هردو قصه ی کتاب یک مضمون دارند: زیاده خواهی. یکی درباره ی زیاده خواهی در قدرت است و یکی درباره ی زیاده خواهی شخصی و کودکانه .
در اولی، شاه لاک پشت ها، که می بیند، حوزه ی قدرتش بسیار کوچک است، به فکر گسترش آن می افتد، اما برای گسترش کشورش باید پا روی گرده ی دیگر لاک پشت ها بگذارد. او خیال می کند باید شاه همه ی چیزهایی بشود که می بیند وبرای این کار باید تختش را بالاتر ببرد؛ چگونه باید تختش را بالا ببرد؟ او این راه را انتخاب می کند: تختش را روی لاک لاک پشتی می گذارد و بالاتر می رود. اما قدرت او سیری ناپذیر است و می خواهد بالاتر برود و جاهای بیش تری ببیند و سرزمینش را با نگاهش گسترش بدهد. او هی مجبور می شود لاک پشت های بیشتری را روی هم کپه کند تا تختش بالاتر برود اما فکر نمی کند که لاک پشت های زیرین چه می کشند. به اعتراض آن ها گوش نمی دهد تا اتفاقی می افتاد...
در قصه ی دیگر، پرنده ای یک دم دارد و پرنده ای را می بیند که دو دم دارد. او هم دلش دو دم می خواهد؛ پس به کمک عمویش، که دکتر است، قرصی پیدا می کند که دم را اضافه می کند.
او وقتی به درخت آن قرص می رسد، به یک دم اضافه بسنده نمی کند و دلش می خواهد دم های بیش تری داشته باشد؛ تا جایی که نمی تواند از جا برخیزد.
هر دو قصه ظرفیت تبدیل شدن به قصه هایی با کارکردهای دیگر را هم دارند؛ هم از آن که درباره ی قدرت است می توان در حوزه ی زندگی روزمره کودکان بهره گرفت وهم از این که درباره ی زیاده خواهی کودکانه ی یک پرنده ی کوچک است می توان به عنوان تمثیلی در رده زیاده خواهی در قدرت استفاده کرد.
با این همه، هر دو قصه به شکلی جذاب نوشته شده وبا تصویرهایی خیال انگیز، همراه شده اند. ترجمه ی خوب و به قاعده ی آن نیز به ارزش کتاب افزوده است.
این کتاب را می توان برای کودکان پیش دبستانی هم خواند.