به تازگی پژوهشی بر روی کتاب‌های تصویری کودکان انجام گرفته است که نشان می دهد کلیشه های جنسیتی "مادران فرزند پرور و پدران نان آور" همچنان به قوت خود باقی هستند و در طول سالیان تغییر چندانی نکرده اند.
پژوهشگران بخش جامعه شناسی دانشگاه شفرد، نقش‌ها و رفتارهای پرورشی مانند ابراز مَحبت و آرامش و امنیت، رفتارهای مراقبتی مانند آماده کردن غذا و تمیز کردن بچه، رفتارهای انظباتی مانند تشر زدن یا تنبیه بدنی، مصاحبت و همنشینی بازی با کودک و بردن به گردش و کار خارج از خانه و تأمین معاش پدر و مادرها را در ۳۰۰ کتاب کودک در سه دوره تاریخی ۱۹۰۰ تا ۱۹۵۰، ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ و ۲۰۰۰ به بعد بررسی کردند. این کتاب ها از میان فهرست کتاب های برگزیده کتابداران برگزیده شده بودند.
این پژوهشگران کلیشه های جنسیتی فراوانی را در کتاب های کودکان پیدا کردند که برخلاف انتظار تغییر چندانی در طول زمان نداشته است. این پژوهش نشان داد که کلیشه های جنسیتی همچنان پا برجاست.
تقریباً در داستان ها این مادران هستند که رفتارهای پرورشی مانند ابراز عشق و علاقه کلامی یا فیزیکی، تشویق و ستایش و گوش سپردن به درد دل ها را انجام می دهند و پدران در بازی ها چه فیزیکی چه فکری در کنار کودکان دیده می شوند و تأمین مالی را برعهده دارند.
در دهه ۷۰ که جنسیت و نقش‌های آن مورد توجه قرار گرفت، تغییرات اندکی از این نگرش در کتاب های کودک دیده می شود و در کتاب ها تصویری نقش پدر در نگهداری از فرزندانش پر‌رنگ تر بود. اما در دهه های بعد این گرایش رشدی پیدا نکرده است.
مشاهده ی والدین در نقش‌های کلیشه ای در انتظارات کودک از خودشان تأثیر می گذارد؛ اگر کودکان به ویژه دختران، فرصت های آینده ی خود را محدود به خانه و نگهداری از فرزندان ببینند در حالی که مردها بیرون از خانه مشغول به کارند، حس آرمانگرایانه و استقلال شان خاموش می‌شود و آینده ی محدودی را برای خود متصور خواهند شد.
