۲۸ فروردین هشتمین نشست ترویج خواندن کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
در این نشست علی اصغر سیدآبادی و محمد جواد جزینی درباره نوشتن خوب برای کودکان و نوجوانان و ترویج خواندن سخنرانی کردند. محمدجواد جزنی نویسنده و مدرس و منتقد ادبیات داستانی و طراح استاندارد مهارت های داستان نویسی و مدیر نخستین هنرستان داستان نویسی در ایران، عوامل بسیاری مانند نوع موضوع، شیوه برخورد نویسنده با موضوع، ارائه ی کار و مسئله زبان و توانایی های خواندن مخاطب را در نوشتن یک اثر خوب برای کودکان مهم دانست.
او گفت: "خوانندگان ما متنوع هستند. سطح دانش شان هم متفاوت است، پس باید به شیوه های مختلف و سطح آگاهی های مختلف متن تولید شود. یکی از عوامل مهم که کودکان را می تواند مجذوب خواندن کند، فهم نویسنده و تلقی نویسنده از مخاطب است." او از نبود درک روشن از کودک در بین دست اندرکاران ادبیات کودک، به عنوان یک بحران نام برد و گفت: "به نظر می رسد ما به نیازها و علایق اصلی کودکان توجهی نداریم. یکی از آفت های ادبیات کودک این است که کتاب کودک محملی می شود تا دلمشغولی های آموزشی خودمان را منتقل کنیم. به این ترتیب بسیاری از آثار داستانی به جای این که به سوی ارزش های هنری سوق داده شوند، به یک کتاب آموزشی تبدیل می شوند. به همین دلیل است که میل کودکان ما به کتابخوانی کم می شود."
علی اصغر سیدآبادی نویسنده و منتقد ادبیات کودک و سردبیر نشریه پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان هم با اشاره به این که نوشتن های خوب وجود دارد، نه نوشتن خوب گفت: "یک نوشته ی خوب حداقل باید دو ویژگی داشته باشد. اول این که از ارزش های ادبی و هنری یا علمی برخوردار باشد و دوم این که این متن با کیفیت باید خوانده شود. به نظر من مسئله اصلی این جاست. ممکن است ما فکر کنیم یک سری متن خوب داریم ولی خوانده نمی شوند تا وقتی خوانده نشود به نظر من یک جای کار نقص دارد. هر متنی در فرایندی که نوشته تا چاپ می شود یک مخاطب هدف دارد. بخشی از مخاطب هدف باید این اثر را بخواند، اگر نخواند متن موفق نیست. من فکر می کنم که کودکان و نوجوانان از آثار ایرانی کمتر استقبال می کنند. بخشی از این مسئله به ذهنیت ما از آثار ایرانی بر می گردد که یک ذهینت کلانی است که البته پشت آن تجربه است. یک جنبه دیگر این است که ما به عنوان نویسنده، ناشر، گزینشگر کتاب موفق عمل نکرده ایم.
در جریان ترویج کتاب در ایران از نویسنده، منتقد، روزنامه نگار و مربی تا نهادهای دولتی کارنامه موفق نداشته ایم. اتفاق های انگشت شماری که در سازمان های دولتی رخ داده است هم یک حرکت سازمانی حساب شده نبوده بلکه بیشتر با تلاش ها، تجربه ها و خلاقیت های شخصی ایجاد شده است. فکر می کنم یکی از جاهایی که ما می توانیم کار کنیم آموزش واسطه های کتاب و مخاطب است که مروجان کتاب یکی از مهم ترین واسطه ها را تشکیل می دهند.
در کشورهای دیگر نهادهای ارزیابی کتاب بسیار فعالند، مثلا انجمن کتابداران امریکا اگر کتابی را در فهرست خود قرار دهد فروش ان کتاب تضمین شده است. یا جوایز ادبی همین نقش را دارند. حتی در ایران در ادبیات بزرگسال جوایز تقریبا این نقش را دارند. یک شکلی از این در شورای کتاب کودک انجام می گیرد. مثلا کتاب ها هر سال بررسی می شوند، ولی حتی این هم خیلی تاثیرگذار نبوده است. ممکن است دلیلش این باشد که کتاب انتخاب می شود ولی هیچ تبلیغی و هیچ ترویجی روی آن انجام نمی شود و بخشی به این بر می گردد که مخاطب ما به نهادهایی که در این حوزه کار می کنند اعتماد لازم را ندارند.
در ایران در همه دوره ها، دولت خریدار عمده کتاب های کودک و نوجوان است و این باعث می شود ما به عنوان نویسنده، ترویجگر کتاب کودک، ناشر و ... دچار یک بد فهمی شویم. زیرا معیاری که برای سنجش در اختیار ما قرار می گیرد، ارزیابی واقعی به ما نمی دهد و همین باعث شده هیچ وقت ما برای مخاطب واقعی کتاب ننوشته ایم. زیرا صنعت نشر ما دنبال خریدار عمده با پول نقد است و طبیعی است که نشر این مخاطب را در نظر می گیرد تا مخاطبی که تک نسخه می خرد. این مسئله دو آسیب به ما زده است هم سبب شده است که ما دست اندرکاران تولید کتاب تمرین نکرده ایم که رضایت مخاطب را جلب کنیم و هم باعث شده کتاب هایی با ارزش هایی تولید شوند که لزوما با ارزش های مردم عادی متفاوت است و طبیعی است که کتاب هایی را که به ارزش های آن ها توهین کند نمی خرند."
نشستهای ترویج خواندن، دوشنبه آخر هر ماه در کتابخانه مرجع کانون واقع در خیابان خالد اسلامبولی، ساختمان شهید ملک شامران تهران، برگزار میشود.