اهمیت سرعت خواندن متن در کودکان

«تیموتی شاناهان»[1] کارشناس آموزش، بهترین روش‌های آموزش خواندن و نوشتن را (در وبلاگش) به اشتراک می‌گذارد. دکتر شاناهان، استاد شناخته‌شده‌ی آموزش شهری و پژوهشگر موضوعات در پیوند با خواندن است، و تجربه‌های گسترده‌ای با کودکان در مدارس درون‌شهری و کودکان با نیازهای ویژه دارد. همه‌ی پُست‌ها آمده در این نوشته، با اجازه‌ی وبلاگ «آموزش با شاناهان»[2] بازنشر داده شده‌ است.

سرعت خواندن چه ‌اندازه اهمیت دارد؟

پرسش آموزگار:

سرعت خواندن چه میزان اهمیت دارد و اگر مهم است، بهترین راه پرورش آن در فراگیران چیست؟ شنیده‌ام پایین‌ترین سرعت مناسب برای درک مطلب صد واژه در دقیقه است، آیا این گفته حقیقت دارد؟ به باور من سرعت مناسب، دویست واژه در دقیقه است.

پاسخ شاناهان کارشناس آموزش

من در هیچ‌یک از پژوهش‌هایی که به آن‌ها می‌توانم اشاره کنم، چیزی درباره‌ی پایین‌ترین سرعت خواندن یا گوش دادن برای درک مطلب، نمی‌توانم پیدا کنم. مطمئنم که برای خواندن، پایین‌ترین سرعت باید وجود داشته باشد، اما بی‌گمان این سرعت از صد واژه در دقیقه بسیار کم‌تر است. البته بخشی از مشکل این است که همه‌ی علاقه‌مندان به مطالعه، می‌خواهند سرعت خواندن را به‌جای کم‌تر کردن، بیش‌تر کنند. از این رو به پایین‌ترین سرعت مناسب توجه چندانی نشده است. (پژوهش‌های بسیاری هست که در آن‌ها پژوهشگران به‌طور ساختگی کارها را سرعت می‌بخشند، اما هیچ‌یک از آن‌ها را نیافتم که آگاهانه در راستای کاهش سرعت مطالعه بکوشند(. من نقل ‌قولِ آزاردهنده‌ای را در گزارش مؤثر «مردم کتاب‌خوان»[3] پیدا کردم: «سرعت مناسب برای خوانندگان ضعیف‌تر، پنجاه تا هفتاد واژه در دقیقه است. به گفته‌ی گروهی از پژوهشگران، این سرعت به اندازه‌ای کُند است که حتی درک مطالب ساده را نیز با مشکل روبه‌رو می‌کند و بی‌گمان گنجایش خالیِ بسیاری برای توانایی‌ درک مطالب تازه نمی‌تواند باقی بگذارد».

به‌کارگیری گزاره «به گفته‌ی گروهی از پژوهشگران»، نشان می‌دهد نویسندگان این کتاب از مورد اعتماد بودن آن کاملاً مطمئن نبوده‌اند و نقل قولی که در پانوشت ارائه داده‌اند (که به گزارشی کاملاً متفاوت ارجاع داده) نادرست بوده است. از این رو، با این که قانون پنجاه تا هفتاد کلمه در دقیقه عالی به‌نظر می‌رسد، باید جست‌وجو کرد که بر چه پایه‌ای مطرح شده است؟

«ران کاروِر»[4] پژوهش‌های جالبی را در زمینه‌ی درک شنیداری بزرگ‌سالان انجام داد و دریافت که سرعت شنیدن هفتادوپنج واژه در دقیقه، در شرایط گوناگونی که او بررسی کرده است، امکان درک بالایی را فراهم می‌کند و افزایش این سرعت تا صدوپنجاه یا دویست‌وبیست‌وپنج واژه در دقیقه مشکل‌ساز نیست (اما فعالیت‌های درک مطلب گوناگون، در سرعت‌های متفاوتی می‌توانند انجام شوند). شاید کاهش این سرعت به یک سوم، به خراب شدن اوضاع بیانجامد اما او این موضوع را بررسی نکرد.

این که دانش‌آموزان متوسط پایه‌ی سوم دبستان، داستانی ناآشنا را با سرعت نزدیک به صد واژه در دقیقه می‌توانند بلندخوانی کنند، این ایده را به من داد که احتمال یافتن خوانندگانی با سرعت پنجاه واژه در دقیقه (به‌جز افراد کم‌تجربه‌تر)، بسیار اندک است. گرایش ما، به‌سوی بلندخوانی با سرعت پایین‌تر است.

این که چرا سرعت خواندن برای درک مطلب، بسیار کُند باید باشد، دلایل نظری دارد.

همچنان که سال‌ها پیش «گیبسون»[5] و «لِوین»[6] (1975 م.) توضیح داده‌اند: «برای خواندن، سرعت حداقل وجود دارد که خواندن با سرعتی کم‌تر از آن، پیوند ساختار نحوی و معنادار درون جمله یا واحدهای بزرگ‌تر گفتمان را برهم می‌زند. خواندن یک واژه در مدتی مشخص، با فاصله میان آن، دریافت اطلاعات از میان واژه‌ها را کمابیش ناشدنی می‌کند.» (صفحه 539)

اساساً حافظه‌ی کوتاه‌مدت گنجایش محدودی دارد، از این رو با کاهش سرعت خواندن، این گنجایش نیز کاهش می‌یابد. نگه داشتن واژه‌ها و عبارت‌ها تا رسیدن اطلاعات بعدی برای پیوند با اطلاعات پیشین، برای خوانندگان مشکل‌ساز می‌شود. کُند پیش رفتن موجب توقف درک معنا می‌شود و شاید بیش از اندازه کُند خواندن، حفظ علاقه و تمرکز را دشوار کند و موجب شود خوانندگان از نظر روحی و حتی جسمی از متن دور شوند. (در حقیقت، برخی خوانندگان که به ظاهر کُندخوان هستند، ناگزیر آهسته نمی‌خوانند، اما تمرکزشان آن‌قدر اندک است که موجب می‌شود بارها ذهن‌شان از متن و خواندنِ آن، گمراه شود.)

مطمئن نیستم که سرعت خواندن شصت واژه در دقیقه برای نشان دادن مشکل به اندازه‌ی کافی کُند است یا خیر، زیرا این سرعت، نیاز به کسی دارد که هر واژه را در یک ثانیه بخواند و همچنان برای مکث نیز وقت داشته باشد. شاید سی واژه در دقیقه بیش‌تر آسیب کُندخوانی را بتواند نشان دهد.

اما موضوع دیگری نیز هست که به توجه نیاز دارد.

هنگامی که در دوران دبیرستان بودم، دوره‌های تندخوانی «اِولین وود»[7] مطرح شده بودند. فرضیه این بود که اگر تندتر بخوانید، درک مطلب شما نیز افزایش می‌یابد. می‌گفتند رئیس جمهور «کِنِدی»[8] چنین دوره‌ای را گذرانده است و آن روزها مردم دوست داشتند مانند رئیس جمهور باشند. من در دوره‌ی اِولین وود نام‌نویسی کردم، و باید بگویم بیش‌تر از آن که تندخوانی را بیاموزم، «مرور متن» را آموختم (به بیان دیگر، می‌آموزید به‌جای خواندن واژه‌ها، آن‌ها را مرور کنید تا برخی مفاهیمی را که متن درباره‌ی آن‌ها است بفهمید). این که بعدها پژوهش‌ها نشان دادند تندخوانی به کاهش درک مطلب می‌انجامد نه افزایش آن، برایم شگفت‌آور نبود.

افزایش سرعت خواندن شدنی بود، اما درک مطلب به‌همان اندازه، کاهش می‌یافت.

این روزها، در مدرسه‌هایی که بازدید می‌کنم، افزایش سرعت روان‌خوانی، موضوع مورد بحث است. آموزگاران، برای تشویق دانش‌آموزان به تندخوانی، از آن‌ها می‌خواهند در آزمون‌های «دیبِلز»[9] و «اِیمزوِب»[10] نمره‌های بهتری بگیرند.

با این همه، گفتم که دلیل دیگری برای کُند خواندن هست. بسیاری از خوانندگان برای آسان‌تر خواندن واژه‌ها کوشش می‌کنند و به این سبب درک شناختی آن‌ها، بیش‌تر برای رمزگشایی متن به‌کار می‌رود تا درک مفهوم آن. ریشه‌ی این مشکل، همین توجه به بخش‌های مختلف است، نه آهسته خواندن متن.

از این رو، نتیجه‌گیری‌ا‌م از همه‌ی این‌ها این است که سرعت خواندن، موضوعی نیست که بیش‌ از اندازه به آن پرداخته شود و کُند خواندن متن نیز یک مشکل نیست. با این همه، یک نشانه می‌تواند باشد و به نظر می‌رسد بیش‌تر در کاهش درک مطلب، مؤثر باشد.

کُندخوانی یک نشانه است، نه یک بیماری.

به‌جای کوشش برای آموزش تندخوانی به کودکان، اطمینان از توانایی آن‌ها در رمزگشایی آسان و همیشگی متن و حفظ تمرکزشان هنگام خواندن، ضروری است.

در حقیقت، ایده‌ی آموزش روان‌خوانی، برای کمک به خوانندگان کوچک بود تا با خواندن شفاهی متن، مهارت‌های آوایی‌شان را پیوسته و با سرعت بیش‌تری به‌کار گیرند. کودکان در بسیاری از تمرین‌های آواشناسی، مفاهیم واژه‌های بسیاری را تک‌به‌تک می‌توانند درک کنند، اما هنگام تلاش برای درک واژه‌ها یکی پس از دیگری، در حالی که به پیام آن‌ها فکر می‌کنند، محدودیت‌های‌شان آشکار می‌شود. چنین تمرین‌هایی برای آموزش کاربرد آواها بودند، نه جانشینی برای آواشناسی این کودکان که در خواندن تسلط کم‌تری دارند، در درک مطلب ضعیف‌اند و نیاز به آموزش مستقیم این مهارت‌ها دارند.

فکر می‌کنم متوجه شدید که برای دانش‌آموزانی که توانایی درک مطلب با سرعت مناسبی را دارند، اما در خواندن و درک مطلب کُند هستند، راهکارهای گوناگونی هست که به آن‌ها می‌توانند کمک کنند تمرکزشان را روی متن حفظ کنند تا متن را سریع‌تر بتوانند پردازش کنند. هنگامی که حواسم پرت می‌شود، کاری که انجام می‌دهم این است که می‌کوشم هر بند نوشته را پیش از طولانی شدن، در یک یا دو جمله خلاصه کنم.

سرعت متوسط خواندن، زیاد اندازه‌گیری نشده است. شاید بهترین ارزیابی، پژوهش «تیلور»[11] (1965م) باشد. او میانگین خواندن بی‌صدا همراه با درک مطلب را چنین ارائه داد. گمان نمی‌کنم این اندازه‌ها تا اکنون تغییر بسیاری کرده باشند. از این رو این اندازه‌ها معیار خوبی از سطح دانش‌آموزان متوسط به شما می‌دهد:

دانشگاه: میانگین 280 واژه در دقیقه؛
پایه‌ دوازدهم: 250 واژه؛
پایه‌ یازدهم: 237 واژه؛
پایه‌ دهم: 224 واژه؛
پایه‌ نهم: ؛214 واژه؛
پایه‌ هشتم: ؛204 واژه؛
پایه‌ هفتم: 195 واژه؛
پایه‌ ششم: 185 واژه؛
پایه‌ پنجم: 173 واژه؛
پایه‌ چهارم: 158 واژه؛
پایه‌ سوم: 138 واژه؛
پایه‌ دوم: 115 واژه.

با این همه، سرعت خواندن بسیار متفاوت است. این اندازه‌ها اختلاف معیار فراوانی دارند. (به‌تازگی پژوهشی نشان داد که میانگین سرعت دانش‌آموزان پایه چهارم 153 واژه در دقیقه بوده است که به عدد گفته شده در بالا نزدیک است. اما انحراف معیار، 69 واژه بود. این به معنای آن است که 35 درصد از دانش‌آموزان (با عملکرد ضعیف‌تر) توانایی خواندن تنها 110 واژه در دقیقه را داشتند که بسیار کم‌تر از میانگین است).

همچنین سرعت خواندن وابسته به محتوا و هدف، متفاوت خواهد بود. برای نمونه، متن‌های دشوارتر برای درک بیش‌تر، نیاز به کاهش سرعت خواندن دارند؛ در حالی که متن‌های آسان‌تر که نیاز به دقت کم‌تری دارند، امکان مرور سریع‌تر را فراهم می‌کنند.

جای شگفتی نیست که سرعت خواندن ریاضی‌دانان و دانشمندان از کسانی که تنها برای سرگرمی رمان می‌خوانند کم‌تر است.

سخن پایانی این است که تمرین‌های خوب برای خواندن، سرعت را به‌تنهایی هدف قرار نمی‌دهند، همچنان که پزشکان برای درمان گلودرد، افزایش دمای بدن را هدف قرار نمی‌دهند. آن‌ها درمی‌یابند افزایش دما به سبب عفونت است و به‌جای کوشش برای پایین آوردن درجه‌ی حرارت بدن، به‌طور مستقیم به درمان عفونت می‌پردازند. (که پایین آوردن دما به‌‌آسانی با کیسه‌های یخ و چیزهایی مانند آن انجام می‌شود).

اگر می‌خواهید کودکان سریع‌تر بخوانند، بکوشید توانایی درک مطلب و دایره‌ی واژگان‌ آنان را افزایش دهید و با متن‌های پرچالش، مهارت‌های درک مطلب را به آنان بیاموزید.


[1] .Timothy Shanahan

[2] .Shanahan on Literacy

[3] .Becoming a Nation of Readers

[4] Ron Corver

[5] Gibson

[6] Levin

Evelyn Wood[7]، آموزگار و بازرگان آمریکایی که به سبب تندخوانی محبوبیت یافته بود.

[8] Kennedy

DIBELS[9]  مجموعه‌ای از آزمون‌های کوتاه برای ارزیابی مهارت‌هایی مانند دانش آوایی، اصول الفبایی، دقت، تسلط و درک مطلب.

AIMSWEB[10] آزمونی که بر خواندن، درک مطلب و مهارت‌های ریاضی دانش‌آموزان نظارت دارد و آن‌ها را ارزیابی می‌کند.

[11] Taylor

برگردان:
فرناز خاندانی
Submitted by admin on