نمایش "به زیر پاهات نگاه کن" به موضوع محیط زیست و به ویژه به دفاع از حق جانوران به عنوان موجودات زنده می پردازد. موضوع در خور توجه و نو این نمایش، کتابک را بر آن داشت تا با مریم کاظمی، کارگردان و نویسنده ی این نمایش گفت و گویی ترتیب دهد. مریم کاظمی، نویسنده ی کودکان و بازیگر و کارگردان تئاتر است و نزدیک به بیست و چند سال است که به شکل پیوسته تئاتر کار می کند. در این سال ها بخشی از فعالیت های او در زمنیه ی کودک بوده و چند نمایش عروسکی و نمایش نیز برای کودکان اجرا کرده است.
چرا نام "به زیر پاهات نگاه کن" را برای این نمایش انتخاب کردید؟
- همین جا که ما نشسته ایم و داریم با هم گفت و گو می کنیم، موجودات زنده ی زیادی در پیرامون مان زندگی می کنند، چه حشرات و پرنده هایی که می بینیم و چه آن هایی که نمی بینیم، مانند موریانه ای که دارد پایه ی صندلی شما را می جود و مورچه ای که آن زیرها حرکت می کند و شما ممکن است حضورش را هم حس نکنید. ولی آن ها زنده هستند و جامعه و زندگی خانوادگی خودشان را دارند. ممکن است مسائلی شبیه مسائل ما هم داشته باشند. «به زیر پاهات نگاه کن» در واقع، نگاهی نمادین به پیرامون ما انسان هاست و می خواهد کمی بیشتر به اطراف مان دقت کنیم و این موجودات را دریابیم و ببینیم که موجودات چه تاثیراتی در حیات طبیعی ما دارند و ما چه تأثیری در زندگی آن ها داریم. این پیام می تواند هم برای بزرگترها و هم کودکان هشداری باشد که به اطراف شان بیشتر دقت کنند. در این نمایش سعی کرده ایم که زبان ساده تر، و مخاطب کودک طرف گفت و گوی ما باشد.
در این نمایش از موش های خیابانی که در زندگی واقعی زیانبار شمرده می شوند، چهره ای دیگر به نمایش گذاشته شده است.
- در درام نباید هیچ موضع گیری وجود داشته باشد، جانب چیز خاصی را بگیرد و چیزی را منفی یا مثبت نشان بدهد. درام از تضاد و تفاوت به وجود می آید. این تماشاگر است که با وضعیت بحرانی و درست و منطقی که برایش به تماشا می گذارند، تصمیم می گیرد کدام طرف را انتخاب بکند. وظیفه درام نیست که جانب خاصی را بگیرد. این وظیفه را پندهای تربیتی و توصیه های بهداشتی به عهده دارند که بگویند دست تان را بشویید، بعد از غذا مسواک بزنید یا دست به جانوران نزنید، چون آلوده هستند. ما نمی خواهیم درس بدهیم، ولی می خواهیم با کمک دو داستان موازی که پیش می بریم: داستان یک پدر و پسر انسان و یک پدر و پسر موش، وضعیتی را نشان بدهیم که کودک و نوجوانی که نمایش را می بیند، داوری کند و اگر نتوانست، برود و تحقیق کند، یعنی زمینه کنجکاوی و فعالیت فکری برایش به وجود بیاید که بتواند کمی نسبت به چیزهایی که در اطرافش می گذرد، حساس بشود.
در نگارش این نمایش مخاطبان چه گروه سنی را درنظر داشتید؟
- هنگامی که این نمایش را نوشتم، مخاطبم گروه سنی دبستان بود ولی وقتی نوبت به اجرا رسید، به این نتیجه رسیدیم که نمایش می تواند مخاطب عام تری داشته باشد.برخی از کودکان زیر دبستان هم آن را می فهمند. در عین حال، برخی کودکان دبستانی هم چیزی از آن نمی فهمند. بزرگترهایی هم هستند که خیلی از آن لذت می برند.
آیا بازخوردی از تماشاگرهای تان داشته اید؟
- بله. کسانی که مایل باشند نظرهای شان را هر شب در دفتری برای ما یادداشت می کنند. ما از برآیند این ها به این نتیجه رسیدیم که نمایش بازخورد عام داشته است.
آیا پذیرش و برقرار کردن ارتباط با طیف گسترده ای از مخاطبان از نظرشما یک امتیاز به شمار می آید؟
- در واقع نمی توانم بگویم صد درصد امتیاز. هر چقدر هم که هنرمندان و نویسندگان داستان های کودک و برنامه ریزان تلاش بکنند و برنامه ای را برای گروه سنی خاصی ارائه بدهند، ما جایگاه و پایگاه تفکیک شده ای نداریم. از چند سال پیش تصمیم گرفته شد که تالار هنر تهران به کودکان و کارهای نمایشی برای کودکان اختصاص داده شود. ولی گرداندن چنین محل و اداره آن به طوری که جوابگوی کارکنانش باشد، کار خیلی مشکلی است و به ناچار باید به پارامترهایی توجه کرد و تنها نمی توان روی مخاطب محوری و برای گروه سنی خاص متمرکز شد. من این طور فکر می کنم. ممکن است نظر مدیران مراکز و کارکنان آن ها با من فرق داشته باشد. اگر بخواهیم تفکیک کنیم، کار، مخاطبانش را از دست می دهد. چون مخاطبان اصلی اینجا صرفاً کودکان نیستند، پدر و مادرها هستند که بچه های شان را می آورند. اگر پدرها و مادرها خودشان از نمایشی خوش شان نیاید، بچه های شان راهم نمی آورند. فکر می کنند که خودشان باید ساعت شادی را بگذرانند. برای همین، کسانی که کار کودک می کنند به ناچار باید پدرها و مادرها را هم درنظر بگیرند. یعنی پدر و مادر نمی آیند در سالن نمایش بنشینند و ببینند که فرزندشان چه چیزی دریافت می کند. پس، نمی توانیم صد در صد بگوییم در سالن هایی که در اختیار داریم، نمایش ها ویژه این گروه سنی است. ولی در ظاهر، از نظر سنی گروه بندی می شوند در حالی که مخاطب عام تر را درنظر می گیریم.
موسیقی در نمایش کودک نقش مهم تری از نمایش بزرگسال دارد. آیا می توان این عامل را یکی از عوامل جذب طیف مختلف تماشاگران دانست؟ نظرتان در این باره چیست؟
- می دانیم که این رسم شده است که کارهای کودک حتماً موسیقی داشته باشند. اگر فقط بر پایه ی درام باشند، اصلاً مورد توجه قرار نمی گیرند. توجه نمی کنند که نمایش چه می گوید. می آیند ببینند که چقدر موسیقی دارد و چقدر شاد است. برخی تماشاگران به ما می گفتند چرا بیشتر از موسیقی استفاده نکردید، با این که من در این نمایش سهم زیادی به موسیقی داده ام و حتی دیالوگ ها به شکل منظوم اند.
این نظر منتقدان است یا مخاطبان؟
- نظر مخاطبان. البته خیلی کم است ، اما وجود دارد و نشان می دهد انتظاری که از نمایش کودک دارند، این است که شاد باشد، حتی اگر محتوا هم نداشته باشد. در حالی که نمایش کودک نیز یک درام است و باید در آن مسائل عمیق به زبان قابل درک کودک بازگو شود. در واقع کار کودک تبدیل شده است به حرف های ساده را پیچیده گفتن و به کمک موسیقی و حرکات و... این سطحی نگری را پنهان کردن. در صورتی که کار باید محتوای عمیق داشته باشد. ولی باید آن محتوا را به سطح بیاوریم و به کمک موسیقی، رنگ و بیان شیرین واستفاده از ابزارهایی که برای کودک قابل درک باشد و بتواند در نمایش مشارکت داشته باشد، ساده اش کنیم.
مخاطب در این نمایش تا چه حد مشارکت دارد؟
- تا جایی که لازم و جزئی از نمایش بوده و می توانستم مشارکت کودک را بپذیرم، به این عامل توجه کرده ام، اما نه این که صرفا از کودک چیزی بپرسم و او پاسخ بدهد. این از نظر من مشارکت نیست. من هرگز آن ها را در وضعیتی که حتماً پاسخگو باشند، قرار نمی دهم. سعی کرده ام او خود به خود ترغیب بشود و واکنش نشان بدهد. فکر می کنم این شیوه مؤثرتر است تا این که به طور مستقیم بچه ها را مخاطب قرار بدهیم و حتماً از آن ها نظر بخواهیم که ناچار شوند گاهی به ما دروغ هم بگویند.
بچه های کار و خیابان در طول اجرا مهمان شما بودند. بازخورد آن ها چطور بود؟
- من تا حالا میزبان چنین کودکانی نبودم. ولی شاد بودند و تشکر کردند و خیلی نمایش را دوست داشتند و تحت تأثیر قرار گرفتند. ما هم تحت تأثیر قرار گرفتیم. اما واقعاً نمی دانم آیا مسائلی که ما مطرح کردیم، برای این بچه ها که مسائل بسیار مهتری در زندگی دارند، جذاب هستند یا نه. وقتی آن ها را دیدم، فکر کردم که باید برای شان مسائلی را که در زندگی واقعی و دشوار آن ها قابل درک اند و با آن به طور روزمره ارتباط دارند، به نمایش گذاشت. خیلی خوشحالم که این بچه ها آمدند. شاید راهی باشد برای این که از فضای خودشان دور شوند، با شرایط تازه ای روبه رو بشوند و نسبت به محیط اطراف خود و مسائلی که دارند، در محدوده های که زندگی می کنند، حساس شوند. البته فکر می کنم بچه های کار و خیابان، تنها بچه هایی هستند که به بیشتر نقاط تهران می روند و خیلی اجتماعی تر از بچه های دیگر هستند و با مسائلی دست به گریبان هستند که بچه های دیگر چیزی از آن ها نمی دانند.
با توجه به این که مخاطب شما کودک است آیا در طول این مدتی که نمایش را اجرا کردید، مخاطبان شما را مجبور نکردند هنگام اجرا در نمایش تغییری بدهید؟
- نه، این اتفاق نیافتاد. چون این شیوه اجرا، شیوه ای نیست که بر پایه خواست و نظر مخاطب تغییر کند. سوژه هایی دارد با یک محدوده اجرایی. فقط در برخی بخش ها، این محدوده اجرایی به بازخورد تماشاچی مربوط می شود. ما با بچه ها بازی می کنیم . درواقع از آن ها می خواهیم که نظرشان را اگر مایل اند، بگویند. خیلی بازیگرها دوست دارند وقتی تماشاچی شان بی حوصله شده است، ناگهان داد بزنند یا صدای شان را بلند کنند. به نظر من این ضد هنر است. این روح این نمایش است و برای آن برنامه ریزی شده و این که ببینید تماشاچی بی حوصله شده و به خواست تماشاچی چیزی را عوض کنید، بیشتر، کار نمایش های هتلی و نمایش هایی است که برپایه ی جوک و خنده آن هارا تغییر می دهید. در واقع، تماشاچی باید خودش را آماده کند که یک تئاتر ببیند نه یک شو. وقتی خودتان را برای دیدن شو آماده بکنید و با یک نمایش رو به رو شوید، چون انتظارتان برآورده نشده است البته حوصله تان سر می رود. برعکس آن هم همین طور.
خانم کاظمی با توجه به این که شما در زمینه تئاتر کودکان کار می کنید، می خواهم بپرسم آیا در ایران یا در دیگر کشور های دنیا ما مخاطب حرفه ای تئاتر، منظورم کودکان است، داریم؟
- کودک با بزرگسال برای دیدن نمایش می آید و چون در تربیت اجتماعی ما بزرگسال ها هستند که تعیین تکلیف می کنند و آن ها هرکدام سلیقه ای دارند اجازه نمی دهند که کودک، مخاطب تئاتر تربیت شود و از طرف دیگر نوجوانان ما تئاتر بزرگسال می بینند، چون چیزی برای نوجوانان ساخته نمی شود و اگر عنوان کارهایی که ما ارائه می دهیم "کودک و نوجوان" باشد، نمی آيند و فکر می کنند که بچه بازی است. و البته باید به آن ها حق داد. در کار کودک به ما القا شده است که باید دست بزنی و بخندی. اگر به مسائلی بپردازی که نیاز به تفکر داشته باشد، فوری رد می شود. در همه جای دنیا تئاترهایی وجود دارند که ویژه کودکان هستند. چون پدرها و مادرها تشخیص می دهند که این نیاز اجتماعی است.
شبنم عیوضی