«پدرِ اسلاگ» داستان ملاقات پسری به نام اسلاگ و پدرِ فوت شدهاش است. در یک روز بهاری، اسلاگ همراه دوستش دیوید تصمیم داشتند به مغازه قصابی بروند که اسلاگ پدرش را که مدتها پیش مرده بود روی نیمکت کنار پارک با کلاه و عصا میبیند. پدرش به قول خود عمل کرده و در بهار برگشته بود.
پدر اسلاگ رفتگری لاغر با صورتی چروکیده و کلاهی چرب و چیلی بود که همیشه در حال خواندن سرودهای مذهبی بود. او پیش از مرگ با پیدا شدن لکهای سیاه روی شست پایش ابتدا یک پا و سپس پای دیگرش را از دست میدهد و روی صندلی چرخدار مینشیند. ولی معتقد بود که در بهشت پاهایش دوباره برمیگردد. اسلاگ که پدر را عاشقانه دوست دارد و شاهد تدریجی شرایط تلخ پدر است، از مرگ پدر متأثر و دچار اندوه میشود. امّا اکنون که او برگشته، هر دو پایش را دارد. او برای اسلاگ و دوستش دیوید از بهشت میگوید و پس از در آغوش گرفتن اسلاگ، با خواندن آواز همیشگی میرود.
داستان «پدر اسلاگ»، رابطه عاطفی و زیبای یک پدر و پسر و اعتقاد داشتن به باور دینی زندگی پس از مرگ را بیان میکند.
دیوید آلموند، زاده مه ۱۹۵۱، نویسندهای انگلیسی است که از سال ۱۹۹۸ حدود ۲۶ عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است. بر هر یک از نوشتههای او نقدهای ستایشآمیزی نوشته شده است. او یکی از ده نویسنده کودک و یکی از سه نویسنده انگلیسی است که به جایزهی معتبر بینالمللی هانس کریستین اندرسن دست یافتهاست.
داستانها و نمایشنامههای آلموند موفقیت جهانی و تحسین منتقدان فراوانی را به ارمغان آورد. کتابهایی مانند: «بوتهزار کیت» (۱۹۹۹)، «چشم بهشتی» (۲۰۰۰)، «قلب پنهان» (۲۰۰۱)، «آتشخواران» (۲۰۰۳)، «گل» (۲۰۰۵)، «تابستان زاغچه» (۲۰۰۸)، و «نام من میناست» (۲۰۱۰).
دیوید آلموند با هنرمندان برجسته و تصویرگرانی مانند پُلی دانبار در «پدر پرندهی من» و «پسری که تا ماه بالا رفت»، و همچنین استفان لامبرت در «کیت، گربه و ماه» و دیو مک کین در «وحشی» و «پدر اسلاگ» و «موش، پرنده، مار، گرگ» همکاری داشته است.
نسرین وکیل (وکیلی) مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۲۳ در تهران زاده شد. او در رشته روانشناسی درس خواند و تاکنون بیش از ۱۵۰ عنوان کتاب در حوزه کودک و نوجوان ترجمه کرده است. وکیلی افزون بر «پدر اسلاگ» دو اثر دیگر از دیوید آلموند را با نامهای «وحشی» و «اسكلیگ و بچهها» به زبان فارسی ترجمه کرده است.