مجموعهی «فرانک و برت» به نویسندگی و تصویرگری کریس نیلر بلستریوس (Chris Naylor Ballesteros) دربارهی دوستی، بازی و یادگیری اعداد است. این مجموعهی دو جلدی، دو شخصیت ثابت دارد: یک روباه به نام فرانک و یک خرس به نام برت. یکی از کتابهای این مجموعه دربارهی ماجرای قایمباشک است و دیگری ماجرای دوچرخهسواری. در هر دو کتاب، فرانکِ روباه از چالشهای این دوستی میگوید. برت، شخصیت خرس، کارها را بهدرستی انجام نمیدهد و ماجرا و دردسر درست میکند، اما در پایان داستان میبینیم که برت، برخلاف ظاهرش، خنگ و حواسپرت نیست؛ بلکه روش خودش را برای انجام دادن هر کاری دارد. روشهایی غیرمعمول که سبب میشود تا کارهای برت خندهدار به نظر برسند.
فرانک و برت هر دو روی دو پا ایستادهاند و کلاه دارند و انگار انسانهایی در پوست خرس و روباه هستند. سایر جانوران کتاب نیز، در تصویرها، افزاری انسانی مانند کلاه و شالگردن و چوب ماهیگیری به همراه دارند. این دو کتاب پر از شیطنت و بازی و خرابکاریاند، خردسالان را به خنده میاندازند و خواندن داستانها را به تجربهای دیداری و شیرین تبدیل میکنند.
راوی هر دو کتاب فرانکِ روباه است. او داستان را آغاز میکند و خودش و برت را به ما معرفی میکند. در «ماجرای قایم باشک» فرانک به ما میگوید که این دو عاشق قایمباشک هستند و برت فکر میکند این بازی را خیلی خوب بلد است؛ اما اصلاً اینطور نیست. چون برت قایم شدن در قایمباشک را بلد نیست و همیشه جاهایی پنهان میشود که فرانک خیلی زود پیدایش میکند، آنقدر که فرانک دوست دارد یک بار هم که شده برت برندهی بازی شود تا بازی برای او هم جالبتر و پیچیدهتر شود.
فرانک ما را خطاب قرار میدهد. این خطاب، ما را به درون کتاب میبرد و ما را با فرانک و برت همراه میکند. این خطاب، کتاب را برای خردسالان جذابتر میکند؛ چون انگار فرانک آنها را میبیند و از آنها میخواهد خودشان شاهد بازی یا خرابکاریهای برت باشند. فرانک به ما میگوید که میخواهد اجازه دهد یکبار برت برندهی بازی شود؛ پس اینبار روباه داستان بهجای شمردنِ تا ده، تا صد میشمرد. از سوی دیگر، برت میدود تا پنهان شود و ما در بالای تصویرها شمارهها را میبینیم؛ انگار صدای فرانک میآید که میشمرد...
اما در نهایت، باز هم فرانک بهآسانی برت را پیدا میکند! چون کاموای شالگردن برت به شاخهی یک درخت گیر میکند و نخ کاموا شبیه ردپا تا محل پنهان شدن برت کشیده میشود. البته که کتاب اینجا تمام نمیشود؛ چون برت چیز تازهای را یاد گرفته است. اینبار که فرانک میخواهد پنهان شود، برت نخ کاموای کلاه او را میگیرد و فرانک بدون اینکه بفهمد از خودش ردپا بهجا میگذارد!
در «ماجرای دوچرخهسواری» برت نمیتواند بهخوبی دوچرخهسواری کند. در تصویر میبینیم او از میان جانوران دوچرخه را پیش میبرد. از میان جوجهاردکها یا برگهایی که سمور جمع کرده است. او فرمان دوچرخه را مدام اینور و آنور میکند و تکانتکان میخورد و زیگزاگ میرود. همین سبب میشود که دوچرخهسواری برت برای خودش و دیگران دردساز شود. برای همین برت از فرانک میخواهد که تمام میسر را پشت سرش بیاید و مراقبش باشد. اما آن کسی که مسیر را زیگزاگی میرود برت است، نه فرانک و پشت سر او آمدن کمکی نمیکند! پس فرانک یک صندلی به دوچرخهاش اضافه میکند و دوچرخه دوترکه میشود و اینبار او برت را پشت خودش مینشاند. اما برت سنگین و بزرگ است و دوچرخهسواری با او سخت است! پس باید چهکار کرد؟ شاید بهتر باشد که جایشان را با هم عوض کنند: بله، اینبار برت جلو مینشیند و همه چیز خوب پیش میرود. به این ترتیب، از این به بعد، برت است که پشت سر فرانک دوچرخهسواری میکند.
مجموعه «فرانک و برت» کتابهایی تصویری و رنگی و بامزهاند، کنشهای این دو جانور هم تازه هستند و هم خندهدار. این دو جانورِ انساننما لحظههایی را در کتابها میآفرینند که هر کودکی را میخنداند و سرگرم میکند. خرابکاریهای این دو از جنس کارهای خود کودکان است. این ناآگاهی و تجربه کردن از ویژگیهای رشدی در کودکان است و به بزرگسالان هم یادآوری میکند که در برابر کارها یا خرابکاریهای کودکان صبورتر باشند.
نام نویسنده و تصویرگر این مجموعه کریس نیلر بلستریوس است که در چاپ نشر مهرسا به نادرست کریس نیلر بالستور ضبط شده است.