در ساکتی بلند سوگوارترين لبها را به آفتابی تازه میخواهم هنگام، که ساعت دریا میغلتد مروارید صداها را با نگاهی از سفال مانداب را به صدای غوکها میسپارم و خواب جلبکها در پرتو ستاره میآشوبد.