گزارشی از اجرای برنامهی «با من بخوان» و تاثیرات آن بر کودکان مناطق زلزلهزده
شامگاه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ خبر زلزله در استان کرمانشاه دلهای بسیاری را لرزاند و آرامش را از وجودشان ربود. مخابرهی اخبار و تصاویر دردناکِ ویرانی و آسیب و مرگ همهی ما را به تکاپو میاندازد. میدانیم باید کاری کنیم و هرطور که میتوانیم دست یاری به سوی انسانهای آسیبدیده و در بحران دراز کنیم تا شاید اندکی از بارِ سنگینی که بر دوش دارند بکاهیم.
انسانها، کودک باشند یا بزرگسال، در شرایط بحرانی با گرفتاریهای گوناگونی روبهرو هستند و نیازهای متفاوتی دارند. بعضی از این نیازها را نگفته میدانیم. میدانیم کسی نباید زیر آوار بماند. از نیاز به آب، خوراک و وسائل گرمایشی نیز بهدرستی آگاهیم. اما گاهی از کنار آسیبهای روانیِ چنین تجربهی ویرانگری ساده میگذریم و چشممان را بر نیازهای عاطفی افراد، به ويژه کودکان، میبندیم. کودکانی که در کمتر یک دقیقه جهانشان زیر و رو شده است و ترس و تنهایی در زندگیشان جولان میدهد.
«با من بخوان» از صبح روز شنبه ۲۷ آبانماه ۱۳۹۶ در کنار کودکان زلزلهزده در مناطق آسیبدیدهی کرمانشاه بود. در گام نخست ترویجگران با کولهها و کیفهای کتاب، و مهر بیدریغ، به مناطق زلزلهزده شتافتند تا با خواندن کتاب و گفتوگو از وحشت و درد این کودکان بکاهند و مجالی کوتاه برای آرامش فراهم کنند. گام بعدی بیشک برای تسکین آرامش موثرتر بود. در میان انبوه ویرانی و چادر، یک کتابخانه – کانکس سربرآورد و نوید گذار از آن دوران دشوار را به کودکان سر پل ذهاب داد. کتابخانهای که به یاری «انجمن حمایتی آموزشی کودکان محمودآباد (شکوفان)» شهر ری و دیگر نیکوکاران، و همچنین همکاری انتشارات هوپا، انتشارات فنی ایران، انتشارات دیبایه و انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان برپا شد تا برای ساعاتی کودکان را به دنیای زیبای ادبیات و داستانها ببرد.
خانههای فروریخته به یکباره سرپا نخواهند شد. دردهای کودکانِ در بحران نیز به سادگی التیام پیدا نمیکند. مسیر رسیدن به بهبود و بهروزی نه کوتاه است و نه هموار. «با من بخوان» این راه را آهسته و پیوسته پیموده است. تا آبان ۱۴۰۰، ۱۱ کتابخانهی آموزشی و محلی در شهرها و روستاهای استان کرمانشاه برپا شدهاند. هیچ راه دشواری را نمیتوان به تنهایی پشت سر گذاشت؛ با من بخوان در این مسیر از همکاری و پشتیبانی نهادهایی چون بنیاد یارا، موسسه دانایار، و انجمن یاران دانش و مهر و نیکوکاران دیگر بهرهمند بوده است. در سال گذشته، 4 کتابخانهی محلی در شهرهای ریجاب، ثلاث باباجانی، جوانرود و روستای زلان تحت پوشش «انجمن یاران دانش و مهر» بودهاند.
بیشک هنوز خاطرهی آن شب سراسر وحشت در ذهن کودکان این منطقه، و خسرانها و کمبودهای بسیار، در زندگی هر روزهی آنان جا خوش کرده است. اما خاطرههای شیرین و رنگارنگ تازهای ساخته شدهاند. خاطرههایی سرشار از کتاب و خواندن، بازی و گفتوگو و مهر و احترام. خاطرههایی که روشنایی و رنگشان بر سایهها و تیرگیها فایق خواهد آمد.
زمانی که اندیشه و رویای زیستن در جهانی بهتر داری، مقصدها رسیدنی نیستند. هرچه پیش میروی دورتر، بزرگتر و زیباتر میشوند. هنوز در میانهی راه هستیم. با این امید که کتابخانهها و کتابها پلهای کوچکی باشند تا کودکان به فرداهایی روشنتر برسانند، راه را ادامه میدهیم.
چنانچه دوست دارید از مسیری که «با من بخوان» تا امروز در استان کرمانشاه پیموده است آگاه شوید، گزارش پیوست را بخوانید.