بلارت پسری که حال نداشت قهرمان باشد

عنوان لاتین
Blart: The Boy Who Didn't Want to Save the World

رمان «بلارت پسری که حال نداشت قهرمان باشد» داستانی جذاب و خواندنی با رخدادهایی عجیب و تازه و خنده‌دار است. دومینیک بارکر در سال 1966 در انگستان به دنيا آمد. سه مجموعه‌ی معروف او با نام‌های «بلارت»،‌ «ميكی شارپ» و «راهنمای خُل ‌بازی ‌های مكس و مالی» هستند. رمان «بلارت پسری که حال نداشت قهرمان باشد» را نخستین‌بار انتشارات بلومزبری در سال 2006 در بریتانیا منتشر کرد. این رمان در سال 2007، برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال کودک استاکتون شد.

داستان کتاب درباره‌ی بلارت، نوجوان چهارده‌ساله‌ای، است که با پدربزرگ خود در یک روستا زندگی می‌کند. او به هیچ‌چیز غیر از گاوهایش اهمیت نمی‌دهد. پدربزرگ چون دوست ندارد با دیگران معاشرت کند، در همه جا شایعه کرده است که بلارت به بیماری مسری و ناشناخته‌ای مبتلاست. به همین دلیل، هیچ‌کس با بلارت دوست نمی‌شود و در مدرسه نیز همه از او دوری می‌کنند. بلارت زندگی بی‌سروصدای خود را می‌گذراند تا اینکه فردی به نام کاپابلانکا به دیدنش می‌آید. کاپابلانکا بزرگ‌ترین جادوگر زنده‌ی سراسر جهان است و خطرهای بسیار و سرزمین‌ها و دریاهای عجیب‌و‌غریبی را پشت سر گذاشته تا بلارت را بیابد. او برای نجات یافتن از شر موجودات شرور قصد دارد بلارت را با خود همراه کند. سرانجام با نیروی جادویی بلارت را با خود به سرزمین‌های ناشناخته می‌برد و با آموزش جادو به بلارت، او را با ماجراهای عجیبی روبه‌رو می‌کند. بلارت با جنگجو، شاهزاده‌خانم و کوتوله آشنا می‌شود. او پسری است که برای قهرمان شدن آموزش ندیده و هرگز داستان‌های افسانه‌ای نخوانده است. او نه از زنان و مردانی که برای نجات دیگران خطر کرده‌اند چیزی می‌داند و نه اصلاً اهل درگیر شدن با مشکلات است. فکر می‌کنید پسری با این ویژگی‌ها تنها کسی باشد که بتواند یک موجود اهریمنی را شکست دهد؟

شخصیت‌های این رمان همه جالب و سرگرم‌کننده و بامزه هستند. بلارت پسری 14ساله و بی‌سواد است. اما قدرتمندترین جادوگر جهان، کاپابلانکا، به بلارت می‌گوید او تنها پسری است که می‌تواند جهان را از آمدن موجودی شیطانی به نام زولتاب نجات دهد! شخصیت بعدی رمان کاپابلانکاست؛ جادوگری قدرتمند که بلارت را پیدا می‌کند و با زور به جست‌وجوی زولتاب می‌برد. کاپابلانکا وقتی از جادو استفاده می‌کند، چشمانش به رنگ آبی کریستالی می‌درخشد. او در مقابل بلارت صبور نیست و بلارت را مجبور می‌کند، از مکان امن خود بیرون بیاید و او را در مسیر درست زندگی‌اش قرار می‌دهد. شخصیت بعدی داستان بیوولف است. بیوولف، بلارت و کاپابلانکا را در مسیرشان همراهی می‌کند. او شمشیری بزرگ در دست دارد و مدام به بلارت می‌گوید که او را به دو نیم می‌کند. او بسیار بداخلاق است. با وجود این، جنگجویی بزرگ است و به بلارت برای رسیدن به هدفش کمک می‌کند. شخصیت بعدی شاهزاده‌خانم لوئیس است. لوئیس شاهزاده‌خانم پر‌سر‌و‌صدا و نفرت‌انگیز ایلیریاست که با خشونت با بلارت رفتار می‌کند. او موهای قرمز آتشین با خوی تهاجمی دارد. یکی از کارهایی که انجام دادن‌شان را دوست دارد، کوبیدن درها به هم است؛ همچنین هرگز دوست نداشته که ازدواج کند. تنها دوستان او اژدهایان ایلیریا هستند که متأسفانه بیوولف یکی از آن‌ها را می‌کشد. شاهزاده‌خانم هم برای دیدن دنیا به جمع گروه بلارت می‌پیوندد. تنگستن شخصیت دیگر داستان است. تنگستن یک کوتوله‌ی جنگجو است که به بلارت می‌پیوندد. جنگجوی شجاعی که یک پتک در دست دارد و تنها آرزویش تبدیل کردن آهن به باارزش‌ترین فلز است.

زولتاب یکی از هفت ارباب زمین است، او به اربابان دیگر، خیانت می‌کند تا دنیا را تصاحب کند. در پایان نیز پس از شکست نهایی، در تونل بزرگ ناامیدی حبس می‌شود، اما پیروان زولتاب برای آزادی ارباب شرور خود نقشه می‌کشند. آن‌ها قصد دارند که با ازدواج زولتاب با شاهزاده لوئیس، نسل زولتاب را گسترش دهند. قحطی، بیماری، آفت و مرگ چهار جنگجو و چهار سوار زولتاب هستند. آن‌ها تأثیرات منفی خود را در سرتاسر زمین پخش می‌کنند. همه‌ی آن‌ها از سلاح‌هایی استفاده می‌کنند که بسیار وحشتناک هستند. قحطی بلندقد و لاغراندام است و فقط پوستی روی استخوان‌هایش کشیده شده است. صورت بیماری با زخم‌ها و جوش‌های چرکی زرد‌رنگ پوشیده شده است. نوعی ماده‌ی سیاه‌رنگ به نام صفرای سیاه هم همیشه از بینی او جاری است. او همیشه با خود گرز حمل می‌کند. آفت با انبوهی از زنبورها و پشه‌ها احاطه شده است که هرکدام نیش‌های سمی مخصوص به خود را دارند. و مرگ، که قدرتمندترین و کشنده‌ترین موجود است، اسکلتی با پوزخندی شیطانی است. او شمشیری بزرگ در دست دارد. لمس شمشیر و استخوانِ مرگ سبب مرگ می‌شود.

شخصیت‌های دوست‌داشتنی و جذاب این کتاب کاپابلانکای جادوگر و بلارت هستند. جادوگر عاقل‌ترین فرد داستان است و بلارت ماجراجویی خنده‌دار است، چون واقعاً یک قهرمان نیست!

این رمان، داستانی دلهره‌آور، طنز و پرکشش دارد که هر کودک و نوجوانی را با خود همراه می‌کند.

منابع:

Blart: The Boy who Didn't Want to Save the World by Dominic Barker - review

Blart: -boy-who-didnt-want-to-save-the-world-

گزیده‌هایی از کتاب

کاپابلانکا با اخم‌و‌تخم گفت: «من هیچی در مورد این مأموریت مهم بهت نگفتم؟ نمی‌خواهی بفهمی که خوشی تو از نجات دنیا مهم‌تر نیست؟ بویی از فداکاری و گذشت بردی؟ به خاطر زندگی نکبتی خودت می‌خواستی من را به صلابه بکشی؟ اصلاً چیزی درباره جان‌فشانی و وفاداری و رفاقت و شرافت می‌دانی؟»

برگردان
مسعود ملک یاری
تصویرگر
فردریک پیلوت Frederic Pillot
سال نشر
۱۴۰۱
ناشر
نویسنده
دومینیک بارکر
نگارنده معرفی کتاب
پدیدآورندگان
Submitted by editor69 on