وپر، غول مهربان

عنوان لاتین
Waper the kind monster

«وپر، غول مهربان» قصه‌ای از مجموعه «کارت ‌های تصویری قصه ‌گویی» یا «کامی ‌شی ‌بای» است که اتسوکو نوزاکا (Etsuko Nozaka) آن را نوشته و نانا فوریا (Nana Furiya) تصویرگری کرده است.

«کامی ‌شی ‌بای» گونه‌ای قصه‌گویی دیداری یا نمایشی است. در این شیوه، کودکان تصویر داستان را پیش روی خود می‌بینند و قصه‌گو یا بلندخوان متن را که پشت کارت نوشته شده برایشان می‌خواند. حتی اگر تجربه‌ای در قصه‌گویی ندارید، باز هم می‌توانید با کامی‌شی‌بای طعم شیرین قصه را به کودکان بچشانید. پشت کارت‌ها راهنمایی‌هایی برای بلندخوان نوشته شده که به شما می‌گوید کجا و‌ چطور لحن صدایتان را تغییر دهید، سکوت کنید و کی کارت‌ها را عوض کنید.

در سایت کتابک بخوانید: ​پیشینه کامی شی‌ بای، بخش نخست

پیش از آنکه به دبستان بروم می‌توانستم کتاب بخوانم. کتاب خواندن را دوست داشتم. کتاب‌های داستان هرچه قطورتر بودند و صفحه‌های بیشتری داشتند، یعنی لذت بیشتری در انتظارم بود؛ با وجود این، ‌مزه‌ی لحظه‌هایی که مادرم برایمان قصه می‌گفت هنوز در کامم است. صدا و لحنش آرامم می‌کرد. کتاب‌ها صدا نداشتند، کتاب‌ها را با صدای خودم می‌خواندم، اما صدای مادر آرام و آشنا بود. اگر شما هم دوست دارید لذت قصه‌ گفتن، قصه‌ خواندن و قصه‌ شنیدن را بچشید و در عین حال شیرینی آن را به کودکان بچشانید، کارت‌های تصویری قصه‌گویی یا کامی‌شی‌بای گزینه‌ای مناسب برای شماست.

داستان «وپر، غول مهربان» برگرفته از افسانه‌ای بلژیکی است؛ داستانی درباره‌ی کودکی که با یک غول دوست می‌شود. کارکرد غول‌ها و لولوها و هیولاها از دیرباز ترساندن و مهار کودکان بوده است. غول‌ها موجودات‌ خیالی شروری بوده‌اند که قرار بود بر شیطنت و باز‌یگوشی کودکان دهنه بزنند و یک‌ جا بندشان کنند.


خرید کتاب کودک درباره ترس


جان، کودک این داستان، از مادرش شنیده که اگر تا دیروقت بیرون از خانه بماند «سروکله‌ی وپر هم پیدا می‌شود.» وپر غول است. اما این داستان از زاویه‌ای دیگر به این غول‌ نگاه کرده. غول‌ها تنها هستند؛ چون همه از آن‌ها می‌ترسند‌ و فرار می‌کنند. غول‌ها هیچ دوستی ندارند.

در واقع، غول ‌بودن و جثه‌ی بزرگ و ترسناک داشتن هیچ فایده‌ای برای وپر نداشته است؛ چون جان به وپر می‌گوید که از او نمی‌ترسد؛ برعکس، فقط دلش برای تنهایی و اندوه وپر می‌سوزد و به او می‌گوید: «خب، من دوستت می‌شوم.»
اما چطور می‌شود که یک غول و یک کودک با هم دوست شوند؟
«وپر، غول مهربان» ماجرای دوستی جان، کودکان دیگر و همه‌ی مردم شهر با وپر است.

وپر آن‌قدرها هم غول نیست؛ یعنی روزها قدرت جادویی ندارد. و وقتی بعد‌از‌ظهر به کنار رودخانه می‌رود تا با جان بازی کند، پسرک تعجب می‌کند که چرا‌ وپر این‌قدر کوچک شده است! اما آیا وپر کوچک شده یا تاریکی و ترس و خیال‌پردازی در شب بوده که وپر را بزرگ نشان ‌داده است؟ «غول‌ها فقط شب‌ها بزرگ می‌شوند.»

تصویر جلد این مجموعه، کودکی (جان) را در کوچه‌ای نشان می‌دهد که توپی در دست گرفته و با ترس یا تعجب به چیزی نگاه می‌کند. در این تصویر، ما چیزی که کودک را ترسانده نمی‌بینیم، اما سایه‌ی کودک بر دیوار افتاده است؛ سایه‌ای سیاه هم‌اندازه‌ی او. نور چراغِ خیابان از قامت کودک سایه‌ای بر دیوار انداخته است. جز کودک و سایه‌اش کسی در کوچه نیست، پس کودک تنهاست و شنیده‌هایش غول را احضار می‌کند؛ غولی که فقط شب‌ها غول است و بیشتر از آنکه ترسناک باشد، اندوهگین و تنهاست!

وپر و جان و دوستانش سرگرم بازی می‌شوند که «ناگهان صدای بلندی می‌شنوند.» کودکی به نام هانس در رودخانه افتاده است و آب شتابان او را با خودش می‌برد.
حالا چشم امید جان به وپر است. جان کاری را می‌کند که هر کودکی هنگام احساس خطر انجام می‌دهد: از یک «بزرگ‌تر» کمک می‌خواهد، اما وپر در روز تقریباً هم‌قدو‌قواره‌ی بچه‌هاست؛ گیریم کمی درشت‌تر! پس جان از وپر می‌خواهد خودش را بزرگ کند تا هانس را نجات دهد. اما وپر روزها نمی‌تواند از قدرت جادویی‌اش استفاده کند. در واقع، شاید او هیچ‌وقت در نور روز درشت و غول‌آسا نبوده است! «غول‌ها فقط شب‌ها بزرگ می‌شوند.»
وپر به خاطر جان سعی می‌کند بزرگ شود؛ پس شروع می‌کند به خواندن ورد جادویی، اما نه! فایده‌ای ندارد، نمی‌شود که نمی‌شود. جان اصرار می‌کند که وپر یک بار دیگر امتحان کند، و این‌بار او هم به وپر کمک خواهد کرد. هر سه دوست‌ جان نیز هم‌زمان می‌گویند: «من هم همین‌طور! من هم کمک می‌کنم!»

وپر و بچه‌ها با هم دم می‌گیرند: «اجی، مجی، لاترجی!» و وپر بزرگ‌ و بزرگ‌تر می‌شود و هانس را در دست می‌گیرد و نجاتش می‌دهد. تصویر نشان می‌دهد بچه‌ها پاهای وپر را گرفته‌اند و او روی رود خم شده، پس همگی با هم هانس را نجات داده‌اند. همه‌ی بچه‌ها خوشحال می‌شوند و یکی از آن‌ها به وپر می‌گوید: «وپر، دوست‌ات دارم.»

جان با وپر دوست شد؛ چون تنهایی و اندوه را در چشم‌های وپر دیده بود. اما حالا بچه‌ها واقعاً وپر را دوست دارند؛ چون دوست‌شان را نجات داد. و این آغاز دوستی‌ای واقعی با اوست.


خرید کتاب کودک درباره دوستی


این قصه‌ی زیبا می‌تواند سرآغازی برای گفت‌وگو و طرح این پرسش‌ها با کودکان باشد: 
-    چرا وپر در شب بزرگ بود؟ 
-    آیا چیزها در شب ترسناک‌ترند؟
-    فکر می‌کنید اگر جان تنها نبود باز هم از وپر می‌ترسید؟
«وپر، غول مهربان» نشان می‌دهد که ریشه‌ی ترس تنهایی است و نیروی دوستی از هر جادویی قوی‌تر است.

گزیده‌هایی از کتاب

وپر: «روزها نمی‌توانم از قدرت جادویی استفاده کنم. غول‌ها فقط شب‌ها بزرگ می‌شوند.»
(دوست اول): «وای! او یک غول است؟ من که باورم نمی‌شود.»
(دوست دوم): «او که اصلاً بزرگ نیست.»
(دوست سوم): «ول‌اش کنید بابا. بیایید برویم بازی کنیم.»

تصویرگر
تصویرگر
Nana Furiya
سال نشر
۱۴۰۲
نویسنده
Etsuko Nozaka
نگارنده معرفی کتاب
ژانر کتاب
Submitted by editor69 on