اسطوره آرش کماندار قرنهاست سینه به سینه و به شکلهای مختلف نقل میشود و حماسه آزادگی و میهن پرستی را به زیبایی وصف میکند. شعر، قصه، نمایشنامه، پویانمایی و هنرهای تجمسی، اشکال گوناگونی هستند که هر یک به گونه ای به توصیف اسطوره آرش کماندار پرداختهاند. اما آرش کماندار جدیدترین اثر محمدهادی محمدی نگاه دیگری به این اسطوره بی زمان کرده است. محمدهادی محمدی در این کتاب از نگاهی نو و از سپهری جدید به آرش کماندار نگریسته است. این سپهر نو کودکیِ آرش کماندار است که در این کتاب روایت میشود. شاید تا به حال هیچ کس کودکی این قهرمان بزرگ را که تیر و جانش کوهها و دشتها را در هم نوردیده و مرزهای این سرزمین را تثبیت کرده است، به تصویر نکشیده بود.
قهرمانان بزرگ، پیشکسوتان و حتی اسطورهها قطعاً از دوران کودکی عبور کرده و به عرصه بزرگسالی رسیدهاند. دورانی که کمتر به آن پرداخته میشود. گاه در هنگام خواندن شرح احوال بزرگان به این جمله برمی خوریم که: «از دوران کودکی وی هیچ اطلاعی در دسترس نیست!» اما نویسنده در این کتاب به زیبایی بیان میکند که چرا آرش کماندار، این قهرمان همیشگی، برای کشورش جان میدهد. زندگی برای هر انسانی عزیزترین سرمایه است. اما چه میشود که عشق به کشور و میهن جای آن را میگیرد؟
از آنجایی که محمدهادی محمدی عمرش را صرف مطالعات کودکی کرده و پژوهشهای بسیاری در این زمینه داشته است، به خوبی با دوران کودکی و اهمیت آن آشناست و میداند که حضور مادری خردمند و پدری دانا در زندگی هر کودکی از مؤلفههای مهم رشد شخصیت او به شمار میآید. گاه در افسانهها حضور موجودات افسانه ای، جایگزین زنانگی مادر و یا حضور مردانه پدر میگردد. به هر روی نویسنده برای آرش کماندار مادری تصویر میکند که نماینده تمام مادران و نیروهای زنانگی است. مادری که با مهر، فرزندش را پرورش میدهد. همچنین پدری خلق میکند که روش زندگی را به فرزندش میآموزد. الگوی پدر در این کتاب فرزند را به گونه ای تربیت میکند که روح و روان را همگام با جسم و تن رشد میدهد و به شکوفایی میرساند. آرش کماندار هم زمان که رزم میآموزد و با اسب یگانه میشود، بر ترسهایش غلبه میکند و روانش را به رشد میرساند.
محمدی به زیبایی و با تکیه بر اسناد و شواهد تاریخی، فضای کودکی و نوجوانی آرش کماندار را منطبق بر فرهنگ ایرانی خلق میکند. شاید به گونه ای بتوان گفت این داستان باز آفرینی شده، بیانیه ای بر تاریخ فرهنگ و آداب و رسوم و میراث فرهنگی غنی و کهن ایران زمین باشد. در این کتاب متن و تصویر به یاری هم آمدهاند و سویههای گوناگونی از فرهنگ همچون میراث طبیعی، اسطورهها، آیینها و مراسم، هنرهای سنتی و صنایع دستی، اشیا و بناهای تاریخی، گونههای مختلف گیاهی و جانوری، محیط زیست، پوشاک و طب سنتی و هنرهای بومی را به نمایش میگذارند.
به عنوان نمونه میتوان به دماوند و فلات ایران، تالاب و تصاویر گیاهان اشاره کرد که مصادیقی از میراث طبیعی کشورند که در لا به لای خطوط داستان و تصاویر زیبای ندا راستین مهر جان میگیرند. وایو ایزد باد، سپندار مزد ایزد زایش و زمین، تیشتر ایزد باران، اپوش دیو خشکسالی، آژدیهاک پادشاه ماردوش، اهریمن و اهورا از عناصری هستند که به زیبایی در شکل گیری داستان به عاریت گرفته شدهاند و شکوه تاریخ و قدرت اسطوره را به رخ میکشند.
آیین نوروز که در گنجینه یونسکو به عنوان میراث جهانی ثبت شده است، آیین قصه گویی، چهارشنبه سوری، بند بازی، آیین پهلوانی، جشنهای مهرگان و یلدا که روز زایش خورشید نامگذاری شده است، در روند گذر زمان در داستان به زیبایی توصیف شدهاند و توجه خواننده کتاب را به آیینها و مناسک کهن ایران جلب میکنند. شیشههای ساسانی که زینت بخش بیشتر موزههای دنیاست، ریتون (تکوک) و ظروف سفالی، پینه سوز، منگولهها و سیاه چادرهای عشایر به ظرافت و زیبایی نگاه بیننده را به طرف اشیا تاریخی و موزه ای میکشاند. کودک و نوجوان در هنگام خواندنِ این داستان و دیدن تصاویر کتاب، چشمش با شکلها و فرمهای اشیای ایرانی و تاریخی آشنا میشود و ممکن است باعث شود تا در آینده نیز نگاه روشن تری در بازدید از موزهها داشته باشد.
جایگاه طب سنتی و نقش زنان نیز با قدرت و به درستی در جای جای داستان جلوه میکند و یاد آور میشود که قهرمان با تغذیه سالم و توجه زنانهٔ درست، پرورش مییابد. همان طور که شجاعت، جنگاوری، اسب سواری، شکار و تیر اندازی برای قهرمان شدن آرش کماندار لازم است، آشنایی با طب سنتی، رموز گیاهان و تغذیه مناسب نیز مکمل روند رشد آرش کماندار است. کودک و مادر امروزی با خواندن این داستان میآموزند که، جان و تن به موازات هم دیگر به تغذیه، توجه و رشد نیازمندند.
یکی از زیباترین تصاویر این کتاب، تصویر زن نخ ریس است که از چند منظر قابل بررسی است. شباهت این تصویر (مادر آرش کماندار) به سنگنگاره شوشی زن ایلامی و ندیمه متعلق به دوره عیلام که در موزه لوور نگهداری میشود، نشان از جایگاه مهم زن و نخ ریسی دارد. شاید بتوان گفت ریسیدن نخ، نمادی از هدایت و مدیریت زندگی دارد که در خور جایگاه زنان و مادران است. از سویی دیگر در اساطیر جهان نیز بارها به کهن الگوی زن نخ ریس بر میخوریم که نقش تعیین کننده سرنوشت را دارند. آتنا، دختر زئوس: ایزدبانوی خرد و گاه جنگ در یونان و نیز خدابانوی بافندگان که با دوک نخ ریسی در تصاویر به جا مانده از اشیا تاریخی موجود است.
پنلوپه و آرخنه: ایزدبانوان ریسندگی و بافنده سرنوشت در یونان هستند. نیث: ایزدبانوی مصری که یکی از جلوههای آن زنی چیره دست در هنر بافندگی است که با ماکوی خود جهان را میبافد. تاییت: یکی از نامهای ایزیس، به عنوان بافنده و ریسنده نخهای سرنوشت در فرهنگ و تمدن مصر است. موکوشا الهه ای روسی: الهه باروری و ریسندگی که در تور زندگی و مرگ، کتان و پشم میریسد. سریشا: ایزد بانوی روسی اسلاو که سرنوشت را با ریسیدن نخی به نام نخ زندگی، میبافد و قطع میکند. بریژیت: ایزدبانوی سِلتی که خدای بافندگی است. زن عنکبوتی در افسانههای آمریکای شمالی که هر روز جهان را میبافد و شبها بافتههای خود را باز میکند. شوچیکتسال (Xochinquetzal) : ایزد بانوی حامی صنایع دستیِ مربوط به ریسندگی و بافندگی در فرهنگ مکزیک است. فریگ: ایزدبانوی شمال اروپا که بافنده ابرها نیز به شمار میآید و در انتها ماه پیشونی که نام شخصیتی در قصههای کهن ایرانی است که برای ریسیدن نخ به نزد پیرزنی میرود. همه این کهن الگو با ریشههای مشترک از اهمیت جایگاه زن و کار نمادین ریسیدن سخن به میان میآورند. از همین رو تشابه نقش مادر آرش کماندار و نقش سنگ نگاره زن ایلامی میتواند اشاره زیبایی به جایگاه مادر و زن ایرانی در تعیین سرنوشت خانواده و حتی جامعه داشته باشد.
همچنین تصویرگر در صحنه مواجه شدن آرش کماندار خردسال با نگهبانان مرزهای مازندران با رعایت مناظر و مرایا (پرسپکتیو ) و نگاه از پایین، تصویر را به گونه ای خلق کرده است که بیننده تصویر خود را به جای کودکی خرد میگذارد و از نگاه کودک به تصویر مینگرد. در ادامه این سخن آرش کماندار در این کتاب در دوران جوانی با نیمه زنانه وجودش آشنا میشود و با یگانه شدن با زن خردمند و آگاه، پیوندی بین دو نیمه وجودش برقرار میکند. نویسنده با وارد کردن بخش زنانه و نیمه کامل کننده آرش کماندار و با اشاره به جمله خواب گذار اعظم که: «در آینده این دو، کار بزرگی برای سرزمین خود خواهند کرد»، دختری به نام هوردخت را در آفرینش حماسه بزرگ شریک میکند. چرا که آرش کماندار فقط یک مرد نیست بلکه ترکیبی از تمام زنان و مردانی است که برای کشور خود جانفشانی کردهاند.
و در انتهای داستان نیز با نگرش و شیوه ای نو، آرش کماندار به همراه نیمهٔ مؤنث وجودش هوردخت و اسبش، هم زمان خاکستر میشوند و بر سراسر ایران پراکنده میشوند. مرد، زن و نیروی محرکه یعنی اسب، وجوه مختلف یک انساناند که هم زمان تبدیل به خاکستر میشوند. نویسنده به زیبایی بیان کرده است انسان کامل شامل بخشهای مذکر، مؤنث و قوه محرکه است. قهرمان تمام بخشهای وجودش را قربانی میکند برای همین میتواند سرنوشت ساز باشد.
در پایان باید اشاره شود که نویسنده ای که شش سال برای تحقیق و پژوهش داستانی وقت میگذارد که بخشی از اساطیر موجود در اوستا و متون کهن است، و آن را برای کودکان باز آفرینی میکند، به خوبی بر اهمیت جایگاه کودکی آگاه است و سعی دارد توجه تمام کسانی که با کودکان سر و کار دارند به این موضوع جلب کند که کتاب کودک باید فاخر باشد و باید برای نوشتن آن تحقیق و پژوهش شود. این حق کودکان است که مطالبی را بخوانند و به تماشای تصاویری بنشینند که ریشه در عمق فرهنگ سرزمینشان دارد.
این کتاب میتواند ابزار مناسبی برای مروجان میراث فرهنگی، آموزگاران تاریخ و پدر و مادرانی باشد که اعتقاد دارند آرشها در این کشور همچنان زندهاند و تمام کودکان سرزمین میتوانند تبدیل به قهرمانان بزرگی بشوند، اگر به خوبی از گذشته خود با خبر باشند و بر گنجی که در درون خود دارند نور آگاهی بتابانند.
این کتاب در دو جلد و ۱۹۵ صفحه در موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان به زینت طبع آراسته شده است.
لینک خرید کتاب آرش کماندار