آیا این موقعیت برایتان آشناست؟ شما یک مجموعه رهنمود به دانش آموزان میدهید تا پیروی کنند. سپس پرس و جو میکنید تا اطمینان یابید که همه، آنها را فهمیدهاند و هر کس به درستی آنچه را باید انجام دهد، میداند. در حالی که برخی دانش آموزانتان تکلیفهای خود را درست انجام میدهند، دانش آموزانی هم هستند که نمیدانند چه کاری باید انجام دهند، نمیتوانند به خاطر بسپارند که شما چه گفتهاید، یا رهنمودها را اشتباه میفهمند. ممکن است بیندیشید: "چرا چنین میشود؟ من می دانم که همهٔ آنها سخنان مرا شنیدند". به نظر میرسید که دانش آموزانتان متوجه مطلب شدهاند، رهنمودهای شما را تکرار کردند و هیچ کس هیچ پرسشی نداشت. در حالی که این موقعیت خشمگین کننده است، یک موضوع مهم را نیز یادآوری میکند: اینکه تفاوتی واقعی میان شنیدن و گوش دادن وجود دارد.
شنیدن در برابر گوش دادن
شنیدن یک فرآیند پیچیده، اما فعالیتی خودکار و بدون کنش است. ممکن است ما صداهایی بشنویم، بدون اینکه به شکل خودآگاه درگیر آنها بشویم. توصیف مرحله به مرحلهٔ چگونگی شنیدن، چنین است:
- چیزی ارتعاش مییابد و یک موج صوتی ایجاد میکند.
- موج صوتی به سوی گوش حرکت میکند و توسط گوش بیرونی جمع میشود.
- سپس موج صوتی به سوی مجرای گوش حرکت میکند.
- وقتی به انتهای مجرای گوش میرسد، در مقابل پردهٔ گوش به شدت تکان میخورد.
- پردهٔ گوش با این امواج صوتی میلرزد.
- این لرزش، استخوانهای کوچک گوش میانی را حرکت میدهد.
- این استخوانها ارتعاشها را به سوی گوش داخلی و مجرایی پر از مایع حمل میکنند که حلزون گوش نامیده میشود.
- مایع درون گوش، مجموعهای از موهای باریک را که مژگان نامیده میشوند و به اعصاب شنوایی متصل هستند، میلرزاند.
- حرکت این مژگان، سلولهای عصبی را تحریک میکند و آنها پیامهایی از راه عصب شنوایی به مغز میفرستند.
- مغز، این پیامها را بنا بر صداهایی که میشنویم، پردازش میکند.
در مرحلهٔ ۱۰، مغز ارتعاشات صوتی را به شکل صداها یا واژگان آشنا تشخیص میدهد. مغز به شکل خودکار این واژگان را به پیامهایی که حامل آن هستند، ترجمه نمیکند. این مرحله همان فرآیندی است که گوش دادن نامیده میشود: تعیین معنا و پیام صداها یا واژگان. گوش دادن یک فرآیند کنشگرانه است و فعالیتی بیش از طبقه بندی صداها یا واژگان را در برمی گیرد.
عواملی که شنوندگان کنشگر به آن ها توجه میکنند
مغز ممکن است صداها را به واژگان رمز گشایی کند، اما این شنونده است که باید هنگام تفسیر پیام، به هزاران عامل توجه داشته باشد.
این عوامل شامل موارد زیر هستند:
- بافت
- احساسات و تجربههای شخصی
- حالتهای چهره
- تن، بلندی و ریتم صدا
تصور کنید که شما در ماشینتان نشستهاید، منتظر هستید که چراغ راهنما سبز شود و از چهارراه بگذرید. صدایی میشنوید. مغز شما این صدا را به عنوان ماشین آتش نشانی رمزگشایی میکند. به عنوان یک شنونده، شما در مییابید که یک ماشین آتش نشانی در آن نزدیکی وجود دارد و وقتی که چراغ سبز شد، حرکت کنید. اما، به عنوان یک شنوندهٔ فعال، موقعیت لحظه را مورد توجه قرار میدهید، سر چهار راه توقف میکنید و با توجه به تجربههای پیشین رانندگی خود، پیام را چنین تفسیر میکنید که ماشینهای آتش نشانی در برابر چراغ قرمز توقف نمیکنند. بنابراین شما باید خارج از مسیر بایستید.
فرض کنید که وارد محلهٔ یکی از دوستانتان میشوید. ماشین او را در برابر در خانهاش میبینید. تصمیم میگیرید که بایستید و به او سلام کنید. به در ضربه میزنید. وقتی دوستتان در را باز میکند و شما را میبیند و میگوید: «اینجا چه میکنی»؟ میفهمید که از این دیدار ناگهانی شگفت زده شده است. اما چگونه میفهمید که او از دیدار شما خوشحال شده است یا نه؟ به چهرهاش نگاه میکنید. آیا لبخند می زند؟ آیا او از صدای بلندتر و تن قویتر استفاده میکند و بر واژهٔ «تو» تأکید میکند؟ اگر بله، پس احتمالاً از اینکه به او سر زدهاید، خوشحال است. اما اگر اخم کرده است و صدا و تن صدایش پایین است و بر جملهٔ «اینجا چه میکنی؟» تأکید میکند، ممکن است از دیدار بدون دعوت شما ناراحت شده باشد. به عنوان یک شنوندهٔ کنش گر، شما حالتهای چهره، تن، ریتم و بلندی صدایش را ارزیابی میکنید تا پیام او را به سرعت تفسیر کنید.
چرا میخواهید دانش آموزان شنوندگانی کنشگر باشند؟
دانش آموزان، بخش بزرگی از وقت خود را در مدرسه به شنیدن میگذرانند. آنها به اطلاعیهها، دستورالعملهای کلاسی، به همکلاسان و به کارکنان مختلف مدرسه گوش میدهند. دانش آموزان دارای مهارت شنیداری خوب، بیشتر وقتها موفقتر از آنهاییاند که شنوندگان کنشگر نیستند. اما همهٔ دانش آموزان میتوانند آموزش ببینند تا شنوندگان بهتری باشند و به مهارتهای زیر دست یابند:
مدیریت موفقیت آمیز زمان
دانش آموزان دارای مهارت شنیداری خوب، دستورالعملها را به محض آنکه به آنها داده میشود، به طور درست انجام میدهند. این بدین معناست که آنها زمان بیشتری به تکلیف خود اختصاص میدهند. مهارت شنیدن کنش گرانه، دانش آموزان را در زمینهٔ استفادهٔ بهینه از زمان توانمند میکند. آنها ناچار نیستند بخشی از زمان خود را به پرسیدن درخواست برای توضیح بیشتر اطلاعات یا درست کردن اشتباههایی که به سبب شنیدن بی کنش ضرورت پیدا میکند، اختصاص دهند.
موفقیت آموزشی
دانش آموزانی که شنوندگان کنشگرند، اطلاعات جدید را به شکل خلاقانهتری به کار میبرند. آنها در بازیابی دانش پیشین خود آمادگی بیشتری دارند که به آنها اجازه میدهد از اطلاعات جدید بهره مند شوند. هم چنین آنها را قادر میسازد که تصمیم بگیرند چگونه این اطلاعات را به کار برند. آنها از راه فعال سازی طرحوارهٔ شناختی، چارچوبی برای فهم محتوای نو دارند و اینکه آیا این محتوا در ارتباط با هم است یا خیر. درنتیجه، در زمینهٔ گزینش همهٔ اطلاعاتی که دریافت میکنند و تعیین آنکه نکات اصلی کدام اند و جزییات فرعی کدام، تواناتر هستند. از آنجا که شنوندگان کنشگر از دانش پیشین خود به تدریج بهره برداری میکنند، هنگامی که اطلاعات جدیدی میشنوند، میتوانند آسانتر ایدههای جدید را با طرحواره شان درهم بیامیزند. دانش آموزانی که از راهبردهای شنیداری کنشگرانه استفاده میکنند، از تمرکز و حافظه بهتری نیز برخوردارند. شنوندگان کنشگر، اطلاعات را دسته بندی میکنند، از آنچه که مهم است بهره میگیرند و آن را به روشی معنادار ذخیره میسازند. سرانجام، به نظر میرسد که آنها در مقایسه با همسالانشان که به شکل بی کنش میشنوند، درک بهتری از محتوای آموزشی دارند.
موفقیت بین فردی
شنوندگان کنشگر روابط بین فردی موفقتری نیز دارند. توجه فعال آنها از گوینده، پشتیبانی، و به افزایش اعتماد او کمک میکند. هنگامی که گویندگان بدانند به خوبی به آنها گوش داده میشود، احساس میکنند ارزش و اهمیت دارند. این احساس، حس اعتماد و احترام افراد را تقویت میکند و به نوبهٔ خود سبب میشود که گوینده تمایل بیشتری به برقراری ارتباط با شنونده بیاید. شنوندگان کنشگر از راه تقویت احساس احترام، این توانایی را پیدا میکنند که دیگران را به انجام کاری برانگیزند و به شکل موفقیت آمیزی بحث و گقت وگو کنند.
دانش آموزانی که از مهارت شنیدن کنشگرانهٔ خود استفاده میکنند، بهتر میتوانند اختلالات در رابطهها را تشخیص دهند. آنها همچنین در دسته بندی اطلاعات اضافی، از گوینده موفقترند. بنابراین، شنوندگان کنش گر از این توانایی بهره مندند که به آسانی راه حلی برای از میان بردن اختلافها ارائه کنند. چون به شنوندگان کنش گر احترام گذاشته میشود، احتمال بیشتری دارد که دیگران راه حل پیشنهادی آنها را بپذیرند.
ما چگونه میتوانیم به دانش آموزان بیاموزیم که شنوندگانی کنشگر باشند؟
آموزشگران خردسالان، آموزش مهارتهای شنیداری را در برنامهٔ آموزشی روزانهٔ کودکان میگنجانند. آنها میدانند که باید به کودکان آموزش داده شود تا بشنوند و توجه کنند. بنابراین، شنیدن را با همهٔ فعالیتهای کودکان ترکیب میکنند. آموزشگران، کودکان را وامی دارند که با نشستن روی کف زمین و ایجاد ارتباط چشمی، به آنها توجه کنند. آنها توجه گروهی را با خواندن جمعی شعرها و عبارتهای دارای قافیه به دست میآورند. هنگام دورهم نشستن، کودکان آوازهایی میخوانند که به ارتباط گروهی و رعایت نوبت نیاز دارد. آنها باید در سرودهای جمعی، به بخشهایی که مکث دارند گوش دهند. کودکان بازیهای موسیقایی انجام میدهند که شامل شنیدن یک شکل کف زدن و سپس تکرار آن میشود. همچنین در بازی دیگری، حرکت موزون انجام میدهند تا زمانی که موسیقی قطع شود، و سپس بی حرکت میایستند. آموزشگران کتابهایی را برای دانش آموزان کلاس میخوانند و سپس نظرها و واکنشهای آنها را دریافت میکنند. هنگام حل کردن تضادها و درگیریهای میان کودکان، آموزگاران از هر کودک میخواهند که احساس خود را بیان کند و سپس آنچه را که کودک گفته است، تکرار میکنند یا از کودک دیگر میخواهند احساس دوستش را دوباره بیان کند. اگرچه اینها تنها نمونههایی از مواردی هستند که در کلاسهای پیش از دبستان رخ میدهند، این فعالیتها به روشنی نشان میدهند که چگونه شنیدن، بخشی جدایی ناپذیر از تجربهٔ خردسالی است.
همزمان با بزرگتر شدن کودکان و از آنجا که تقاضاهای آموزشی افزایش مییابد، فعالیتهای شنیداری کاهش مییابند. اما گفت وگوی شفاهی در کلاس درس پیچیدهتر میشود. انتظار میرود که کودکان به اطلاعات، بدون دستورالعمل مستقیم در مورد اینکه چگونه آنها را پردازش کنند، گوش فرا دهند. اگر محدودیت زمانی وجود نداشته باشد، آموزشگران میتوانند فعالیتهای شنیداری دورهٔ خردسالی را مناسب سازی و به شکلی فراخور سن دانش آموزان استفاده کنند.
اما در واقع، بیشتر کلاسهای درس زمان کافی ندارند تا برنامهٔ آموزشی مورد نظر را انجام دهند. چون مهارتهای شنیدن کنشگرانه میتواند سطح موفقیت کلی دانش آموزان را بالا ببرد، یافتن راههایی برای در هم آمیختن این مهارتها در کلاس درس بسیار سودمند خواهد بود. چگونه میتوان دستورالعملهای شنیداری را با برنامهٔ روزانه کلاس درس ترکیب کرد؟
شما باید به عنوان یک آموزشگر، در کلاس درس خود در بارهٔ اینکه چرا شنیدن مهم است، بحث و تاکید کنید. سپس، به دانش آموزان گامهای شنیدن کنش گرانه را بیاموزید. یکی از راههای آموزش این مهارتها، این است که آنها را در یک مصاحبهٔ ساختگی مطرح کنید. در حالی که هر مرحله را آموزش میدهید، مصاحبه را متوقف کنید و از کودکان بخواهید هر مرحله را اجرا کنند.
گامهای شنیدن کنشگرانه
- ارتباط چشمی برقرار کنید/گوینده را دنبال کنید: به چشمان گوینده نگاه کنید. هنگامی که گوینده برای گروه بزرگی سخن میگوید (در جریان درس یا سخنرانی) ارتباط چشمی ممکن نیست. در این موارد، حرکتهای گوینده را دنبال کنید.
- سخنان گوینده را خلاصه کنید: سخنان او را در چند جمله که ایدههای اصلی را بیان میکنند، خلاصه کنید. در صورت لزوم، یاد داشت بردارید.
- ارتباط برقرار کنید: آنچه را میشنوید، به آنچه که می دانید پیوند دهید.
- پرسش و پاسخ درونی: درک خود را از آنچه میشنوید، از راه پرسیدن سؤالهایی از خودتان در بارهٔ آنچه که میشنوید، ارزیابی کنید. اگر میتوانید به پرسشها پاسخ دهید، مطلب را دریافتهاید. اگر نه، نیاز دارید از گوینده در بارهٔ آن بپرسید.
این گامها را در برنامهٔ درسی خود بارها و بارها تمرین کنید. برای نمونه، هنگامی که دانش آموزان باید سخنرانیهایی را در کلاس یا گروههای کوچک ارائه دهند، مراحل شنوایی کنشگرانه را تمرین کنید. سپس، از آنها بخواهید که این گامها را در سخنرانیهایشان به یاد داشته باشند. به آنها یاد بدهید که اگر نیاز دارند، یاداشت برداری کنند. همچنین در زمینهٔ امتیازهای روش شنوایی کنشگرانه بحث کنید. از آنها بخواهید برخی از ایدههای اصلی را که مطرح شدهاند یا روابطی را که برقرار کردهاند، با دیگران به اشتراک بگذارند. در بارهٔ محتوا نیز بپرسید.
هنگام ارائهٔ محتوای نو به دانش آموزان، گامهای شنوایی کنش گرانه را برای ارزیابی فهم آنها یادآوری کنید. آنها باید فکر کنند که نکتههای اصلی کدام اند؟ چه ارتباطهایی ایجاد کردهاند؟ چه سؤالهایی پرسیدهاند و پاسخها چه بودهاند؟
گامهای شنوایی کنش گرانه را برای گوش کردن به قصهها مناسب سازی کنید. به جای خلاصه کردن و بیان نکتههای مهم، از دانش آموزان بخواهید آنچه را میشنوند، از راههای دیگری از جمله کشیدن تصویر، برای خود مجسم کنند.
حتا میتوانید از گامهای شنوایی کنش گرانه برای حل تضادها و پایان دادن به در گیریها استفاده کنید. از دانش آموزان بخواهید که در گروههای دونفره برای پایان دادن به یک درگیری تلاش کنند. به جای تعیین نکتههای اصلی، دانش آموزان میتوانند شکایت طرف دیگر را تفسیر کنند.
هیچ محدودیتی در این زمینه که دانش آموزان از مهارت شنوایی کنشگرانهٔ خود چه زمانی در کلاس درس بهره بگیرند، وجود ندارد. هرچه بیشتر در این زمینه تمرین کنند، این مهارت در آنها نهادینه خواهد شد. هدف این است که دانش آموزان بتوانند این گامها را در همهٔ موقعیتهای شنیداری به کار گیرند. پس از آن ممکن است، تنها ممکن است، شما ناچار نباشید دستورالعملها را بارها و بارها تکرار کنید. فکر کنید که آن وقت با این همه زمان اضافی چه خواهید کرد؟