«ایگی سزار، پسرک معمار» همهجا را با سازه پر کرده است، اما خانم معلم به او میگوید کلاس دوم جایی برای ساختمانها ندارد. او ناامید نمیشود و درست در زمان بحران، استعدادس را به کار میگیرد. داستان ایگی، سرشار از اعتماد به نفس، پشتکار و امید است.
ایگی علاقه زیادی به ساختمانها دارد. او از همان کودکی با پوشکهایش هم سازه درست میکرد! بعدتر هم برای پدرش با کلوچه و شیرینی نارگیلی، یک طاق درست کرد و حتی با سیب و هلو یک کلیسا ساخت. کلاس دوم اما جای جالبی نیست. خانم معلم به او میگوید که این جا خبری از ساختمانها نیست، در حالیکه او حواسش به ساختن یک قلعه با گچ است! ایگی بدوت ساختن دیگر به هیچ چیز علاقه ندارد. خانم گریر هم البته تقصیری ندارد؛ او از ساختمانها متنفر است، چون یک بار در کودکی در یک بازدید دسته جمعی در طبقه ۹۵ یک ساختمان، از گروه جا مانده و گم شده است
و دو روز بعد او را با یک گروه سیرک در آسانسور پیدا کردند! از آن روز به بعد او فکر میکند که هرکس عاشق ساختمانهاست، دیوانه است.
یک روز کلاس دومیها در کنار رودخانه به گردش میروند. آنها از روی پلی قدیمی رد میشوند و کمی بعد پل میشکند. خانم معلم هم از ترس غش میکند. با دیدن کفشهای خانم گریر، فکری به ذهن ایگی میرسد. او با بچهها یک پل برای عبور میسازد. خانم معلم که کم کم چشمهایش را باز میکند، متوجه پلی میشود که با کفش و ریشه درخت و پاکت میوه ساخته شده است. او فکر میکند بچهها چه کار شجاعانهای انجام دادهاند و به این نتیجه میرسد که بچه کلاس دومی چه کاری مهمتر از این دارد که دنبال آرزویش برود؟ همین میشود که از آن روز به بعد در کلاس آنها چیزهای بسیاری درباره ساختمانها یاد میگیرند. سخنران این هفته هم کسی نیست جز ایگی سزار، استاد ساختمانسازی با سیب و خیار.
تا حالا شده کسی به رویایتان بخندد؟ یا شده کسی مانع رسیدنتان به رویایتان شود؟ بسیاری از ما به دلیل چالشهایی که سر راهمان بوده یا اینکه دیگران به ما خندیدهاند، خواستههای خود را رها کردهایم. داستان «ایگی سزار، پسرک معمار» داستان کودکی با استعداد معماری است که با وجود چالشهای سر راهش ناامید نمیشود و علاقهاش را دنبال میکند.
داستان «ایگی سزار، پسرک معمار» از یک طرف کودک را با حرفه معماری آشنا میکند و از طرفی دیگر به او نشان میدهد چگونه میتوان از مهارت خود در زمانهای بحرانی استفاده کرد. همچنین کودک در مییابد که دیگران هم در مسیر خود در حال تلاش و سختکوشی هستند و شاید با چالش روبرو شوند، اما از پشتکار و دنبال کردن رویا و آرزو و خواسته خود دست نمیکشند.
ویژگی دلانگیز کتاب، تصویرهای آن است. در هر صفحه بزرگترینبخش تصویر، برای سازههاست. همین است که وقتی کتاب را ورق میزنید از همهبخش های آن حس معماری میگیرید. دیگر ویژگی جالب کتاب سخن پدیدآورندگان آن است. روی جلد کتاب در آغاز مترجم و در پایان نویسنده و تصویرگر درباره خودشان هماهنگ با موضوع داستان، صحبت کردهاند. هر کدام گفتهاند که چرا به این مسیر کاری وارد شدهاند و چگونه دیگرانی بودهاند که راهشان را مسدود کردهاند.
«ایگی سزار، پسرک معمار» یکی از جلدهای از مجموعه کتاب «راهت را پیدا کن» است. این مجموعه کتاب تلاش دارد در حالی که به معرفی شغلهای متفاوت میپردازد، اعتماد به نفس و پشتکار را در کودکان تقویت و آنها را در شناخت استعدادهایشان و همدلی با دیگران یاری کند. «ماری ادلند، دخترک دانشمند»، «رزی گودنس، دخترک مهندس» دیگر کتابهای این مجموعه هستند. کتابهای کار مرتبط با کتابهای این مجموعه نیز منتشر شده است. در هر کتاب کار با نام «پروژههای بزرگ برای معماران کوچک»، «پروژههای بزرگ برای مهندسان کوچک» و «پروژههای بزرگ برای دانشمندان کوچک» 40 فعالیت مرتبط با موضوع کتاب آورده شده است تا کودکان با انجام آنها بیش از قبل فضای کاری دانشمندان، مهندسان و معماران را بشناسند.
«آندریا بیتی»، نویسنده کتاب، دانشآموخته رشته میکروبیولوژی و مهندسی کامپیوتر است. او پس از تحصیل و کار در حوزه رشتهاش متوجه شد که هنوز راهش پیدا نکرده است. بههمین خاطر سراغ علاقه کودکیش، نویسندگی، میرود. بیتی در پایان کتاب درباره خود میگوید: «هیچ چیز در کودکی به اندازه داستان خواندن و خیالپردازی کردن، لذتبخش نبود. آن وقت بود که راهم را پیدا کردم، نویسندگی کتابهای کودک!»
تصویرگر کتاب، «دیوید رابرتس»، در یک هنرستان مخصوص طراحی درس خوانده است. رابرتس در آغاز طراح لباس بوده است، اما بعدتر با دوست شدن با دو تصویرگر کتاب کودک، مسیر زندگیش، تصویرگری کتاب کودک، را پیدا میکند. او درباره خودش در پایان کتاب میگوید: «خیلی وقتها برای پیدا کردن راهت باید از راه اصلی بزنی بیرون و صاف بروی توی جاده خاکی!»
«احمد تصویری»، مترجم کتاب، در رشته روانشناسی تحصیل کرده است. تصویری درباره خودش در ابتدای کتاب میگوید:«کم کم احساس کردم جز روانشناسی، عاشق راههای دیگر هم هستم. راهی که با بچههای فسقلی سر و کار داشته باشد یا راهی که بشود تویش چیز طراحی کرد. یا راهی که تویش یک کاغذ سفید باشد و بتوانی تا آخر دنیا، یک بند بنویسی!»
کتاب «ایگی سزار پسرک معمار» برنده جایزه بنیاد پرنتس چویس شده است. همچنین در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفته است.