کتاب «میک هارته اینجا بود» روایت فیبی از مرگ برادرش است. میکِ هشتساله در تصادف با دوچرخه جانش را از دست داده است. مادر، پدر و خواهرش هر یک به شکلی غمگین و سوگوار هستند. فیبی ضمن مرور خاطرات میک، رویارویی خود و والدینش با این حادثهی ناگوار را تعریف میکند.
1- گفتوگو
با طرح پرسشهای زیر گفتوگو با نوجوانان را آغاز کنید و پیش ببرید:
- از خواندن این کتاب چه حسی داشتید؟ چرا؟
- کدام شخصیت برای شما جذابتر بود؟ کدام ویژگی او دوست داشتید؟
- نظرتان دربارهی واکنش اعضای خانواده پس از مرگ میک چیست؟
- فکر میکنید چرا واکنش پدر، مادر و فیبی به مرگ میک با هم متفاوت بود؟
- به نظرشما بهترین کاری که زویی ،دوست فیبی، برای او انجام داد چه بود؟ اگر شما به جای زویی بودید چگونه به فیبی کمک میکردید؟
- آیا تا به حال تجربهی از دست دادن کسی را داشتهاید؟ (فامیل، دوست، همکلاسی، جانور خانگی و ...)
- وقتی این اتفاق افتاد چه احساسی داشتید؟
- پس از، از دست دادن کسی یا چیزی که دوستش داشتید چه کار کردید؟
- میک چون فکر میکرد کلاه ایمنی ضایع است، از آن استفاده نمیکرد. شما هم وسیلهای دارید که فکر کنید ضایع است؟
- اگر از آن وسیلهی ضایع استفاده کنید چه اتفاقی میافتد؟ اگر استفاده نکنید چهطور؟
2- کشیدن عواطف و هیجانها
از نوجوانان بخواهید تصویری از احساسها و هیجانهایی را که فیبی در داستان تجربه میکند، بکشند. برای این کار میتوانند ترتیب وقایع را بکشند و هر موقعیت را به رنگی دربیاورند که فکر میکنند رنگِ احساس فیبی است. در گوشهی تصویر راهنمایی برای هیجانها و رنگها درست کنند. مثلاً برای خشم از رنگ قرمز و برای غم از رنگ آبی استفاده کنند.
3- نوشتن نامه
از نوجوانان بخواهید برای میک یا فیبی نامهای بنویسند.
به نوجوانان توضیح دهید که نامهی میک پیش از تصادف به دستش میرسد. اگر قرار باشد موضوعی را با او درمیان بگذارند، چه خواهند نوشت؟ نامهی فیبی پس از تصادف به دستش خواهد رسید. دوست دارند به او چه بگویند؟
4- نقشهای برای مسیرهای دوچرخهسواری
اگر نوجوان از دوچرخه استفاده میکند از او بخواهید نقشهای از مسیرهای دوچرخهسواریاش درست کند و در این نقشه مکانهای مورد علاقه، جاهایی که بیشتر به آن سر میزند و مسیرهای خطرناک و ممنوعه را مشخص کند. همچنین میتواند مواردی که به نظرش خطرناک میآید و باید تغییر کنند را هم در نقشه بیاورد.