چند سالی است که در آغاز سال نو طرح شهری به نام نوروز گاه با همکاری شهرداریها برگزار میگردد. نوروز گاهها فضاهای شهری هستند که با برگزاری برنامههای فرهنگی متناسب با سال نو و آیینهای نوروزی سعی در ایجاد فضاهای مطلوب و شاد برای شهروندان دارند.
معرفی کتاب بنفشههای عمو نوروز - خرید کتاب بنفشههای عمو نوروز
نوروز ۹۸ نیز در تهران ۴۰ نوروزگاه به همت معاونتهای شهرداری برگزار گردید که یکی از آنها با محوریت ادبیات در خیابان برادران مظفر تهران که به گذر مظفر معروف است، با برنامه ریزی مریم کهنسال نودهی که خود از مترجمان مطرح حوزه ادبیات و داستاننویسی است، برگزار گردید.
مخاطبان این برنامه در دو بخش بزرگسال و کودک بودند که در بخش کودکان یک ایستگاه به نام قصه گویی با عروسک در نظر گرفته شده بود. از آنجایی که برنامه به نوروز مربوط بود قصه انتخاب شده نیز میبایست نوروزی باشد که بهترین انتخاب به گمان نگارنده همان قصه همیشگی عشق ننه سرما و عمو نوروز بود که به زیبایی رفتن زمستان و آمدن بهار را به تصویر میکشد.
محمد هادی محمدی نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک بازنویسی زیبایی از این داستان کهن که ردپای ایشتار و دوموزی (اسطورههای اشوری) در آن میبینیم، انجام داده که با تصویرگری بسیار جذاب نوشین صفاخو توسط انتشارات موسسه پژوهشی کودکان به چاپ رسیده است. عدم دیدار این دو عاشق یعنی ننه سرما و عمو نوروز در این قصه به زیبایی نشان میدهد که برای رسیدن به هر بهاری باید زمستان خواب بماند و رسیدن بهادر در گرو رفتن زمستان است. این قصه به خوبی شروع تغییرات را به مخاطب خود میآموزد و اینکه چگونه باید آماده پذیرش شد.
کتاب «بفشههای عمو نوروز» برای قصهگویی انتخاب شد و عروسکهای عمو نوروز و ننه سرما به همراه خانهها و فضاهای به تصویر کشیده شده در کتاب باز آفرینی و ساخته شد. عروسک ننه سرما همانطور که در کتاب توصیف شده بود با موهایی سفید و لباس برفی و کلاهی از ابر که همه جای سرزمین را سرد میکرد و برف میپراکند ساخته شد. خانه ننه سرما برج بلندی از نمد فشرده سفید رنگ بود که با یک ریسه نورانی شب هنگام روشن میشد. لازم به توضیح است که بخشی از این فعالیت در ساعت تاریکی روز انجام میشد. خانه عمو نوروز هم همانطور که در تصویر ومتن کتاب آمده بود پر از گلهای بهاری و به سبک خانههای روستایی با ایوان و طارمیهایی پر از گال و دودکشی پر از برگ ساخته شد.
با یک قطعه پارچه توری ابری دوخته شد و درون آن یونولیتی خرد شد و پر از دانههای برف شد. این ابر توسط بچهها به حرکت در میآمد و برف و سرما را درسرزمین میپراکند. قصه گویی به صورتی بود که یکی از بچهها عروسک ننه سرما را حرکت میداد و دیگری عروسک عمو نوروز را و تعامل بین قصه گو و بچهها در طول برنامه انجام میشد. عمو نوروز کوله پشتیای هم داشت که هم به هر کجا که پا میگذاشت گل میکاشت و هم از درون کوله خود به بچهها کلوچههای خوشمزه میداد که در برنامه بیسکوییتهای شکل دار به بچهها تعارف میشد.
گاه در این ده روز کودکانی با خانوادههایشان میآمدند که به شدت خجالتی بودند و در ابتدای برنامه اعتماد به نفس نداشتند که عروسکها را به حرکت در بیاورند اما کم کم با وجود فضای قصه گویی و عروسکها بر خجالتشان غلبه میکردند و عروسکها را به حرکت در میآورند. حتی یک بار یکی از پسرها که عروسک عمو نوروز را میگرداند، دست عمو نوروز را بر گردنخود انداخت وخنده ای از ته دل کرد که معلوم شد جادوی ادبیات مثل همیشه کار خود را به خوبی انجام داده است. قصه گویی توسط لیلا کفاش زاده و فرشته قبادی انجام شد.
فعالیت پس از قصه گویی نیز این بود که بچهها به میل خودشان و کاملاً آزاد نقاشی را میکشیدند و رنگ میکردند. سپس با چند قطعه چسب مس (به عنوان رسانا) یک لامپ آل ای دی و یک باطری ساعت نقاشی خود را نوری کرده و با مدار الکتریکی سادهای یک نقاشی نورانی ایجاد میکردند که در ساعات گرگ و میش برنامه بسیار جذابیت ایجاد میکرد. ساخت مدار الکتریکی توسط دریا نویدی و یاس فرهومند به کودکان آموزش داده شد.