید کتابخانه محور باشد نه کتاب درسی محور. عقیده داشت کتاب درسی برای ارزش اندوزی و خردورزی کودکان کافی نیست. می‌گفت کتابخوانی باید از دامان مادر آغاز شود.

آن‌قدر به ادبیات کودکان در آموزش اعتقاد داشت که در شورای کتاب کودک اداره بخش دست‌نوشته‌ها را به عهده گرفت. خانم انصاری در جایی گفته‌اند: «او حامی استعدادهای نو در زمینه ادبیات کودکان بود. به محض آن‌که انتقادی از یک نویسنده می‌شد، درست به کار می‌شد و خود سراغ نویسنده می‌رفت و با نویسنده جوان کار می‌کرد.»

خانم انصاری اضافه می‌کند: «من می‌توانم گواهی بدهم که ایشان در سرنوشت خیلی از کسانی که بعداً تبدیل به چهره‌های درخشان ادبیات کودکان شدند، نقش موثری داشتند.»

نویسنده
گروه گزارش کتابک
Submitted by admin on