لالاییهای مادرانه، نوای ریتمیک شعرهای کودکانه و قصههای کوتاه شادی بخش و... همه ادبیاتی غنی هستند که هر مادری برای ارتباط بیشتر با کودکش به کار میگیرد. مادران دیروز بدون علم و آگاهی از دنیای رفتاری و شناختی کودکان هنگام بارداری برای جنینشان شعر و قصه میگفتند و یا با لالایی و نوای قرآن کودکشان را آرام میکردند. شاید آنها هم باور داشتند روزی علم روانشناسی با تحقیقات و پژوهشهای متعدد نشان خواهد داد صدای مادر، شعر و قصه در درک و رشد شخصیت جنین تأثیر خواهد گذاشت.
الهه شفایی، روانشناس و مدرس دانشگاه با اشاره به بخشی از زندگینامه ابوعلی سینا میگوید: «در روایت زندگی پزشک ایرانی آمده است مادرش در دوران بارداری ۹ بار قرآن را ختم کرده است اگرچه ممکن است مادر ابوعلی سینا مبتنی بر یافتههای علمی امروز این کار را انجام نداده است اما از بعد علمی توجیه قابل قبولی دارد زیرا بررسیهای علمی نشان داده است کودکی که از دوره جنینی دائماً مهیای یادگیری باشد مسلماً گیرندههای حسیاش برای دریافت و درک اطلاعات بهتر عمل میکند.
دکتر عزت اللـه کردمیرزا، روانشناس و مدرس دانشگاه نیز در تکمیل این اظهارات میگوید: «پژوهشها نشان داده است تمام دیالوگها روی جنین تأثیر مستقیم دارد. در یک پژوهش مادر ملزم شد تا داستانی را در دوران بارداری خود به مدت چند هفته با صدای بلند بخواند. سپس وقتی کودک به دنیا آمد و در شرایط آزمایشگاهی خاصی قرار گرفت، ترجیح میداد تا صدایی از ضبط صوت پخش شود که مادرش در حال خواندن قصه است. دانشمندان حتی داستان دیگری را برای کودک پخش کردند اما کودک باز هم ترجیح میداد همان داستانی که در دوران جنینی شنیده است را دوباره بشنود. در واقع این تفکیکها و ترجیحها بیانگر شکل گیری ادراک کودک حتی در دوران جنینی است».
کودک در نخستین ساعات و روزهای زندگیاش تنها از طریق حواس بخصوص حواس شنیداری با مادر خود ارتباط برقرار میکند. شفایی در این باره میگوید: «ارتباطات شنیداری به دورانی بازمی گردد که جنین صدای مادر را میشنیده است. اما همه ارتباطها با او تنها از طریق شنیدهها صورت نگرفته و بخشی از ارتباط مادر با جنین هورمونی نیز هست. وقتی مادری در حال خواندن شعر، قصه و لالایی برای جنین در دوران بارداری است، چون در حالت آرامش و بدون استرس قرار دارد بنابراین ارتباطهای هورمونی با کودکش برقرار کرده و هورمون آرامش را نیز به او انتقال میدهد.» به همین خاطر خواندن شعر و قصه برای کودکان از دوران جنینی میبایست آغاز شده و به تناسب شرایط و سن کودک تا سالهای بعد ادامه پیدا کند.
رشد شخصیت کودک با قصه
گفته شد گیرندههای حسی کودک از دوران جنینی برای دریافت اطلاعات از محیط آماده شده است. بنابراین او هنگام ورود به جهان بیرون نباید از تحریکات حسی دور بماند. هر چند کودکان خودفعالانه تحریکات حسی را دریافت میکنند اما کودکانی که از دوران قبل از تولد شعر و قصه میشنیدند نباید بعد از تولد به حال خود رها شوند.
در نخستین روزهای تولد هر کودکی، مادران مشغلههای زیادی پیدا کرده و از تربیت خاص فرزند خود غافل میشوند شاید آنها به ظاهر ساعتها مشغول مراقبت از فرزندشان باشند اما احتمال دارد میزان ارتباط کلامیشان با کودک به حداقل برسد. کودکی که از ابتدای تولدش رابطه عمیقی با داستانی مثبت و پرمهر برقرار کرده باشد در طول مسیر رشد به سمت مهرطلبی گرایش دارد.
شفایی میگوید: «بعد از تولد وقتی مادر صبح به صبح کودکش را از خواب بیدار کرده و با او صحبت میکند در واقع گیرندههای حسی او را برای یادگیری آماده تر میکند و او را در معرض محرکهای محیطی متفاوت قرار میدهد. در واقع کودکی که برایش شعر و قصه خوانده میشود به لحاظ آمادگی برای یادگیری مطالب و اطلاعات جدید مستعدتر است. در واقع والدین با تحریکات شنیداری میتوانند از میزان مناسبی از ظرفیتهای حسی و هوشی کودک استفاده کرده و رشد ذهنی او را به سمتی بکشانند که فعالیت بیشتری داشته باشد.
البته تنها تحریکات شنوایی نیست که ظرفیتهای ذهنی کودک را رشد میدهد، بلکه استفاده از دیگر حواس او کمک میکند تا به تکامل شخصیتی بیشتری برسد. دکتر هدی خسروان، روانشناس در این باره میگوید: «خواندن شعر و قصه برای کودک نوزاد اگر همراه با تحریکات شنیداری، بساوایی، چشایی و یا حتی بویایی باشد در رشد فکری او تأثیر بیشتری خواهد داشت. نوزاد در دو یا سه ماه نخست زندگیاش قدرت دیدن وضوح رنگها را ندارد بنابراین والدینی که با رنگهای سفید و سیاه نقاشیها و تصاویری برای کودک کشیده و ضمن صحبت کردن و شعر یا قصه خواندن برای او به تحریک حسیاش میپردازند، به او کمک خواهند کرد تا از ظرفیتهای مغزی و ارتباط نورونی بیشتری بهره گیرد».
به همین خاطر شفایی نیز میگوید: «ما برای یادگیری هر مهارتی دوران حساس داریم، یعنی در دورههایی خاص مهارت را به بهترین شکل میآموزیم و اگر یادگیری مهارت از آن دوران خاص بگذرد دیگر نمیتوانیم آن مهارت را به خوبی یاد بگیریم. مثلاً یادگیری زبان در دو سال اول زندگی امکان پذیر است و اگر کودکی این مهارت به او در دوران حساس یادگیریاش آموزش داده نشود، این مهارت را کسب نخواهد کرد».
ویژگیهای شعر و قصه برای کودکان
هر چقدر کودک بزرگ تر شود ارتباط او با محیط بیرون بیشتر شده و مفاهیم را بهتر درک میکند. کودکان از سن دو سالگی از تماشای تصاویر کتابهای کودکانه و شنیدن شعر و قصه آنها لذت میبرند. بنابراین هرچه آنها بزرگ تر میشوند قوه تخیلشان رشد بیشتری کرده و حتی خود داستانها هر چند ساده میسازند. الهه شفایی درباره فواید خواندن کتاب و قصه برای کودکان میگوید: «وقتی ما برای بچهها شعر و کتاب میخوانیم به طور همزمان چند گیرنده او را فعال کرده و به طور همزمان از گیرندههای حسی او استفاده میکنیم.
در واقع با این روش دامنه لغات آنها افزوده میشود، کلمات تازه تری فرامی گیرد و ارتباط میان کلمات را بهتر درک میکند. به طوری که کودکان بزرگسال تر پس از شنیدن یک قصه قادرند جای هر کلمه را به درستی تشخیص داده و در صورت حذف یک کلمه آن را تصحیح کنند و بدین طریق کودک دستور زبان خود را نیز تقویت میکند و به سازماندهی ذهنی بیشتری دست پیدا میکند. به طوری که او دیگر نه تنها مانند گذشته به اجزا داستان توجه نمیکند، بلکه آن را به شکل یک کل سازمان یافته ادراک کرده و قادر است کل شعر یا داستان و مفاهیم آن را درک کند».
این روانشناس اضافه میکند: «از این رو توصیه روانشناسان بر این است تا هنگام خواندن شعر و قصه برای کودکان از قدرت خلاقیت خود کودک بهره بیشتری ببرند. مثلاً این دوران بهترین زمان برای یاد دادن کلمات مترادف یا متضاد به کودکان است». همچنین بهتر است کودک از قوه خیال خود استفاده کرده و یک قصه ناتمام را به پایان برساند. هر چند کودکان کوچک تر قادر به اتمام رساندن یک داستان خاص نیستند اما کودکان بزرگسال تر خواهند توانست با کمک خیالشان این کار را به اتمام رسانند البته در این امر نباید به کودک اصرار کرد یا در صورت ناموفق بودنش او را سرزنش کرد.
به همین خاطر کتابهای مخصوص کودکان میبایست ویژگیهای خاص خود را داشته باشند. دکتر کردمیرزا میگوید: «بچهها معمولاً در کودکی تابع ریتم هستند. بنابراین داستانها و کتب کودکان بهتر است شعرگونه بوده و کوتاه باشد. همچنین کتابی برای کودک برگزیده شود که خیلی استعاری نباشد زیرا زبان کودک زبانی مستقیم و شفاف است و او قادر نیست مفاهیم پیچیده و پنهان را به طور غیرمستقیم درک کند. بهتر است ساعتی برای خواندن کتاب شعر و قصه برای کودکان فراهم شود که کودک در حالت تمرکز قرار داشته باشد مثلاً دقایقی قبل از خواب بهترین موقع خواندن کتاب است. از این رو توصیه میشود کتاب زمانی خوانده شود که رابطه پدر و مادر گرم تر بوده و هر دو موقع خواندن کتاب در کنارش نشسته باشند.
والدین باید توجه کنند در انتخاب کتاب وسواس زیادی به خرج ندهند زیرا به واقع نمیتوان تعیین کرد بهترین کتاب چیست و برای اطمینان بیشتر بهتر است از انتشارات مطمئن و مخصوص کودکان کتاب خریداری شود. البته باید توجه داشت هر کتاب کودک ترجمه شده ای برای کودکان مناسب نیست و میبایست کتابهایی برای کودک انتخاب شوند که با فرهنگ او همخوانی داشته باشند. کودکان برخلاف تصور اختلافهای فرهنگی را زود درک میکنند».