«سگ سیاه» داستان خانوادهای به نام هوپ است که یک روز از خواب بیدار میشوند و سگ سیاه بزرگی که بیرون از خانه نشسته را میبینند و همگی از سر ترس واکنشی انجام میدهند؛ به جز کوچکترین فرد خانواده که نمیترسد، بیرون میرود و با سگ رو بهرو میشود.
«سگ سیاه» داستان سگ سیاهی است که یک روز به دیدن خانوادهای به نام هوپ میرود. هر یک از اعضای خانواده که از خواب بیدار میشوند سگ را در اندازه متفاوتی میبینند و میترسند و واکنشهای متفاوتی بروز میدهند. پدر خانواده با دیدن سگ او را اندازه یک ببر میبیند و نان از دستش میافتد و به پلیس زنگ میزند. نفر بعدی مادر خانواده است. او سگ را اندازه یک فیل بزرگ میبیند، لیوان چای از دستش میافتد و چراغها را خاموش میکند. سومین نفر آدلین دختر خانواده است که سگ را به بزرگی یک دایناسور میبیند و مسواک از دستش میافتد و پردهها را میکشد. نفر بعدی موریس است، او سگ را به اندازه یک غول بیابانی بزرگ میبیند و پیشنهاد می دهد همه زیر ملافهها قایم شوند. درست در همان لحظه کوچکترین عضو خانواده به نام فسقلی که از عکسالعمل خانوادهاش متعجب شده، با وجود مخالفت آنها برای بیرون نرفتن از خانه، پیش سگ میرود و او را از نزدیک میبیند. سگ در برابر فسقلی واقعا بزرگ است و او شروع به حرف زدن با سگ میکند و به او میگوید اگر میخواهد او را بخورد اول باید بتواند او را بگیرد. فسقلی از بین درختان جنگل میدود و سگ به دنبالش. در تصویر میبینیم که سگ برای عبور از لابهلای درختان کوچکتر میشود. بعد از آن فسقلی از روی دریاچه یخزده عبور میکند و سگ مجبور میشود باز هم کوچکتر شود تا یخها نشکنند و راحتتر سر بخورد. قسمت بعدی عبور از زیر پل، سرسرهی تونلی در پارک و سپس دریچه گربهرویی است که روی در است و سگ به راحتی از آن عبور میکند؛ چون به اندازه واقعی درآمده است. فسقلی سگ را به داخل میبرد و به خانواده نشان میدهد که سگ سیاه آنطور که آنها فکر میکردند هم وحشتناک نبوده است.
«سگ سیاه» یک کتاب تصویری جذاب است. متن و تصویر بسیار هماهنگ با هم هستند و حتا تصاویر فراتر از متن پیش رفته است. تصویرگر دست طراحی قویای در طراحی فیگورها و شخصیتها دارد و به خوبی از پس طراحی انسانها و فضای داخل و بیرون از خانه برآمده است. جزییات فضاسازی تصاویر زیاد است و با استفاده از تکنیک انتخابی خود توانسته به خوبی این فضاها را با آنهمه جزییات برای مخاطب ملموس کند. از دیگر ویژگیهای تصویر میتوان به استفاده مناسب از پالت رنگهای گرم در به تصویر کشیدن فضای گرم خانه در مقابل پالت رنگهای سرد برای فضای مهآلود و برفی وسرد، برای نشان دادن تضاد داخل و بیرون خانه اشاره کرد. فضای پر از اضطراب و تشویش در هر یک از پلانهای خانه با بههم ریختگی وسایل خانه احساس میشود. تنوع در زاویه دیدها هم به جذابیت تصاویر افزوده است. کتاب کیفیت چاپ خوبی از نظر جنس کاغذ و چاپ تصاویر دارد.
در بررسی مفهوم کتاب «سگ سیاه» میتوان از سگ سیاه بهعنوان چالشها و یا رویدادهایی که منجر به ترس و اضطراب در خانواده میشود اشاره کرد که همه خانواده را درگیر میکند و هر یک واکنش متفاوتی در برابر آن از خود نشان میدهند. البته که راهکارها و موارد دیگری حتما برای حل این مسئله وجود داشته، اما نویسنده با تاکید بر مسئله ترس و مشکلات، با راه حل ریسکپذیری و مواجه شدن با ترسها و مشکلات، داستان را پیش برده است. به عقیده نویسنده، هر چهقدر به ترس اهمیت و بال و پر بدهی بزرگ و بزرگتر میشود. در این میان کوچکترین فرزند خانواده هوپ بدون ترس و با شجاعت، با مسئلهای که باعث ترس اعضای خانوادهاش شدهاست روبهرو میشود و مسئله را حل میکند. چیزی خارج از عرف و تصور که امکان ندارد کودک از پدرش شجاعتر و مدبرانهتر عمل کند. اینکه میشود به پیشنهادها و نظرات کودکان در جمع و در خانواده گوش داد و بررسی و اعتماد کرد. همچنین این داستان این امکان را میدهد که کودکان ترسهای خود را در یک فضای امن کشف کنند.
«سگ سیاه» کیست؟ سگ سیاه میتواند استعاره از ترس، سختیها و مشکلات یا نماینده یک چیز ترسناک و ناراحت باشد. در طول تاریخ داستانهای بریتانیا سگ سیاه به عنوان یک استعاره برای افرادی که از افسردگی رنج میبرند یا احساسات بد، غم واندوه هم هست. سگ سیاه در فرهنگ عامیانه بریتانیا به موجودی که گفته میشود شبها در شهرها پرسه میزنند گفته میشود. به طورکلی تصور میشود که این سگ بزرگتر از یک سگ معمولی باشد و اغلب دارای چشمانی بزرگ و درخشان است. یک سگ ویلتون ویلتشایر یا ماستیف وحشی که در خیابان های نیوکاسل - تاین پرسه میزند. هرکسی که تا بهحال این سگ بزرگ را دیده است می داند که چقدر ترسناک است. «پین فولد» از این ترس الهام میگیرد و در کتاب «سگ سیاه» به این شکل به آن میپردازد.
ناشر به درخواست سازمانهای نظارتی توضیحی در ابتدای کتاب اضافه کرده است که متاسفانه مفهوم اصلی کتاب را به بیراهه میبرد. چون اگر سگ سیاه را نمادی از افسردگی بدانیم، مواجه کردن یک کودک به تنهایی با پدیدهای پیچیده مانند افسردگی نه منطقی و نه درست است.
«لوی پین فولد» در جنگل دین در انگلستان متولد شد. عشق او به داستانها ، نقاشی و کار تصویرگران مانند موریس سنداک، آلن لی و دیو مک کیان او را تشویق کرد تا در کالج دانشگاه فالموث در رشته تصویرگری تحصیل کند. وقتی لوی داستانهای جدیدی میسازد، معمولاً با یک نقاشی شروع میشود و سپس داستان از آن توسعه مییابد. نقاشان مورد علاقه او پیتر بروگل و دیوید فردریش هستند. در کنار نقاشی، پین فولد در اوقات فراغت خود داستان مینویسد. او از زمان فارغ التحصیلی از دانشگاه در سال 2006، به عنوان یک تصویرگر آزاد فعالیت کرده است. جنگو اولین کتاب تصویری او، ازعشق لوی به موسیقی الهام گرفته است که توسط انتشارات تمپلار به چاپ رسید. او هماکنون در کرن وال زندگی و کار میکند و وقتی هیچکس به دنبال او نیست، بانجو و گیتار مینوازد. پین فولد برنده جایزه The Book Trust Early Years Years در بخش بهترین گروه تصویرگری در حال ظهور در سال 2010 شد.