کتاب تصویری «تو مامانیترین هستی!» مجموعهای از اشعار «هانس و مونیک هاگن» با تصویرگری هنرمند نامآشنا «ماریت تورنکویست» است. اشعار شیرین و کودکانهی این کتاب از زبان دخترکی خردسال بیان میشود و مخاطب را به گونهای بیواسطه و ملموس به دنیای تخیلات، و تجربههای کودکانه میبرد.
این فعالیتها برگرفته از ایدههای هانس و مونیک هاگن پدیدآوردندگان کتاب هستند.
1- واژههای جدید بسازید.
ابتدا این شعر از کتاب «تو مامانیترین هستی!» را برای کودکان بخوانید:
مامانیترین
به دنبال واژهای میگردم
واژهای نرم و نازک
واژهای که تاکنون به گوش کسی نرسیده
به دنبال واژهای هستم
تا بتوانم بگویم
که تو مامانیترین هستی
دوست داشتنیترین!
به همراه کودکان واژههای بامزه و دلچسب جدیدی بسازید که بیانگر چیز یا کسی باشند که خیلی خیلی دوستش دارید، واژههایی که در هیچ واژهنامهای پیدا نشود!
واژههای «عزیز دل» و «عسلام» را همه شنیدهاند. نه، منظورمان این واژهها نیست! بیایید واژههایی جدید بسازیم. واژههای «قلبقلبیترین» یا «شیریندلامترین» «بوسبوسیترین»، «قلبونک من» و... چطور است؟ این واژهها درست متضاد بد و بیراه گفتن هستند!
با کمک هم واژههایی مانند اینها بسازید و هر کدام از آنها را روی تکههای کاغذ بنویسید و سپس روی یک تکه مقوای بزرگ بچسبانید و پوستر زیبایی از واژههای دوستداشتنی جدید درست کنید. میتوانید شعری هم با این واژهها بسازید و به پوستر اضافه کنید. میتوانید با کمک هم پوستر را رنگآمیزی و تزیین کنید.
کودکانی که بتوانند با این کلمات شعری بسازند، شاعرانی واقعی خواهند بود. چرا که شعر سرودن چیزی نیست جز جستوجوی واژهها زیبای جدید و بیان افکار و احساساتمان با این واژهها.
2- دوستداشتنیهای گمشده!
در یکی از شعرهای کتاب این گونه آمده:
اگه ببندم پلکهام
گمکردههام
باز میآد جلوی چشمام
همهچی دوباره دیده میشه
نور به دلام تابیده میشه
از کودکان بخواهید چشمهایشان را ببندند و درباره چیزهایی که دوست دارند داشته باشند، یا چیزهایی که گم کردهاند و دوست دارند برشان گردانند تخیل کنند. سپس تصورات خود را نقاشی کنند.
در پایان میتوانید این شعر از کتاب «تو مامانیترین هستی!» را برای کودکان بخوانید:
خوابهای من
میرسد شبی تازه از راه
بسترم گرمه، چشمانام بر ماه
خواب میبینم که آزادم
رها و خوش، چون بادم
همه چی دارم
از فیل تا عروسک
شیرین با مربای توتک
تو دنیا، تنها این رو نمیخوام
که پیالهای دست بگیرم
توی آن ناله کنم
غم بخورم و گریه کنم
3- بازی با سایهها
این بازی در یک روز آفتابی و در حیاط قابل اجراست. از کودکان بخواهید با یک تکه گچ، خطی دور سایه یکدیگر روز زمین رسم کنند. از کودکان بخواهید ژستهای شاد، متحرک، متنوعی به خود بگیرند. با این کار پس از رسم کردن سایهها روی زمین، فضایی پر از شکلهای جالب خواهید داشت که گویی در حال رقصیدن هستند. میتوانید داخل این شکلها را با رنگ، گچهای رنگی، برگ، سنگ یا شنهای رنگی و... پر و تزیین کنید.
هنگام رسم سایهها و تزیین آنها یک آهنگ انرژی بخش یا خیالانگیز پخش کنید.
اگر این فعالیت را صبح زود یا هنگام غروب انجام دهید، سایههای کشیدهتری خواهید داشت و حال و هوای متفاوتی ایجاد میشود.
پس از پایان فعالیت، شعر زیر از کتاب «تو مامانیترین هستی!» را برای کودکان بخوانید:
خورشید بیا
خورشید
بیا دل بده دیگه
آفتاب رو بتابون
تا ابرها برن از آسمون
خورشید بتاب
دل ابرها رو بکن سوراخ
تا آسمون بگه آخ آخ
خورسید بتاب به چهرهام
تا چشمام بره هر دو رو هم
من بگم آخجون! شاد و بیغم
خورشید
بیا دل بده دیگه
آفتاب رو بتابون
تا کنار سایهام
بمونم وسط میدون
سپس میتوانید از کودکان بخواهید احساسشان را دربارهی تجربهی امروز و این اثر هنری که با هم و با استفاده از نور آفتاب خلق کردهاند بیان کنند یا بنویسند. کودکان را تشویق کنید که از کلمات خیالانگیز استفاده کنند و عواطف خود از این خاطره را روی کاغذ بیاورند. بچههای کوچکتر میتوانند احساسات یا شعرهایشان را بگویند و شما برایشان یادداشت کنید.