به نام پروردگار کودکی
بازگشایی مدرسه ها، کودکان ما را به یاد چه می اندازد؟ شادی آغاز سال تحصیلی یا حسرت پایان تعطیلات تابستانی، یا ترکیبی از خوشوقتی و شوق به تحصیل و شوربختی از دست رفتن اوقات فراغت تابستانه؟ برای آغاز سال تحصیلی و طول دوره ی تحصیل چه برنامه ای برای بچه ها اندیشیده ایم؟ چه پیوندی بین درس، بازی، نشاط و شادی و آزادی و فراغت برقرار است؟ چه پیوندی بین خانه و مدرسه برقرار است؟ چه تناسبی بین کتاب های درسی، کمک درسی و کتاب های غیر درسی و ادبیات خلاقه وجود دارد؟ درچند درصد از مدرسه ها، کتابخانه وجود دارد؟ و اگر وجود دارد این کتاب ها تا چه اندازه روز آمد و مطابق با نیاز بچه ها هستند؟ در چند درصد از مدرسه هایی که کتابخانه دارند، کتابدارانی آگاه و عاشق وجود دارند؟ و اگر در بیشتر مدرسه ها از کتاب و کتابخانه و کتابدار دلسوز و آگاه خبری نیست، ناشی از چیست؟ مقصر کیست؟ در برنامه ریزی های کلان و یا کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت ما و به عبارتی دیگر راهبرد توسعه و تحول آموزش و پرورش چقدر به این نکات توجه شده است؟ هدف آموزش و پرورش چیست؟
فهرست این گونه پرسش ها را همچنان می توان ادامه داد، ما در این جا قصد نداریم نظام سنتی، معلم محور و کتاب محور و نمره مدار موجود را مورد نقد قرار دهیم، اما بر این باوریم مدرسه باید مکانی برای آموزش و پرورش و بار آوردن نسلی شاد، تندرست، خلاق و نوآور باشد. این امر ممکن نیست، مگر این که محیطی سالم و مفرح برای آن ها فراهم کنیم و بچه ها را در نظام آموزشی مشارکت دهیم، تا دانش آموزان احساس کنند مدرسه برای آن ها به وجود آمده، نه آن ها برای مدرسه. بچه ها باید دریابند که کتاب برای آن ها و مربوط به آن ها ست و آن ها حافظان مطالب کتاب های درسی و امر بران کاری اجباری به نام تحصیل نیستند!
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان معتقد است آموزش و پرورش چه از نظر مکان و فیز یک کلاس ها و چه از نظر فضای فرهنگی و آموزشی و جو روحی- روانی باید جذاب و فرح بخش باشد.
آموزگاران باید عاشق درس و کلاس و دانش آموز باشند، بچه ها را به حساب آورند و آنقدر آسوده خاطر باشند که جز به امر آموزش و پرورش خلاقانه و آزادانه بچه ها نیندیشند. آیا اکنون چنین موقعیت و شأنی برای آموزگاران فراهم شده است؟ مدرسه باید محلی برای یادگیری هدفمند و آزادانه و خلاقانه دانش آموزان باشد و کتاب ها باید به بچه ها انگیزه بدهند. آیا کتاب های درسی چه از حیث مضمون و مواد درسی و چه از حیث کیفیت کتابسازی و گرافیک و تصویرگری انگیزه کافی را برای فراگیری به بچه ها می دهند؟
برآیند کلی آموزش و پرورش باید شوق آموختن و کتابخوانی را در بچه ها به صورت دم افزون بالا ببرد و در آن ها شور بیافریند و شعورشان را ارتقا بخشد. آیا به راستی توانسته ایم چنین موقعیتی را فراهم کنیم؟ اگر نه چرا؟ به راستی اگر چنین نیست، قصور یا تقصیر از کیست و از چیست؟
با توجه به موقعیت موجود معتقدیم آموزش و پرورش ما نیازمند تحولی کیفی و بنیادی است، اما تا دست یابی به چنین موقعیتی، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان پیشنهادهای زیر را به عنوان اقداماتی فوری و عملی مطرح می کند:
۱. در همه ی مدارس کتابخانه تشکیل شود.
۲. کتابخانه ها به کتاب های متنوع و سودمند مطابق نیاز و ذوق بچه ها تجهیز شوند.
۳. در هر مدرسه کتابدارانی آگاه و دلسوز مستقر شوند.
بدیهی است این امور باید طوری برنامه ریزی شود که بچه ها آزادانه به برنامه های کتابخوانی بپیوندند و در آن مشارکت کنند. برای این امر می توان دوره های کوتاه مدتی برای تربیت کتابداران ترتیب داد.
در پایان امیدواریم با تدوین برنامه هایی راهبردی مبتنی بر خرد جمعی بتوان کاستی ها و ایرادهای ساختاری را به تدریج بر طرف کرد.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان فرصت را مغتنم می شمارد و بازگشایی مدارس را به همه ی دانش آموزان عزیز و آموزگاران آگاه و دلسوز کشور تبریک می گوید و سال تحصیلی پرنشاط و پرباری را برای آن ها آرزو می کند.